عطیه قشونی (مدیر موسسه صیانت از حقوق زنان)//
ریشه این نام گذاری در واقع باز می گردد به حادثه هشتم مارس ۱۸۵۷ که در آن زنان کارگر کارگاههای پارچهبافی و لباسدوزی در نیویورک به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار شدند. پس از گذشت حدود ۵۰ سال از آن تاریخ، خواسته های زنان به سطح حقوق سیاسی، اجتماعی هم چون حق رأی افزایش یافت و پس از سالها تلاش، زنان به بخشی از اهدفشان دست یافتند و روزی به عنوان روز جهانی زن نام گذاری شد. در ادامه سازمان ملل متحد تجلیل و گرامیداشت روز جهانی زن را در ۸ مارس سال ۱۹۷۵ میلادی آغاز کرد. دو سال پس از آن بود که مجمع عمومی سازمان ملل در دسامبر ۱۹۷۷، تصمیم گرفت روزی را برای حقوق زنان و صلح جهانی نامگذاری کند تا در این روز، کشورهای عضو سازمان ملل، بر اساس سنن تاریخی و ملی شان، مقام زن را گرامی بدارند.
روز جهانی زن در واقع یادآور تاریخی از مبارزه سیاسى و اجتماعى زنان علیه تبعیض و روز همبستگى جهت برابرى حقوق و شرایط بهتر زندگى زنان است. اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا گرامی داشت چنین روزی باپیشینه ذکر شده، در کشورهای مختلف تا چه حد ضرورت یا کاربرد دارد؟ آیا روزی را که زنان در برخی کشورهای غربی دست به اعتراض زده و خواهان برابری شدند باید «روز جهانی زن» نامید و مردم در سراسر جهان فارغ از فرهنگ سنتی خود این را گرامی بدارند؟
تلاش زنان برای تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جوامع خود، امری بسیار مهم بوده است اما در طول تاریخ به ویژه در دهه های اخیر بسیاری کشورها بر پایه فرهنگ و تمدن و ریشه های تاریخی ملتهایشان، روزی را به عنوان روز بزرگداشت زن در نظر گرفته اند. به عنوان مثال ابتدایی ترین روز زن یا مادر به دوران کهن بر می گردد. زمانی که در یونان باستان با نام «سیبل» و در رم با عنوان «هیلاریا» مقام زن و مادر ارج نهاده می شد.
آنچه مسلم است این است که روز زن در کشورهای مختلف بر اساس تفکر و دغدغه های هر ملتی انتخاب می شود و این نشان دهنده اهمیت موضوع زن در کشورهاست. کشورهای غربی سعی دارند خود را سردمدار دفاع از حقوق زنان معرفی کننداما نکته حائز اهمیت این است که این کشورها در این خصوص تنها از شعار دفاع از حقوق زنان و برابری جنسیتی بهره گرفته اند و با داشتن قوانین به اصطلاح برابر در جهت بیتوجهی به ارزشهای اخلاقی و انسانی گام برداشته اند. رشد قابل توجه آمار طلاق، تضعیف نهاد خانواده، افزایش خانوادههای تکوالد، سقط جنین در دختران نوجوان، خشونت علیه زنان در خانواده و فقر زنانه و زنان خیابانی در اروپا، گواهی مستندی است که نشان به ثمر نشستن این معنا از برابری حقوق زن و مرد است. امروز در دنیای غرب زنان بیش از هر زمانی از شعار تشابه حقوق زن و مرد صدمه دیده اند. در این ایدئولوژی، تلاش در جهت تبدیل خصوصیات زن به خصوصیات مردانه، به نگرشی تحقیر آمیز و غیر انسانی نسبت به زن انجامیده است. با وجود اینکه دنیای غرب سعی کرد برای استفاده بیشتر از زن حضور او را در اجتماع پررنگ نشان دهد، اما زنان را با نقض حقوق اساسی خودشان مواجه کرد و همین امر سبب شد آنها سعی کنند تا روزی را به عنوان روز جهانی زن ثبت کنند تا به این وسیله بتوانند برای احقاق جایگاه خود قدمی مثبت بردارند. در واقع ، اوج مهجوریت و ظلم پذیری «زن امروزی» غربی تا بدان جاست که نظام سلطه حتی از «روز جهانی زن» و هشتم مارس هر سال نیز زیرکانه و هوشمندانه سوء استفاده کرده و به نوعی جنسیت زن را بر انسانیت او ارجح مینمایاند. روزی که در آن به جای دادخواهی و استیناف حقوق برباد رفته زنان در غرب، ظلم مضاعفی بر این قشر از جامعه روا داشته شده و با شتاب بیشتر به دره عمیق «برده داری نوین» سوق داده میشوند.