جعفر بلوری//
اغراق نیست اگر گفته شود شرایط امروز منطقه غرب آسیا شبیه شرایط سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ شده است. پس از پایان جنگ جهانی اول و به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولتهای وقت فرانسه و انگلیس که قدرتی یافته بودند، طی توافقی محرمانه که بین «مارک سایکس» دیپلمات انگلیسی و «جرج پیکو» دیپلمات فرانسوی منعقد شد، کشورهای منطقه را بین خود به مناطق تحت نفوذ تقسیم کردند. نحوه ترسیم مرزها بسیار حساب شده بود. حاصل مرزکشیهای جدید، کشورهای «کوچک» و «وابسته»ای بودند که، بر اساس مذهب و قومیتها شکل گرفته بودند تا اولا، «ضعیف» باشند و ثانیا امکان اتحاد مجددشان به حداقل ممکن برسد.
انگلیسیهای متخصص در تفرقهافکنی، پیش از این«کشورسازی» با «دینسازی» و تشکیل وهابیت و صهیونیسم- مسیحی، مقدمات تشکیل «خاورمیانه» مد نظر خود را آماده کرده بودند. اکنون ۹۵ سال از آن دوران میگذرد و مرزهای امروزکشورهای منطقه غرب آسیا، تقریبا همان مرزهاست. اما شرایط، همان شرایط نیست و اندکی تغییر کرده است.
امروز در این منطقه، کشور مستقل و قدرتمندی مثل ایران ظهور کرده و مقاومتی شکل گرفته که هدف آن نابودی رژیم جعلی صهیونیستی است؛ جنبشهای قدرتمندی مثل حزبالله لبنان، حماس، جهاد و انصارالله روی کار آمدهاند که تبدیل به کابوس اسرائیل و آلسعود شدهاند. رژیم صهیونیستی و آلسعود به علاوه برخی کشورهای میکروسکوپی حاشیه خلیج فارس، یعنی همان رژیمها و کشورهایی که از دل طرحهای سایکس-پیکو زائیده شدهاند، با ملغمهای از بحرانهای رنگارنگ روبه رو شده و در شرایط خطرناکی قرار گرفتهاند. خلاصه این که، طرح سایکس-پیکو تقریبا «هوا» شده و منافع غرب را در این منطقه با بحران جدی مواجه کرده است. به این دو خبر توجه کنید:
-«سه هفته بعد از اینکه اوباما، در ژانویه ۲۰۰۹، لئون پانتا را به عنوان نوزدهمین رئیس سازمان سیا معرفی کرد، وی طی گزارشی فوق محرمانه که روی آن نوشته شده بود «فقط رئیس جمهور بخواند» اعلام کرد، اسرائیل در حال نابودی است و تا سال ۲۰۲۲ از هم فروخواهد پاشید.» (فارین پالیسی/ دهم اکتبر سال ۲۰۱۱ )
– «آل سعود در حال سقوط است. این رژیم هر چقدر هم که رژیم بدی باشد، سقوط آن برای ما بدتر خواهد بود. اوباما باید جلوی سقوط سعودیها را بگیرد.» (چهارم ژانویه ۲۰۱۶ /روزنامه انگلیسی ایندیپندنت)
از قبیل این اخبار که به شکل انبوه منتشر میشود میتوان فهمید اوضاع در منطقه به نفع غرب نیست. رژیم صهیونیستی و آل سعود جزو سرمایههای ارزشمند غربیها هستند. سعودیها برای نفت بیپایانشان و صهیونیستها برای نفوذ عجیبشان در غرب. اما این دو رژیم منحوس که از قضا هر دو ساخته و پرداخته انگلیس هستند، اکنون با خطر موجودیت آن هم از سوی مقاومت مواجه شدهاند.
فرانسه و انگلیس و سایر کشورهای غربی اینبار، به سرکردگی آمریکا وارد معرکه شدهاند تا فرمول سایکس – پیکو را مجددا پیاده کنند، معادلات را تغییر داده و اوضاع را به حالت قبل بازگرداند. برای این منظور، میبایست ایران را مهار کنند. برای این کار نیز ابتدا باید از کشورهایی که به سمت ایران متمایل شدهاند شروع کرد. کشورها هر چه کوچکتر و ضعیفتر، مطلوبتر. این کشورها باید براساس قومیت و مذهب تجزیه شوند تا ضمن تشدید اختلافات مذهبی و قومی، آتش جنگ در جهان اسلام همچنان روشن بماند. کشورهای مرتجع عربی نیز ناخواسته قربانی این بازیاند.
سال ۲۰۰۱ بود که به بهانه حملات ۱۱ سپتامبر، این طرح عملا کلید خورد اما عقیم ماند. طرح «خاورمیانه بزرگِ» بوش اگرچه به نتیجه نرسید اما هرگز رها نشد… امروز داعش مسئول پیش بردن این طرح شده است. داعش اکنون همان کارایی را دارد که حملات ۱۱ سپتامبر داشت. چهار سال است این گروه تروریستی وسیلهای شده برای احیای همان طرح ۹۵ سال پیش فرانسه و انگلیس. غرب صراحتا اعلام میکند، برای مقابله با تروریستهای تکفیری باید ارتش سنی، ارتش کُرد و ارتش ترکمن تشکیل داد! غربیها قباحت را به جایی رساندهاند که طرح تجزیه این کشورها را به عنوان یک راه حل علمی برای نجات منطقه پیشنهاد میکنند. آنها ظاهرا این توطئه علمی! را مدتی است در عراق کلید زدهاند.
گفته میشود غربیها با هزینه سعودیها و احتمالا طرح صهیونیستها، شروع به حفر خندقی عجیب و عمیق در اطراف کردستان عراق کردهاند. تحلیلگران زیادی تاکید کردهاند این پروژه عظیم که با حضور ۱۲۰ مهندس و کارشناس فرانسوی، انگلیسی، آمریکایی و آلمانی (به ترکیب کشورها دقت شود) در حوزههای مختلف نظامی و تاسیساتی در حال اجراست، یکسالی است که دور از چشم رسانهها آغاز شده است. مسیر این خندق را نیز منطقه «بدره» در استان «واسط»، شهرهای «بلدروز» و «خانقین» در استان «دیاله»، «کفری» و «طوزخورماتو» در شمال شرق استان «صلاحالدین»، شهرستان «حویجه» در جنوب «کرکوک» و «سنجار» در استان «نینوا» اعلام کردهاند.
با این توصیفات، خندق مزبور در واقع، خط مرزی حد فاصل میان منطقه خودمختار و سایر خاک عراق را ترسیم میکند. دیروز مسعود بارزانی ادعا کرد «وقت جدایی کردستان عراق فرا رسیده و برای این منظور به زودی یک همهپرسی برگزار خواهد کرد»، تا بدین ترتیب این احتمال که حفر خندق برای تجزیه عراق است، باز هم تقویت شود. منابع نزدیک به کردهای عراق میگویند، این خندق را که ۶۵ درصد پیشرفت داشته، برای محافظت از خود در برابر داعش کندهاند! اینجا نیز کارکرد داعش معلوم میشود.
اما به نظر میرسد سایکس پیکو ۲۰۱۶ نیز همچون طرح سپتامبر ۲۰۰۱ عقیم است. درست است که انگلیس و فرانسه در سال ۱۹۲۱ و پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی موفق شدند این طرح را پیاده کنند اما همانطور که در ابتدای این یادداشت اشارتی رفت، شرایط، امروز فرق کرده است. در آن دوره مقاومتی نبود که جلوی استعمارگران را بگیرد. ضمن اینکه انگلیسِ امروز هم، آن انگلیسِ سابق نیست و فرانسه هم با ملغمهای از مشکلات اقتصادی و بحران بیکاری و شورشهای اجتماعی رو به رو است. از طرفی یال و کوپال آمریکا هم ریخته و داعش نیز از نفس افتاده است. اکنون متحدان ایران در حال قلع و قمع تکفیریهای تا بن دندان مسلح در دو شهر شیعهنشین نبل و الزهرا(س) سوریه هستند. دو شهری که حدود ۷۰ هزار شیعه ساکن آن به برکت مقاومت، ۴ سالِ تمام بدون آب و غذا و سلاح، و با ابتداییترین امکانات دوام آوردند. ساکنان این شهر چند ماه آخر با مشقت کامل سرکردند اما مقاومت را رها نکردند تا پیروزی اخیر به دست آمد. در عراق نیز وضعیت مشابهی برگروههای تروریستی وابسته به غرب حاکم است.
نتیجه این که، تا وقتی مقاومت هست، سایکس پیکوها عقیم خواهند ماند. چنین طرحهای شیطانی تنها زمانی کارگر میافتد که دست از مقاومت برداشته و دم از سازش با عاملان بیثباتی در منطقه بزنیم. نزدیکی به کشورهایی مثل انگلیس، آمریکا و فرانسه، فقط باعث کارگر افتادن چنین طرحهای شومی خواهد شد.
تصور کنید اگر مردم در نبل و الزهرا مقاومت نمیکردند، نتیجه چه میشد؟ تسلیم شدن در برابر استکبار، همین نتیجه را به دنبال دارد.