سلیمان ویسی//
رئیس مشترک، عنوانی است که تقریبا در هیچ کجا نمونه و مشابه ای را نمیتوان برایش پیدا کرد. این عنوانی است که پ.ک.ک در تمام شاخه های اقماری خود که به طرز ریاکارانه ای تلاش می کند آنها را جدا از هم معرفی کند؛ برای سران خود به کار می برد . در واقع بر اساس مدل خاصی که پ.ک.ک تمایل دارد آن را مدلی دمکراتیک نشان دهد، یک مرد در کنار یک زن ریاستی مشترک بر هر یک از شاخه های این گروه شبه نظامی که، خود را یک حزب سیاسی نیز می داند اعمال می کنند. پ.ک.ک پس از آن که از سوی اکثر قدرتهای جهان و منطقه در زمره گروه های تروریستی قرار گرفت با محدودیت های بسیاری مواجه شد. این محدودیت ها پ.ک.ک را به سمت انتخاب راه هایی برای برون رفت از این بن بست هدایت کرد و البته مشخص نیست که قدرتهای منطقه ای و بین المللی تا چه اندازه در هدایت پ.ک.ک در این مسیر نقش آفرین بوده اند، ولیکن برون داد وقایع و تحولات پیرامون پ.ک.ک و شاخه های اقماری آن خصوصا در سالهای اخیر ، نشان می دهد که این قدرتها با اهداف کوتاه مدت و میان مدت و در مواردی نیز بلند مدت از پ.ک.ک در جهت اهداف خود بهره برداری نموده اند و تصدیق این تحلیل موارد متعدد از رفتارهای متناقض با پ.ک.ک و شاخه هایش از سوی این قدرتها در نقاط مختلف منطقه است. بهر روی پ.ک.ک با این دلیل اصلی، که همانا عبور از محدودیت های ناشی از قرار گیری در لیست سیاه گروه های تروریستی می باشد، در روند تحولات سالهای اخیر اقدام با ایجاد ساختارهای متکثر و متنوع در حوزه های مختلف نموده ولیکن هیچ گاه نتوانسته برچسب هایی که از ابتدا با پ.ک.ک همراه بوده است را از خود جدا کند. این برچسب ها آنقدر آشکار و فاحش است که به وضوح قابل تشخیص است . مواردی مانند تقدیس عبدالله اوجالان به عنوان رهبری خطا ناپذیر و تام و تمام، الگوهای ساختاری همسان در همه شاخه های اقماری پ.ک،ک ، گفتمان یکسان و همنوا که در تمام شئون پ.ک.ک جاری و ساری است، شیوه های خاص رفتاری حاکم بر اعضاء پ.ک.ک اعم زنان و مردان، مدل روانشناختی مبتنی بر کنترل ذهن افراد در درون پ.ک.ک، اجبار اعضاء به زندگی همانند انسانهای قرون وسطی در غارها و اعمال شرایط سخت برای آنها، اعمال محدودیت سطح بندی شده در خصوص دسترسی اعضاء به رسانهها و اخبار و اطلاعات و موارد متعدد بسیاری که با توجه به مصادیق قابل تامل، که شاهدان عینی آنها را روایت کرده اند، خود نیازمند مجالی مختص به خود دارد که بیش از این در مقال کوتاه پیش رو مجال ندارد .
اما این برچسب ها نقاط قابل تاملی است که باید از سوی پ.ک.ک پاسخ داده شود و طبعا افکار عمومی که با دنیای جدید و گستره تراوش انبوه اخبار و اطلاعات مواجه است، با شیوه ای که پ.ک.ک و اقمار آن برای اعضاء خود تئوری پردازی و تحلیل هدایت شده تزریق میکنند قانع نخواهند شد.
شاید اگر به سخنان یکی از روسای مشترک که در شاخه ای از اقمار پ.ک.ک حضور دارد رجوع کنیم بتوانیم واقعیت هایی از پ.ک.ک را دریابیم، در حالی که شاید کمتر از این منظر مورد توجه قرار گرفته باشد. پیش از آن باید اشاره شود که دلیل عدم توجه به رویکرد تطبیقی پیرامون سخنان یا همان گفتار و از سویی دیگر رفتار جاری در پ.ک.ک، حجم بالای تبلیغات هدایت شده و گوبلزی این گروه شبه نظامی عجیب و غریب است.
ریناس، رئیس مشترک پژاک، در مصاحبه ای که با شبکه تلویزیونی این گروه انجام داده است اینگونه سخن می گوید ؛
” کوبانی و مقاومت اخیر در مناطق کردنشین ترکیه نمونه افکار و عملی شدن ایدەهای اوجالان بوده و برای همین است که در امرالی چنین تحت فشار و انزوا قرار گرفته است!! ” وی این چنین ادامه می دهد ” قتلعام جاری در شهرهای کردنشین ترکیه نیز برای جلوگیری از عملی شدن این پروژه دمکراتیک بوده و میخواهند نگذارند آلترناتیوی برای سیستم کنونی ظهور کند.”
آن چیزی که در سخنان این عضو ارشد یکی از شاخه های پ.ک.ک، مطرح شده است، این مدعا است که، استقرار شاخه سوری پ.ک.ک در مناطق کردنشین سوریه و درگیری هایی که با محوریت پ.ک.ک در ترکیه در جریان است نمونه افکار و عملی شدن ایده های اوجالان است .
آیا واقعا اینگونه است ؟!
آیا کشتار انسانهای بیگناه در مناطق کردنشین ترکیه توسط ارتش و به دستور دولت آک پارتی نمونه عملی شدن افکار اوجالان است ؟!
و یا آیا وضعیتی که شاخه سوری پ.ک.ک در مناطق عمدتا کردنشین سوریه فراهم آورده است ، نمونه عملی شدن افکار اوجالان است ؟!
و مهمتر اینکه با چرخش هایی که از سوی اوجالان در خصوص مسئله کردی طی سالیان گذشته روی داده است، اساسا کدام تفکر و ایده اوجالان عملی شده است ؟!
فرا تر از این پرسش های اساسی و بنیادی این ایده عملی شده اوجالان در سوریه بنا به مدعای مطرح شده چه ویژگی هایی دارد و بر اساس چه مکانیزم دمکراتیکی ایجاد شده و چه پیامدهایی داشته است ؟
انبوه گزارشات مستمر نقض حقوق بشر در مناطق کردنشین سوریه که مراجع رسمی نیز به آن پرداخته اند و بی توجهی این گروه شبه نظامی به حقوق اساسی مردم این منطقه اعم از اقلیت ها و حتی اکثریت هایی که با ایدئولوژی مارکسیستی پ.ک.ک همسو نیستند چه ساختاری را جز مدل استالین در شوروی سابق در اذهان تداعی میکند ؟
نکته اساسی دیگر پیرامون نحوه انتخاب سران این گروه ها است . بر اساس تبلیغات پر سر و صدای پ.ک.ک که خود را دمکرات ترین ساختار معرفی میکند، باید به این سوال پاسخ داده شود که چه مکانیزم مردم سالاری در پ.ک.ک تعبیه شده است و چه فرآیندی مبتنی بر دمکراسی پیاده سازی شده است ؟
آیا نظارتی بر این افراد وجود دارد ؟ و در این همه هیاهو جایگاه مردم کرد کجا است و سطح اثربخشی آن چه میزان می باشد ؟
نمونه جالب توجه در خصوص جایگاه مردم کرد به عنوان اصلی ترین مستمسک پ.ک.ک آنجا است که ، وقتی مردم کرد در ترکیه به این نتیجه می رسند که برای رسیدن به آرامش باید به پ.ک.ک و شاخه های آن ” نه ” بگویند، نتیجه ای که حاصل میگردد موجب تشدید نا آرامی ها و بر هم خوردن روند مذاکرات صلح کردی می گردد و بیشترین تلفات را هم ” مردم کرد ” پرداخت کرده و همچنان نیز پرداخت میکنند و البته پ..ک.ک نیز بهره بردای خاص خودش را دنبال میکند .
به نظر می رسد باید که پ.ک.ک پاسخی متقن و منطقی به انبوه سوالاتی که در اذهان عمومی ایجاد شده است ارائه دهد.