فرقههای مهمترین ویژگیهای معنوی زنان از جمله نقش عارفانه مادری و نقش عاشقانه همسری را سرکوب، و از زنان و دختران در اردوگاهها در جهت نیل به اهداف فرقه سوء استفاده میکنند.
به گزارش کورد پاریز، یکی از علل گرایش زنان به جنبشها، یافتن موقعیت اجتماعی جدید در این فرقهها است. اگر چه در ساختار تشکیلاتی فرقهها، رهبران کاریزما، نقشی محوری دارند، ولی با مطالعه بر فرقههایی که از موفقیت بیشتری برخوردارند، مشاهده میشود که در حلقه اصلی این تشکیلات نخبگان و افراد توانمندی حضور دارند که بیشتر هدایتهای پشت پرده از طریق این حلقه که در اکثر فرقهها بیشتر اعضای آن زنان هستند صورت میگیرد.
در واقع جنبشهای معنوی نوپدید با رویکردی اصلاحگرایانه سعی کردهاند در واکنش به برخی از آموزههای ناکارآمد ادیان گذشته، چهرهای متفاوت ارائه دهند و نظام باوری جدیدی با عنوان الهیات فیمنیستی وارد کنند و این در آثار رهبران این جنبشها مشهود است. بعنوان مثال عبدالله اوجلان رهبر پکک و پژاک بر برابری زنان و مردان در همه زمینهها شعار میدهد، و این امر را زمینه برقراری عدالت می داند. او بدون توجه به تفاوتهای بنیادین زن ومرد اعم از جسمی و روحی همه را موجوداتی یکسان تلقی کرده که این تعریف نمیتواند تعریف درستی از عدالت باشد.
تعبیر او از عدالت محل اشکال اساس است؛ چون عدالت اساساً بدین معنی است که هر چیزی در جای خود قرار بگیرد و عدالت بین زن ومرد براساس ویژگیهای خاصهی آنها تعریف میشود. یعنی زن نیازها وتواناییهایی دارد که مرد ندارد و بالعکس. هرکدام از آنها براساس وظیفهیی که میتوانند ایفا کنند باید به حقوق خاص برسند و برابر دانستن آنها عین بی عدالتی است. اوجالان در مورد زنان، داعیه دفاع از حقوق و ایجاد نمونهیی جدید از زنان دارد که روی پای خود ایستاده و جدا از وظایف و گرایشات جنسی وخانوادگی به مبارزه سیاسی می پردازد.
فرقه های با نشان دادن دورنمایی از آزادی و قدرت برای زنان، زمینهیی برای اسارت مجدد آنان فراهم آورده و عرصه معنوی زندگی را به معرکهیی برای نمایش زنان و سرگرم سازی آنها و از این طریق سرگرم سازی مردان تبدیل کردهاند. نقشی که تا دیروز زنان در عرصه تجارت صنعتی بازی میکردند، متاسفانه امروز در تجارت معنوی پیاده میشود و علیرغم همه ادعاهای فمنیستی در حوزههای اجتماعی و الهیاتی، زن به موضوعی برای سرگرمی و سرگرمسازی مردان تبدیل شده است
این نگاه در تقسیم بندیهای فمینیسم به فمینیسم رادیکال معروف است. فمینستهای رادیکال اعتقاد دارند که بدون وجود مرد باید زندگی کنند، باید سازمانها و نهادهای مستقل خود را داشته باشند و حتی تمامی مشاغل و کارهای مردانه را خودشان انجام دهند. اندیشه و عملکرد حزبی پ.ک.ک و پژاک بر گرفته از تحلیل فکری فمینیسم رادیکال است. آنها در کوهها برای خود مکانهایی جدا از مردان دارند و ظاهراً جدا زندگی میکنند. اوجالان در حقیقت زن را به ارتقاء نرسانده بلکه او را به چیزی شبیه مرد خشن تبدیل کرده که خودش هم نمی داند آیا مرد است یا زن؟