مصاحبه با یک عضو جدا شده از پژاک
این مصاحبه توسط کلود کواسی، بنیانگذار سایت پر بیننده مکانوپولیس که در سوئیس منتشر می شود انجام شده است .
هیچکس نمی تواند آن درد و رنجی را که کردها متحمل شدند ندیده بگیرد، به ویژه وقتی که آنها را در حلبچه، در عراق به سال ۱۹۸۸ قتل عام کردند، هزاران نفر پیر و جوان و کودک را در بمب های شیمیائی هلاک کردند.
ولی آنچه قابل بحث به نظر می رسد، این است که چنین فراخواستی از اهداف اولیه اش منحرف شود، و به عنوان مثال گروه های مسلح روش های تروریستی به کار ببندند، و یا به قاچاق بین المللی مواد مخدر بپردازند.
در حاشیۀ تظاهران سازمان های کرد و سازمان های غیر دولتی در میدان «ناسیون» در ژنو بود که ما توانستیم با «ریزگر»، یکی از کادرهای قدیمی پژاک (حزب حیات آزاد کردستان) رابطه برقرار کنیم. این سازمان نظامی می خواهد دولت مستقلی تشکیل دهد، و ظاهرا این کار را نیز با تمرکز روی عملیات نظامی علیه ایران و کردهای غیر نظامی می خواهد به پیش ببرد.
هدف ما طرفداری از این جبهه و یا آن جبهه نیست، نمی خواهیم داوری کنیم بلکه تنها می خواهیم بفهمیم. برای این که به شکلی عینی به مسائل بپردازیم، در سطور بعدی باب سخن را به یکی از مسئولان فعال پژاک می سپا
مکانوپلیس : پژاک اعلام کرده است که قصد دارد عملیات تروریستی اش در خاک ایران تشدید کند. به اعتقاد شما قدرت تخریبگری این سازمان تا چه اندازه است؟
ریزگر : قابلیت هایش خیلی مهم نیست. پژاک مستقیما با نیروهای نظامی ایران وارد درگیری نمی شود. عموما، به شهروندان کردستانی که با تهران همکاری می کنند و یا به مواضع پلیس مرزی حمله می کند. نکتۀ تناقض آمیز در رابطه با دعاوی این سازمان مبنی بر اینکه برای منافع مردم مبارزه می کند، در اینجاست که پاسگاه های مرزی عموما توسط دو یا سه جوان کردستانی که خدمت نظامی اجباری شان را می گذرانند اداره می شود. چون که در ایران، سربازان خدمت سربازی شان را در زادگاهشان می گذرانند. در نتیجه، پژاک (حزب حیات آزاد کردستان) کردها را به قتل می رساند، یعنی موردی که دقیقا مخالف آن چیزی است که رهبران اعلام می کنند. بر این اساس، اول ماه آوریل گذشته، ۹ سرباز جوان کرد توسط پژاک (حزب حیات آزاد کردستان) در مریوان به قتل رسیدند.
برای این که کاملا به پرسش شما پاسخ گفته باشم، می توانم بگویم که پژاک سلاح سنگین در اختیار ندارد، و شمار یگان های نظامی اش نیز از ۵۰۰ نفر تجاوز نمی کند.
مکانوپلیس :آیا پژاک برای امنیت ایران خطر واقعی ایجاد می کند؟
ریزگر : واقعا نه، چند نفرجوانان و نوجوان مسلح هیچ کاری علیه ارتش ایران نمی تواند انجام دهد. در عین حال بدنۀ سپاه پاسداران، نیروهای پلیس و بسیجی بیش از بیست میلیون مرد و زن را در بر می گیرد. قدرت پژاک خاصه در تبلیغات و تصویر پردازی شهیدان و مظلوم نمائی در رسانه های غربی خلاصه می شود.
مکانوپلیس : آیا ایران مستقیما و یا به شکل غیر مستقیم با پژاک مذاکره می کند؟
نه، هرگز. علاوه بر این، عبدالرحمان حاجی احمدی، رئیس پژاک در مصاحبه ای اظهار داشت که هرگز در هیچ مذاکره ای، مستقیم یا غیر مستقیم، با دولت ایران مذاکره ای نداشته است، و تأکید کرد که چنین موردی هرگز به وقوع نخواهد پیوست.
برای دولت ایران، پژاک از لحظه ای که دست به عملیات تروریستی می زند، مضافا بر اینکه علیه شهروندان کرد اقدام می کند، دیگر نمی تواند مخاطب دولت باشد.
پژاک دوست دارد از طریق ایجاد وحشت فشار بیاورد. در شماره های ۹ و ۱۰ آلترناتیو مجلۀ تبلیغاتی سازمان، در تهدید روزنامه نگاران کردستانی که سازمان آنها را زیر علامت سؤال می برند تردید نکردند. آنها سخن گوی سازمان حقوق بشر برای کردستان را تهدید کردند، در حالی خود تهران قانونیت این سازمان غیر دولتی را به رسمیت نمی شناسد. آن چه که پژاک به روزنامه نگاران و سازمان های غیر دولتی حاضر سرزنش می کند، این است که آنها حملات تروریستی علیه شهروندان کرد را افشا می کنند.
مکانوپلیس : ازد یدگاه تاریخی، پژاک یکی از بازوهای نظامی پ ک ک است. فکر می کنید که این دو سازمان هنوز هم با یکدیگر رابطه دارند؟
ریزگر : روشن است. طی مصاحبۀ اخیر عثمان اوجالان، برادر عبدالله اوجالان که بنیانگذار پ ک ک است، این موضوع را چندین بار تأیید کرد. پژاک و پ ک ک در ارتباط دائمی هستند. پ ک ک و پژاک در یک اردوگاه آموزش نظامی می بینند. تنها تفاوت در این نکته است که پژاک تنها در خاک ایران فعالیت می کند. در عین حال، ریاست رسمی پژاک، حاجی احمدی تنها برای این امر حضور پیدا می کند، تا این توهم را در اذهان دامن بزند که گوئی کردهای ایرانی هستند .
مکانوپلیس : شما یک کادر قدیمی پژاک هستید. به چه دلیلی این سازمان را ترک کردید؟
ریزگر : اساسا به دلیل تضاد کلی بین اهداف اعلام شده و حرکات تکوین یافته در محل. علاوه بر این برایم قابل تحمل نبود که آرمان کرد به ابزاری برای فعالیتهای تبهکارانه و مافیائی تبدیل شود. با گذشت زمان، متوجه شدم که پژاک در انحرافات پارانویاک غرق شده، و هر فرد کردستانی را که استراتژی سازمان را نمی پذیرد خیانتکار احتمالی تلقی می کند. دیگر نمی خواستم در یک گروه بستۀ مذهبی زندگی کنم که همه حتما باید عبدالله اوجالان را بپرستند، گوئی که او خدائی بوده که به زمین آمده و یا رئیس سازمان، حاجی احمدی که تقریبا وجود خارجی نداشت.
مکانوپلیس : وقتی پژاک را ترک کردید، آیا مورد تهدید قرار گرفتید؟ آیا خودتان را در خطر احساس می کنید؟
ریزگر : هیچ تهدیدی دریافت نکردم. هیچکس نمی داند من کجا هستم. ولی بر عکس، کادرها ی دیگری که پژاک را ترک کرده اند، به قتل رسیده اند. هوال هوژیر در یک اتوبوس در آلما نبه قتل رسید، هوال کانی ایلماز، که نمایندۀ اسبق پ ک ک در اروپا بود در سلیمانیه در کردستان عراق به قتل رسید، هوال سیپان و کمال سور نیز در شهر چمچامال در کردستان عراق به قتل رسیدند. این دوقتل آخر را خود عثمان اوجالان، در یک مصاحبه با ارگانهای تبلیغاتی پژاک، باز شناسی کرد.
مکانوپلیس : آیا شما مبارزه برای مردم کردستان را ترک کرده اید؟
ریزگر : من مبارزۀ خشونت آمیز را ترک کرده ام، زیرا حالا کاملا مطمئن هستم که عملیات تروریستی پژاک هیچ مسئله ای را حل نخواهد کرد. من مطمئن هستم که اگر رفراندمی بین مردم کردستان سازماندهی کنیم، به شکل گسترده استراتزی خشونت بار پژاک و سازمان های نظامی را نفی خواهند کرد. آرزوی من این است که در سوئیس امکاناتی فراهمی شود که بتوان به شکل صلح آمیز برای مردم خودم فعالیت کنم و مفید واقع شوم.