ترکیه در سالهای اخیر با تغییر رویکرد به سمت رئالیسم مبتنی بر ناسیونالیسم ملی نوعثمانی در پی آن بر آمده است تا با پوسته ناسیونالیسم قومی ، در جهت ایجاد هژمونی دولت سنی حرکت نماید واین طبیعی است که با شبه دولتی نظیر عربستان سعودی هم پیمان شود . این رویکرد موجب گردید تا ترکیه رفتارهای به ظاهر نامتعارفی را در پیش بگیرد که در ابتدای امر موجب پیچیدگی تحولات گردیده و فضای تعاملات را غبار آلود میکند .
در همین تحولات اخیر ترکیه ابتدا تلاش کرد با ایجاد درگیری با روسیه حمایت ناتو را برای خود جلب کند که البته با تدبیری که روس ها اندیشیدند نقشه ترک ها نقش بر آب شد. حالا هم با بمب گذاری های اخیر در صدد هستند تا مسئله صیانت از امنیت ملی خود را مطرح کنند و وارد معرکه شوند.
به گزارش کوردپاریز، انفجارهای پیاپی در ترکیه و به خاک و خون کشیده شدن ده ها انسان بی گناه، دل هر انسانی را به درد می آورد، اما متاسفانه برخی از سیاست مداران سنگدل نه تنها از این ماجرا ناراحت نیستند بلکه چه بسا خود آنها زمینه این انفجارها را در ترکیه و دیگر کشورهای جهان فراهم می کنند تا بتوانند از این گونه اقدامات استفاده ابزاری خود را داشته باشند.
سوالی که پس از حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکا ذهن هر انسان حق جویی را به خود مشغول کرد، این بود که یک گروه تروریستی که به دست سرویس های اطلاعاتی و امنیتی یک کشور ایجاد شده و آموزشهای لازم را دیده است چگونه می شود که بتواند علیه به وجود آورندگان خود عملیات تروریستی انجام دهد.
البته از همان زمان هم صحبت هایی مبنی بر ساختگی بودن عملیات های تروریستی ۱۱ سپتامبر به گوش می رسید، اما پس از لشکرکشی آمریکا به افغانستان به بهانه ۱۱ سپتامبر یا پس از لشکرکشی ایالات متحده به عراق به بهانه سلاح های کشتار جمعی، این ادعاها بیش از پیش رنگ واقعیت به خود گرفت چرا که آمریکایی ها برای نابود کردن گروهک تروریستی القاعده به افغانستان حمله کردند اما پس از چندین سال لشکرکشی به افغانستان، نه فقط القاعده از بین نرفت بلکه تروریست هایی که به افغانستان محدود بودند حالت بین المللی پیدا کرده و به اکثر کشورهای خاورمیانه نفوذ کردند.
در مورد عراق هم این نظریه ثابت است، زیرا دقیقا بعد از لشکرکشی آمریکا به عراق، حملات تروریستی جسته و گریخته در بغداد و شهرهای دیگر عراق رخ داد و کم کم این حملات جسته و گریخته تبدیل به یک تشکل منسجم در داخل عراق به نام داعش شد که از قضا از طرف متحد منطقه ای آمریکا یعنی عربستان سعودی هم حمایت می شود.
البته واضح است که سیاست تشکیل این گروهک های تروریستی به گونه ای است که گاهی این گروهک ها مجبور هستند که با دشمنان اربابان خود بجنگند که نام دیگر این نوع جنگ، “جنگ نیابتی” است و گاهی هم این گروهک ها مجبورند که به اربابان خود حمله کرده تا زمینه لشکرکشی های مستقیم و گسترده اربابان خود را به کشورهای دارای منابع عظیم مالی فراهم کنند.
درمورد ترکیه هم وضع به همین منوال است. اگر حمایت و کمک های اردوغان نبود امکان نداشت که گروهک های تروریستی مخصوصا داعش بتوانند در عراق و مخصوصا سوریه عرض اندام کنند.
کافی است ترکیه مرزهای خود را ببندند تا این گروه خود به خود نابود شود.
سوال این جا است که چرا ترکیه از یک سو به اصطلاح با داعش در جنگ است و از سوی دیگر به داعش اجازه می دهد که از خاک ترکیه برای صادرات و واردات خود استفاده کند و حتی به گفته روس ها، ترکیه خریدار نفت داعش هم به شمار می رود؟
این روزها شرایط منطقه به گونه ای پیش رفته که داعش در عراق و سوریه در حال نابود شدن است و قطعا نابودی این گروه و تروریست های دیگر در منطقه تمام نقشه های ترکیه را به خطر می اندازد، نقشه هایی که هم جنبه بین المللی داشتند مثل از بین رفتن بشار اسد که متحد ایران در سوریه بود و هیچ گاه ترکیه وی را برنتابیده بود و هم دوایی بودند بر زخم های سیاست داخلی ترکیه تا بتوانند بدین وسیله کردهای طرفدار پ.ک.ک را سرجایشان بنشانند.
زمانی که حزب حاکم ترکیه در حال شکست خوردن از رقبای سیاسی خود در انتخابات بود، زمینه بمب گذاری توسط داعش فراهم شد و دولت ترکیه با مطرح کردن اینکه بی ثباتی سیاسی، امنیت مردم را به خطر خواهد انداخت توانست مجددا رای مردم را برگرداند. این بمب گذاری ها در شهرهای ترک نشین به داعش نسبت داده شد و در مناطق کرد نشین به پ.ک.ک تا هم ترک ها تحریک و تهدید شوند و هم کردها رقبت نکنند به احزاب مخالف رای دهند. و اینکه اساسا پ.ک.ک نیز که در زمره گروه های تروریستی است چه نقشی را در معادلات منطقه ای بازی میکند خود نیاز به مجالی مستقل دارد.
موضوع وقتی جالب می شود که برای بمب گذاری های ترکیه مکانی انتخاب می شود که مملو از گردشگران خارجی است که اکثر آنها اهل کشورهایی هستند که این کشورها عضو ناتو می باشند و ترکیه درصدد است تا شاید ب
دین وسیله بتواند ناتو را تحریک به حمایت از خود کند که البته در روزهای گذشته این تیر ترک ها هم با صحبت های آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان که گفته بود ترکیه در ناتو جای ندارد نقش بر آب شد.
نکته حائز اهمیت جایگاهی است که قدرتهای بین المللی و کشورهای منطقه ای برای تروریستها از داعش تا پ.ک.ک قائل هستند . در این نقش ها این گروه ها با زمینه چینی قدرتهای بزرگ و نظام استعمار نو موجب میگردند که تلقی جهانی از قدرتهای شاخص در منطقه استراتژیک خاورمیانه و غرب آسیا مخدوش گردد و همچنین نیروهای تندور و نامطلوب نظام سیاسی غرب در این مهلکه جان داده و با این کار غرب هم فضای جامعه غربی را از تفکرات مغایر با اهداف خود پاکسازی کرده است و هم هراسی افکنی لازم را نسبت به قدرتهای شاخص منطقه به حد مطلوب خود رسانده و آنگاه نظام سیاسی مد نظر و همسو با خود را در این منطقه یعنی خاورمیانه بر سر کار خواهد آورد و این همان سناریوی غرب است که ژاندارم های منطقه ای آنها آگاهانه یا شاید نا آکاهانه به دنبال آن هستند.
بهر روی سیاست های نو استعماری غرب و مزدوری کشورهایی که حیات آنها در ایفای این نقش اعطایی غرب است، هیچ زمان نسبت به کشورهای جهان سوم از منظر غرب تغییر نخواهد کرد ولیکن نکته ای که به فراموشی سپرده شده است نقش قدرت بزرگی به نام ایران است که فراتر از تحلیل های غرب حرکت کرده و این خود موجب بر هم خوردن بسیاری از معادلات آنها بوده و خواهد بود.