پس ازاینکه اوجالان و سران تشکیلاتی پ.ک.ک، پس از دستگیری (ک ج ک) دچار تنش ها و اختلافات داخلی در درون پ ک ک شدند؛ اوجالان تصمیم به خلع سلاح پ ک ک گرفت. این تصمیم اوجالان هر چند طبق میل و گرایش سیاسی روز بود؛ اما هدفمند هم بود. اوجالان خواست دو گام را با یک تصمیم بردارد.
کوردپاریز/ در تمامی طول تاریخ رویکرد مسلحانهی پ ک ک، راس این گروه نتوانسته کاملا کنترل تمام بخشهای نظامی را در اختیار بگیرد. نمونهی آن را در مذاکرات اخیر پ ک ک با دولت ترکیه می بینیم که نیروی نظامی سبب بینتیجه و نیمهکار ماندن آن شد. هر چند که تصور پ ک ک این است که از لحاظ سیاسی به نفعش بوده است.
برای نمونه، مذاکرات فی ما بین تورگوت ازال، اشرف بدلیسی و اوجالان، نمونه قابل تاملی است ؛ در این مذاکرات مشخص شد که اوجالان کنترل کامل بر قوای نظامی گروه ندارد بنابراین در کوتاهترین زمان این مذاکرات از سوی نیروی نظامی پ ک ک با شکست مواجه گردید. از این رو اوجالان دستور خلع سلاح پ ک ک را صادر کرد، هم میخواست به قدرت خود ادامه بدهد که همیشه سلاح مانع آن بوده و هم به ظاهر در صدد بود با این کار پ ک ک را به یک مسیر جدید هدایت کند.
در بیانیه ی نوروز سال گذشته علنا و با وضوح به آن اشاره کرده است، اما همانطور که جمیل بایک، دوران کالکان و مصطفی قرهسو، عثمان اوجالان و نظامالدین تاش را از پ ک ک بیرون کردند، به همان طریق هم اوجالان را در قالب یک اسم کوچک کردند. با این کار هم توانستند تصمیم و دستور اوجالان را دچار شکست کنند و هم اوجالان را درون پ ک ک تا سطح یک شعار و عکس کوچک و بی تاثیر کنند.
زمانی نیز ترکیه این موضوع را درک کرد که اوجالان تنها یک اسم است نه یک قدرت، لذا وی از این چرخه دورنگه داشته شد و اوجالان هم دیدار با هیئت اعزامی (ه د پ) و انتشار بیانیهها را بایکوت کرد و سکوت پیشه کرد.
در حال حاضر عقل سیاسی قندیل توسط اوجالان بایکوت شده است، از زمانی هم که اوجالان در ترکیه و در داخل پ ک ک تنها در حد شعار و عکس باقی مانده، قندیل هم دچار سرگردانی در اعمال و کردار خود در منطقه شده است. هر کاری هم انجام داده باشد در نهایت به ضرر گروه تمام شده است، هر فعالیت این گروه بدون اوجالان بوده نه تنها خود گروه بلکه تمام نقاطی که پ.ک.ک به دنبال تسری رویکرد رادیکال خود به آنها را در سر می پروراند دچار چالش کرده است، که در اینجا بطور خلاصه به آنها اشاره می کنیم.
اول : پس از توفیق های نیروهای (ی پ گ و پیشمرگ) که توانستند در روی زمین داعش را شکست دهند و در سطح جهان به عنوان دستاوردی انسانی از آن یاد شد، سبب شد تا (ه د پ) هم در ترکیه پیروز شود. همین سبب پیروزی ه د پ شد نه شعار اتحاد چپها. اما قندیل بر عکس تمام جهان، تحلیلی اشتباه برای این پیروزی ارائه داد و مقاومت کوبانی را به استالینگراد تشبیه کرد و پیروزی ی پ گ را هم به پیروزی ایدئولوژیک و حزبی تعریف کرد. همین شد که پ ک ک دچار غرور شد و دولت ترکیه و آک پارتی هم از این فرصت استفاده کرد برای شکست دادن ه د پ. در این بحثها و رفتارهای تنشآمیز، هم پروسهی مذاکرات و در پی آن ه د پ نیز اعتماد ملی را از دست دادند.
دوم : مناطق کوردنشین سوریه : پ.ک.ک پس از تشدید فضای بحرانی در سوریه تلاش کرد رویکردی دو وجهی اتخاذ کند. و با بهره برداری از فضای خلاء در سوریه با پیوستگی به آمریکایی ها از یک جهت و روسیه از جهت دیگر شخصیتی دوگانه اتخاذ نموده و نتیجه این رویکرد موجب بروز تناقضات قابل تاملی در رفتار پ.ک.ک گردید که با شعارهای این گروه در تناقض آشکار است . پ.ک.ک در سوریه فرصت یافت تا تئوری های خود را جنبه عملیاتی بخشیده و این نقطه آغازی بود برای پایان شعارهای دور و دراز پ.ک.ک که دیگر چندان نمی توانست نمود عینی پیدا کند.
سوم : اقلیم کردستان عراق؛ هم زمان با جنگ داعش، پ ک ک نیروی زیادی را روانه این منطقه کرد و بدین ترتیب وارد این جنگ فرسایشی شد. این امر در ابتدا سبب خوشحالی و خشنودی مردم اقلیم کردستان شد ولی پ.ک.ک فضای ایجاد شده را با چالش های جدیدی روبرو کرد و در نتیجه موجب آن گردید که نگاه مردم اقلیم کردی نسبت به پ.ک.ک با شک و تردید جدی روبرو شود.
در حال حاضر این دیدگاه در خصوص پ ک ک وجود دارد که نه تنها تاکنون بدون جنگ و درگیری در این مناطق باقی مانده ، بلکه به خطری در برخی محورها از جمله شنگال تبدیل شده است. با این وجود حاضر به ترک اقلیم کردستان نشد تا با این کار وابستگی عاطفیای که در میان مردم اقلیم به وجود آورده بود؛ در چارچوبی سیاسی تعریف و تحلیل کند؛ بلکه به تهدیدی برای روزی و معیشت ۵ میلیون کورد با هدف عمیقتر کردن مشکلات دارایی و اقتصادی اقلیم کردستان خودنمایی میکند و این رفتار و عمل پ ک ک به شدت از سوی مردم و گروها و احزاب سیاسی محکوم می شود.
مجموع این واقعیتها این را به ما میگوید که قندیل در مسیر جدید سیاست شکست خورده و قادر به تعریف درست وقایع نیست و تمامی اعمال و رفتارش به تهدیدی برای کردها در نقاط مختلف تبدیل شده است.