ریبوار مرادی
این روزها اوضاع منطقه با سرنگونی جنگنده روس ها در آسمان ترکیه، متشنج تر شده و در این میان دولت ها و یا گروهها و احزاب درگیر این تحولات هم، هرکدام موضع و خط مشی خاصی را دنبال می کنند. در این میان پ.ک.ک هم به عنوان یک گروه اپوزسیون ترکیه، به شدت از روسی علیه ترکیه حمایت می کند.
هرچند ریشه و اساس فکری پ.ک.ک به بلشویک های روسیه برمی گردد، اما رهبر این گروه (عبدالله اوجالان) که اکنون در زندانی در جزیره امرالی ترکیه دوران محکومیت خود را می گذراند، پس از فروپاشی سیستم کمونیستی در شوروی سابق، بلافاصله با چرخشی ۱۸۰ درجه یی، شروع به نقد افکار و خط مشی بلشویک ها کرد و به نوعی گرایش خود را به سمت سیستم غربی کاپیتالیسم نشان داد. هرچند این رفتار و عملکرد اوجالان به عنوان رهبر یک گروه لنینیست – کمونیستی در میان هوادارانش سبب مخالفت جدی با وی نشد – اوجالان در پ.ک.ک به عنوان کاریزما معرفی شده و لذا مخالفت با وی سبب برخورد جدی خواهد شد – اما در میان منتقدان و سیاسیون منطقه و جهان، این دیدگاه را برجسته ساخت که اوجالان و پ.ک.ک تنها به دنبال منافع خویش است.
از سوی دیگر موضوع کردستان بزرگ و واحد که شعار اولیه پ.ک.ک بود، پس از این مرحله به بخش های کوچک تری تقسیم شد به نحوی که اکنون صاحب نظران معتقدند که آنچه پ.ک.ک و اوجالان این روزها به دنبال آن هستند و شعار خود قرار داده اند، عقب نشینی و تسلیم شدن کامل است. اما این تنها رفتار دوگانه و منفعت طلبانه پ.ک.ک نبوده است. برای نمونه جنگ اعضای این گروه با داعش در شمال سوریه را می توان مثال زد که مورد حمایت ائتلاف غربی علیه داعش به رهبری آمریکا شده و گفته می شود تاکنون اسلحه و مهمات زیادی هم به این گروه تحویل داده شده است. این درحالیست که آمریکا و هم پیمانانش در قالب همان تعریف اوجالان درخصوص کاپیتالیسم پس از فروپاشی کمونیسم شوروی، به عنوان جبهه ی مقابل افکار این گروه بود. اما چه شد که یک شبه باردیگر همه چیز تغییر کرد و پ.ک.ک چرخشی دوباره را انجام داد و به خدمت کاپیتالیسم درآمد؟
فراموش نکنیم که پ.ک.ک مدعی است گروهی ایدئولوژیک است که به هیچ عنوان از اصول فکری و سیاسی خود عقب نشینی نخواهد کرد. اما همچنان که بدان اشاره شد تاکنون ۳ چرخش ۱۸۰ درجه یی انجام داده است.
اول اینکه از طرفداری سرسختانه کمونیسم شوروی، به منتقد و بعضا علیه آن در اوایل دهه ی ۹۰ میلادی به بعد تبدیل شد.
دوم: از شعار به اصطلاح ایدئولوژیک سیاسی خود که همان کردستان واحد و بزرگ بود، یک شبه کوتاه آمد و به اصطلاحاتی جدید از جنس آزادی، فمینیستی، اکولوژی، کنفدرالیسم و اخیرا هم خودمدیریتی روی آورده است.
سوم: گرایش به سمت دنیای غرب و سیستم سرمایه داری که تا قبل از آن، به شدت تمام مورد انتقاد از سوی این گروه و رهبر آن بود، یکی دیگر از چرخش های صورت گرفته توسط پ.ک.ک بوده است.
حال با نگاهی گذرا و کوتاه به آنچه طی این سه دهه در درون این گروه رخ داده و چرخش هایی که انجام داده، متوجه خواهیم شد که در این میان نه اصول ایدئولوژیک محکمی وجود داشته که پ.ک.ک بر پایه ی آن استوار باشد و نه سیاستی که بیانگر تعریفی واحد از دیدگاه و اعمال این گروه با توجه به اهداف تعریف شده اش وجود دارد. تنها پارامتری که در این میان باقی می ماند و از همان ابتدا تاکنون پ.ک.ک به آن تکیه داده، منافع گروهی است. این ویژگی هرچند تاحدودی تعریف ماکیاولیسم را نیز در بر می گیرد، اما نباید فراموش کرد که در روز امروز هم این گروه و سران آن را به شدت دچار سردرگمی کرده است. چون در پازل سیاست منطقه دچار فراموشی و بعضاٌ انجام اعمال پاردوکس شده اند که به نوعی موجودیت فکری و سیاسی این گروه را زیر سوال می برد.
در ادامه می رسیم به سرنگونی جنگنده روسی توسط ترکیه که مقامات ترکیه به عنوان متحد ناتو و آمریکا، اصلا قصد ندارند که این موضوع را به تنشی پایان ناپذیر و یا درگیری با روسیه تبدیل کنند، چون منافع و روابط اقتصادی و گردشگری میان طرفین در سطح بالایی قرار دارد و لذا پیش بینی می شود که درصورت چنین وضعیتی، هر دو کشور به شدت متضرر خواهند شد.
اما نکته یی که در اینجا بخش دیگری از سردرگمی پ.ک.ک را سبب شده، حضور روسیه در سوریه و جنگ با داعش است. روسیه بخاطر اینکه پ.ک.ک هم در شمال سوریه با داعش می جنگد، به نوعی چراغ سبز نشان داده و می خواهد در راستای اهداف خود بکار بگیرد. اما از سوی دیگر قبل از روسیه، اعضای این گروه در شمال سوریه به خدمت آمریکا درآمده بودند تا جائیکه گفته می شود تاکنون دهها تن مهمات و اسلحه به این گروه توسط آمریکا تحویل داده شده است. حال پ.ک.ک مانده که بالاخره دوست پوتین باشد یا عصای دست اوباما.
این همان دو قطبی هستند که سال ها با همدیگر درگیر بودند و حالا هم پ.ک.ک در آن میان دچار سردرگمی شده که آیا به عنوان فدایی پوتین عمل کنند یا حمایت های آمریکا را برای خود داشته باشند؟ شاید هم هردو؟ اما آیا امکان آن وجود دارد که پ.ک.ک هم بر سر سفره کرملین بنشیند و هم کاخ سفید؟
پ.ک.ک در سرنگونی جنگنده روسی توسط ترکیه، جانب روسی را گرفته و به شدت به ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان حمله ور شده، غافل از اینکه ترکیه هم بخشی از ناتو است و آمریکا آنرا هدایت می کند. در این جبهه و اوضاع آشفته مثلث ترکیه – سوریه – روسیه، پ.ک.ک کاملا کنترل خود را از دست داده و اگر بگوئیم قدرت تصمیم گیری را تنها در چارچوب منافع گروهی و گاه متضاد و متناقض خود انجام می دهد، گزاف نگفته باشیم.
این گروه در شمال عراق هم دچار چنین سرابی شده است. بر سر موضوع شنگال هنوز هم با حکومت اقلیم و حزب دمکرات کردستان عراق و شخص بارزانی مشکل دارد. پ.ک.ک خود را حامی و ناجی مردم شنگال می داند، اما با نگاه به موارد ذکر شده در بالا، تا چه حد می توان به این گروه اعتماد کرد؟ برای همین است که کردهای عراق حضور این گروه در شنگال و مناطق مرزی این منطقه با ترکیه و ایران را تنها در راستای منافع آن تعریف می کنند نه منافع کردها.
پ.ک.ک با استراتژی غلط خود در انتخابات ترکیه هم یک پارامتر دیگر به سردرگمی های خود اضافه کرد، به نوعی که کارشناسان ترکیه ای معتقدند پ.ک.ک تا قبل از انتخابات استراتژی غلطی را در پیش گرفته بود و با شکست در انتخابات هم، در یک سردرگمی جدید قرار گرفت. این موضوع را می توان از تداوم درگیری های اعضای مسلح این گروه در مناطق کردنشین ترکیه و داخل شهرها به وضوح مشاهده کرد. پ.ک.ک که حاضر نیست به شکستش اعتراف کند، همچنان به کندن خندق و تعطیلی مغازه ها و … ادامه می دهد تا شاید این راه گذار از بحران سردرگمی اش باشد.
در میان تمامی این چرخش ها که نهایتا به سردرگمی پ.ک.ک در روز امروز منجر شده، تنها ریشه های خصمانه ی این گروه با حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) است که دچار کوچکترین ضعفی نشده و روز به روز هم قوی تر می شود. این موضع پ.ک.ک از همان روزهای نخست اعلام موجودیت خود است که هنوز هم به قوت خود باقی است.
اما آیا این سردرگمی پ.ک.ک در چنین وضع آشفته یی که قدرت های همچون روسیه، آمریکا و ترکیه را درگیر کرده و همچنین وضعیت نابسامان اقلیم کردستان و موضوع ریاست آن و تنش بر سر حاکمیت بر شنگال، سرنوشت این گروه را به کدام سو سوق خواهد داد؟