سایز متن   /

آمریکا و انگلیس به عنوان دو استعمارگر حیله‌گر به دنبال آنند تا با مطرح ساختن پیشینه دردها، رنج‌ها و مبارزات اکراد در منطقه و مشابه‌سازی این پیشینه با پیشینه قوم یهود و سپس ایجاد حوادث غافلگیرکننده و شبیه‌سازی حوادث بعد از جنگ دوم جهانی مانند طرح آتش‌سوزی یهودیان با هلوکاست در مورد قوم کرد، از ایجاد و بقای یک کشور و دولت قدرتمند و فراگیر کردی در منطقه، حمایت نموده و اقلیم کردستان عراق را به یکی دیگر از اهرم‌های خود در منطقه تبدیل سازند.

در حالی که منطقه مهم و استراتژیک آسیای جنوب غربی طی چند سال گذشته و به خصوص همین یک سال اخیر صحنه رویدادهای تلخ و خشونت‌باری بوده است، برخی رویدادها نشان از اهداف پشت‌پرده بازیگران منطقه‌ای و حتی جهانی در منطقه دارند. رویدادهایی مانند: کودتای نرم در اوکراین، تهدید و تحریم دوباره روسیه توسط غرب و امریکا، افزایش گروه‌های تروریست و جنگ‌طلب در کشورهای اسلامی،‌ حمله تروریست‌های سازمان یافته به عراق و در نهایت تهاجم وحشیانه و طولانی مدت اسرائیل به مردم بی‌گناه غزه که نشان از آشفتگی و بی‌ثباتی جهان کنونی دارند!

یکی از مشکلات اصلی و غم‌انگیز حدود ۶۰ سال اخیر منطقه را باید مسئله اشغال فلسطین و یا دقیق‌تر بگوئیم مسئله ایجاد رژیم صهیونیستی اسرائیل بدانیم که بسیاری دوست دارند از آن به عنوان مسئله اعراب و اسرائیل نام ببرند.

ایجاد دولتی که ریشه بسیاری از مشکلات، تنش‌ها و جنگ‌های منطقه بوده است، دولتی که مورد حمایت خاص و همه‌جانبه کشورهای غربی و به ویژه امریکا بوده و به صراحت باید آن را یک جزیره ناامنی و تنش‌زا در منطقه دانست. نقش اسرائیل برای غرب و امریکا را باید نقش یک نیروی نفوذی و خطرناک دانست که مجری سیاست‌ها و تاکتیک‌های حامیان خود می‌باشد. از سوی دیگر باید به هزینه‌ها و حمایت‌های بی‌دریغ و بدون‌مرز غربی‌ها نسبت به اسرائیل اشاره نمود، حمایت‌هایی که نشان از وابستگی متقابل اسرائیل و غرب دارد.

رویدادهای یک‌سال اخیر و به خصوص ضدیت ترکیه با دولت نوری‌المالکی و برقراری روابط نزدیک ترکیه با دولت اقلیم کردستان عراق در زمینه فروش و صادرات نفت و … نشان از نقش دولت اقلیم کردستان در ایجاد تنش در منطقه دارد. این نقش تنش‌زای دولت اقلیم کردستان را در تهاجم داعش به موصل و تسلط بر مناطقی از عراق را به خوبی می‌توان مشاهده نمود.

بعد از تسلط داعش بر موصل بود که بارزانی رئیس اقلیم شمال عراق به صراحت از لزوم تجزیه عراق، سخن گفته و مدعی می‌شوند که: (تجزیه و تقسیم عراق مسئله‌ای است که امکان متوقف کردن آن وجود ندارد، چرا که ما هویت کردی داریم و برخی دیگر سنی و دیگران شیعه و برخی مسیحی هستند اما هویت عراقی نداریم).۱

هم‌آوایی و همسویی دولت اقلیم کردستان عراق با مواضع گروه تروریستی داعش، دولت اردوغان در ترکیه و عربستان و حتی سران اسرائیل در مورد لزوم تجزیه عراق موجب شده بود تا نوعی خود بزرگ‌بینی کاذب در سران اقلیم و به خصوص خاندان بارزانی، ایجاد شده و اینان خود را به عنوان ناجی و حامیان بی‌رقیب اکراد در منطقه و جهان معرفی نمایند. اما همه چیز با اعلام نیت و سپس حرکت داعش به سوی مرکز اقلیم شمال، وارونه شده و سران مغرور و فریب خورده دولت اقلیم کردستان را از خواب غفلت بیدار ساخته و آنها، خود و دولتشان در معرض سرنگونی و نابودی دیدند!

حمله شدید و توپخانه‌ای داعش به مناطق شمال موصل و حرکت به سوی مرکز اقلیم شمال یعنی شهر اربیل، موجب گردید تا اقلیم شمال و نیروهای نظامی آنان ضمن مقابله با حرکت داعش، مجبور به عقب‌نشینی به داخل و مرکز اقلیم نیز شده و خود اربیل در معرض حمله توپخانه‌ای و سرنگونی قرار گیرد.

در این مرحله از رویدادهای منطقه بود که بعد از حدود پنج سال اقدامات گروه‌های تروریستی و جنگ‌طلب در منطقه مانند سوریه، لبنان، عراق و … به یکباره دولت‌های غربی و به خصوص امریکا، فرانسه و انگلیس از خطر این گروه‌های تروریستی سخن گفته و لزوم سرکوبی آنان را مطرح ساخته و برای کمک به دولت عراق و اقلیم کردستان اقدام نمودند!

چرا بانیان و حامیان اصلی داعش، به یکباره از اقدامات این تروریست‌ها احساس خطر کردند؟

چرا وقتی داعش به موصل حمله کرد، امریکا و متحدان غربی‌اش به حمایت نظامی و رسانه‌ای از دولت نوری المالکی نپرداختند؟

آیا اقلیم کردستان و دولت کنونی آن برای غرب و آمریکا دارای اهمیت خاصی است؟

اهمیت اقلیم کردستان در راهبرد منطقه‌ای غرب و آمریکا در آسیای جنوب غربی، چیست؟

کشورهای غربی و به خصوص امریکا، انگلیس و فرانسه از ابتدای حوادث سوریه و شکلگیری گروه‌های تروریستی النصره و داعش از آنها حمایت‌های همه‌جانیه نظامی، سیاسی، مالی و … می‌کردند. ظهور و در واقع ایجاد گروه‌های تروریستی در سوریه که توسط سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی ترکیه، عربستان، اردن، اسرائیل و کشورهای غربی هدایت و کنترل شده است را باید مرحله‌ای مهم از راهبرد امریکا و متحدانش دانست که برخی مهره‌های دست‌نشانده عربی و ظاهراً اسلامی منطقه مانند اردوغان نیز از آنها حمایت می‌کنند.

یکی از اهداف مهم امریکا، متحدان غربی و مهره‌های منطقه‌ای آنها از ایجاد و حمایت از داعش و دیگر گروه‌های تروریستی را باید حمایت از اسرائیل، تهدید و محدودسازی ایران، تضعیف و فروپاشی محور مقاومت و در نهایت تضمین بقای رژیم صهیونیستی اسرائیل دانست.

اما به نظر می‌آید راهبرد امریکا و غرب در منطقه که از نظر دولتمردان ایرانی، سیاستگذاران و نظریه‌پردازان سیاست خارجی ایران، غافل مانده است را باید ایجاد یک دولت یا اقلیم مشابه و جایگزین اسرائیل با همان کارکردهای این رژیم در منطقه دانست!

امریکا و انگلیس به عنوان دو استعمارگر حیله‌گر به دنبال آنند تا با مطرح ساختن پیشینه دردها، رنج‌ها و مبارزات اکراد در منطقه و مشابه‌سازی این پیشینه با پیشینه قوم یهود و سپس ایجاد حوادث غافلگیر کننده و شبیه‌سازی حوادث بعد از جنگ دوم جهانی مانند طرح آتش‌سوزی یهودیان یا هلوکاست در مورد قوم کرد، از ایجاد و بقای یک کشور و دولت قدرتمند و فراگیر کردی در منطقه، حمایت نموده و اقلیم کردستان عراق را به یکی دیگر از اهرم‌های خود در منطقه تبدیل سازند!

ایجاد و شکل دادن به یک کشور و دولت همسو، همگرا و تابع سیاست‌ها و راهبردهای غرب و به ویژه امریکا در منطقه و در همسایگی ایران را باید بسیار فراتر از حمایت غرب از حقوق قوم کرد دانست. با ایجاد و ظهور دولت و کشور کردستان، بخش‌هایی از ایران، ترکیه، عراق و سوریه از این کشورها جدا شده و با یک تجزیه و تغییر بزرگ و سراسری در منطقه روبرو خواهیم شد.

این تجزیه و تغییر بزرگ را باید در راستای اهداف و منافع دراز‌‌‌مدت امریکا و غرب در تهدید و انزوای ایران، روسیه و از سوی دیگر تسلط بر منابع و سرمایه‌های منطقه و از جمله نفت، گاز و … دانست که این راهبرد امریکا در خاطرات منتشر شده از خانم هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه سابق این کشور به خوبی قابل مشاهده می‌باشد.

به نظر می‌آید دولت اقلیم کردستان و سران کنونی آن از جمله ابزار و اهرم‌های راهبرد امریکا و غرب در منطقه هستند. این مسئله موجب شده است تا غربی‌ها نسبت به حمله داعش به شمال عراق و اربیل حساس شده و به مواضع داعش که یکی دیگر از مجریان اوامر و سیاست‌های امریکا طی چند سال اخیر بوده، حمله نمایند. احساس خطر غرب و امریکا نسبت به حمله داعش به شمال عراق را نمی‌توان در آوارگی و کشتار مردم این مناطق یا قتل و عام اقلیت‌های قومی مانند ایزدیان و مسیحیان عراق خلاصه نمود، زیرا هدف اصلی و نهایی غرب و امریکا را باید حمایت از بقای دولت اقلیم کردستان عراق و تقویت آن در سراسر منطقه دانست.

البته نباید فراموش کرد که همه سران و بزرگان کردستان عراق و اقلیم شمال از حامیان دولت امریکا و غرب نبوده و یک توازن نسبی در میان بزرگان و سران اقلیم کردستان برقرار است که از خطر غربگرایی دولت کنونی آن برای ایران و منطقه می‌کاهد.

با توجه به مسایل و رنج‌های قوم کرد که در سراسر تاریخ، بخشی از ایران و ایرانیان دلیر و غیرتمند بوده‌اند و نزدیکی و بلکه اشتراکات فرهنگی و تمدنی بسیاری با هم دارند، دولت ایران باید از توازن موجود در میان بزرگان و سران اقلیم کردستان عراق برای بیدارسازی و هوشیارسازی رهبران و مردم کردستان عراق نسبت به اهداف غرب و امریکا اقدام نماید.

با توجه به آنچه ذکر شد، لازم است تا سیاستگذاران و تئوریسین‌های سیاست خارجی ایران نسبت به حوادث موجود در عراق و منطقه کردستان این کشور و نیز سوریه، دقت بیشتری نموده و با نظریه‌پردازی صحیح در این مورد به پیش‌اندیشی در مقابل راهبردهای امریکا و به خصوص از ایجاد دولتی با ماهیت اسرائیل در مرزهای ایران جلوگیری نمایند.

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی