با مرور تاریخ چهار دههی اخیر ترکیه و چگونگی تأسیس پکک (حزب کارگران کردستان ترکیه)، به مواردی برمیخوریم که شاید بیان آنها تاحدودی پشتپردهی روابط سرکردهی این فرقه با سرویسهای اطلاعاتی و چگونگی عملکرد کنونی آنرا آشکار سازد.
عبدالله اوجالان در سال ۱۹۴۹ میلادی در یک روستا دورافتاده از توابع استان اورفای ترکیه متولد شد. از اوایل سال ۱۹۷۰ و با شروع جنبشهای دانشجویی در این کشور، پا به عرصهی سیاست گذاشت. گفته میشود حدود ۷ ماهی را هم در آن سالها، در زندان سپری کرده است. اما دورهی بعد از آزاد شدن از زندان تا سال ۱۹۷۸ میلادی که با همکاری برخی از دوستانش پکک را تأسیس کرد، نامعلوم و مجهول است. گفته می شود اوجالان در این مدت تحت آموزش سرویس اطلاعاتی ترکیه بوده است.
اوجالان در اولین کتابچهی حزبی خود بنام «راه انقلاب» به اصطلاح خود استراتژی تشکیل کردستان بزرگ و دولت کُردی را طراحی میکند. این حرفها برگرفته از شیوهی کار حزب بلشویک در شوروی سابق و نحوهی تفکرات این جریان سوسیالیستی بود. اوجالان با متأثر شدن از این جریان و با جهتدهی سرویس اطلاعاتی ترکیه موسوم به «میت»، شروع به فعالیتی کرد که اکنون در آخرین مراحل خود میباشد. او پایههای تشکیل پکک را برمبنای دیکتاتوری پرولتاریا بنا نهاد و معتقد بود که باید کارگران نیز در ترکیه به اقتدار مطلق برسند و کُردها هم بعنوان مهمترین قشر تشکیل دهنده در این جامعهی بزرگ، به خواستهای خود برسند.
با فروپاشی شوروی سابق در اواخر دههی هشتاد میلادی، جهت سخنان اوجالان نیز تا حدودی تغییر کرد. از آن پس به انتقاد از نحوهی تفکرات بلشویکها و نحوهی حکمراندنشان کرد.
نظرات اوجالان که بعنوان منبع درسی جلسات و بخشهای مهم دورههای آموزش اعضای پکک مورد استفاده قرار میگرفت، به نحوی تعریف و تمجید از سیستم سرمایهداری غرب بود.
اوجالان در واقع با چرخشی ۱۸۰ درجه، از بلوک شرق به بلوک غرب تغییر مسیر داد. در این مرحله گرایش وی از دولت بزرگ و مستقل کُردی که شامل کردستان ایران، عراق، سوریه و ترکیه و حتی بخشهای از روسیه بود؛ به خودمختاری هرکدام از این بخشها در چارچوب کشور متبوشان، اکتفا کرد.
این جریان که به گفتهی بسیاری از صاحبنظران این حوزه و بنا به اسناد و مدارک منتشر شده در این خصوص، کنترل شده و تحت نظر سرویس اطلاعاتی ترکیه و توسط اوجالان مدیریت میشد؛ تدریجاً وارد مرحلهیی دیگر شد. از مهمترین اهداف این پروژه که بنام کردستان بزرگ و حقوق کردها و … توسط اوجالان و با حمایت و کنترل میت و ژنرالهای بازنشستهی ترکیه اجرا میشد؛ میلیتاریزه کردن و تروریزه کردن مناطق کُردنشین و تخلیهی انرژی جوانان این منطقه بود.
مرحلهی دیگر این پروژه در پائیز سال ۱۹۹۸ شروع و در ۱۵ فوریهی ۱۹۹۹ با دستگیری اوجالان در پایتخت کنیا (نایروبی) و انتقال وی به زندانی در جزیرهی امرالی، شروع شد. اوجالان که تا زمان دستگیریش از جوانب منفی اخلاقی، کرداری و منش سیاسی آتاترک (بنیانگذار جمهوری ترکیه ) میگفت؛ اینبار به تمجید و تعریف کردن از وی پرداخت و وی را یک شخص دمکرات و حامی کُردها معرفی کرد. همزمان با این سخنان اوجالان، بسیاری از اعضای این فرقه، از وی رویگردان شدند و از کوهستانها فراری و از پکک جدا شدند، چراکه معتقد بودند اوجالان آنها را فروخته و زحمت این همه سال آنها را قربانی راحتطلبیهای خود کرده است.
از آن پس اوجالان از پروژهی دولتهای کوچک هم صرفنظر کرد و به اصطلاح خود تئوری «کنفدرالیسم دمکراتیک» را مطرح کرد. وی که قبلاًَ معتقد بود که باید تمامی افراد و خانوادههای غیرکُرد در شهرها و روستاهای مناطق کُردنشین رانده و تنها کُردها در آن به ادامهی حیات بپردازند و اسم آنرا نیز گذاشته بود «دولت کردستان بزرگ و مقتدر»، از خودمختاری مناطق کُردنشین گذشت و نهایتاً به حقوق فرهنگی آنهم در چارچوب زبان مادری اکتفا کرد. جالب اینکه او خود کُردی هم بلد نیست.
اکنون پس از ۱۴ سال حبس و بیش از ۳۵ سال تأسیس پکک و کشته شدن بیش از ۴۵۰۰۰ نفر و تخریب ۴۰۰۰ روستا و آواره کردن بیش از ۴۰۰۰۰۰۰ کُرد این مناطق به دیگر مناطق ترکیه و کشورهای اروپایی، به حبس خانگی خود در مقابل تمامی خواستهایش، راضی شده است. حال باید در این فرمول دولت کردستان بزرگ و حبس خانگی، بدنبال اسناد و مدارکی بود که چگونگی اجرای این پروژه را که برنامه ریزی آن توسط ژنرالهای بازنشستهی ترکیه و اجرای آن توسط اوجالان صورت گرفته را بخوبی آشکار کند.
اکنون اوجالان در آخرین مراحل پروژهی مذکور که در ترکیه به «اَرگَنََکُن» شناخته شده، قرار دارد و این درحالیست که بیش از سه دهه تمامی مناطق کُردنشین ترکیه را با کمترین هزینه برای دولت و بیشترین تلفات و هزینه برای اهالی این مناطق، تروریزه و میلیتاریزه کرده است و حالا بعد از کشته شدن این همه انسان بیگناه و بیخانمان شدن میلیونها نفر و کشتهشدن دهها هزار نفر، این سرکردهی پکک که اعضای این فرقه وی را رهبر ملت کُرد میخوانند؛ به حبس خانگی خود در قبال تمامی خواستهایش اکتفا کرده و طی نامهیی که در آخرین ملاقاتش با هیئت سه نفره برای سرکردگان قندیلنشین و اروپانشین این فرقه نوشته، به آنها دستور داده در اسرع وقت آتشبس اعلام کنند و ازمرز ترکیه خارج و سلاحهایشان را زمین بگذارند و ترکیه هم درمقابل به آنها اجازه خواهد داد به آغوش خانوادههایشان برگردند.
با وارد شدن به این مرحله، تازه برخی از اعضا و سرکردگان این فرقه متوجه شدهاند که این همه سال بازیچهی دستهای پنهان بودهاند و اکنون به آخر خط رسیدهاند. لذا به دو دسته تقسیم شدهاند. گروهی مخالف سخنان اوجالان هستند و معتقدند این بخش پایانی پروژه است. البته کاری از دستشان ساخته نیست. گروه دیگر هم معتقدند که باید تا آخرین قطرهی خونشان به اوجالان پایبند باشند و هرچی او بگوید همان شود.
اما نکتهی قابل تأمل در این میان، سرنوشت پژاک است. پژاک که زیرشاخهی پکک است و چند سال پیش تأسیس شد تا هروقت پکک خواست بعنوان بازیچه و یا برقراری توازن مرزها از آن استفاده کند. حال پژاک به شدت در فکر تدوین برنامهایست که بتواند استقلال خود را بعد از خلع سلاح پکک و برگشتن آنها به ترکیه، اثبات کند. این همان زمانی است که تمامی احزاب و گروههای اپوزسیون منتظر آن هستند. البته واضح است که پژاک از همین حالا هم در باتلاق فرو رفته، چراکه اعضای ایرانی پژاک، از تعداد انگشتهای دست هم تجاوز نمیکنند. لذا با اتمام آذوقه، دو انتخاب بیشتر نخواهند داشت، یا اینکه با پای خود مرزها را درنوردند و به آغوش خانواده هایشان برگردند، یا اینکه به آغوش احزاب و گروههای بروند که هیچ وقت آنها را قبول نداشتهاند و از آنها بعنوان بیهویت، غیرایرانی و … نام بردهاند. از همه مهمتر و طبق اظهارات خالد عزیزی باید منتظر انتقام گرفتن این احزاب هم باشند.