ریبوار مرادی//
چند روز قبل یکی از سران حزب کارگران کوردستان (پکک) به اسم زبیر آیدار که مسؤل این حزب در اروپاست و خود نیز ساکن یکی از کشورهای اروپایی است؛ در گفتگو با صدای آمریکا بخش کوردی درباره درگیریها ترکیه و پکک در مناطق جنوب شرق و شرق ترکیه گفته بود: پکک حاضر است آتشبس اعلام کند به شرطی که آمریکا خود در این قضیه ورود کند و نقش میانجیگری را برعهده بگیرد، چراکه آمریکا توان اقناع ترکیه را دارد. اگر ترکیه آماده باشد، پکک هم حرفی ندارد و آماده است تا جنگ را متوقف کند.
کوردپاریز/ بلافاصله پس از سخنان زبیر آیدار، سران پکک اعلام کردند که آنها به هیچ عنوان حاضر به آتشبس نیستند. سرحد آمانوس سخنگوی پکک در این باره گفت: درخواست خلع سلاح از سوی ترکیه را رد میکنیم و پس از ۱۱ بار آتشبس یکجانبه، دیگر حاضر به چنین کاری نیستیم و باید ترکیه پا پیش بگذارد. این مسؤل پکک از آمریکا هم انتقاد کرده که چرا درخصوص کشتار کوردهای ترکیه توسط ارتش ترکیه سکوت کرده و هیچ موضعی ندارد. این در حالیست که آمریکا در شمال سوریه از حزب اتحاد دموکراتیک (پید) و شاخه نظامی آن به نام یگانهای مدافع خلق (یپگ) حمایت میکند و به آنها اسلحه و مهمات میدهد.
اختلاف سلیقه سران این گروه در محیطهای مختلف، سبب شده تا هرکدام موضع خاص خود را داشته باشند که بعضا مثل نمونهی بالا، عکس همدیگر باشند. این اختلافات بیشتر ریشه در خط فکری گروه دارد، چون برخی مخالف خط مشی نظامی و خشونت هستند و بعضی هم به شدت موافق و کشته و مردهی آن. این دو دستگی در میان سران پکک، سبب اختلاف و دوستگی میان اعضای آن هم شده است. برای نمونه سران و اعضای این گروه در کشورهای اروپایی، به شدت مخالف خشونت و نظامیگری هستند تا جائیکه سال گذشته همین زبیر آیدار و رمزی کارتال که هردو از سران گروه و مسؤل امورات گروه در اروپا هستند، هنگامیکه دمیرتاش رئیس حزب دموکراتیک خلقها به بروکسل سفر کرده بود تا از آنها کمک بخواهد که سران قندیلنشین این گروه را متقاعد کنند تا آتشبس اعلام کنند و باردیگر بر سر میز مذاکره برگردند و آنها نیز در راستای حمایت از دمیرتاش، از سران گروه در قندیل خواستند برای جلوگیری از خونریزی و ویران شدن شهرها و روستاهای کوردنشین، جنگ را متوقف کنند؛ اما سران قندیل نشین این گروه نه تنها این کار را نکردند، بلکه زبیر آیدار، رمزی کارتال و صلاحالدین دمیرتاش را مهرههای غربی و اروپایی خواندند که تحت تاثیر آنها قرار گرفته و به نوعی برای آنها کار میکنند.
حال پس از ماهها جنگ و درگیری در شهرها و مناطق کوردنشین در جنوب شرق و شرق ترکیه، باردیگر زبیر آیدار دست به دامان آمریکا شده تا به خاطر حرف شنوی ترکیه از آن، در این حوزه ورود کند و نقش میانجیگر را بازی کند و به این جنگ و درگیریها خاتمه دهد که باردیگر هدف حملات پکک قرار گرفت که البته هنوز اصطلاح جدیدی را درباره سخنان وی ارائه نشده است، اما به احتمال زیاد این بار متهم به همکاری با اردوغان خواهد شد.
شکاف فکری و سیاسی در این گروه به زمان دستگیری عبدالله اوجالان در سال ۱۹۹۹ میلادی برمیگردد. البته قبل از آن هم بوده اما چون اوجالان به عنوان کاریزما در کانون توجه اعضای گروه و مریدان خود بود، بنابراین کار سخت و دشواری بود که خط و مسیر دیگری در درون گروه شکل بگیرد چراکه بلافاصله با واکنش تند اوجالان مواجه میشود و از بین می رفت. اما پس از دستگیری وی، شکافها بیش از پیش خودنمایی کردند تا جائیکه در سال ۲۰۰۴ میلادی، گروه زیادی از اعضای قدیمی پکک که با سران آن اختلاف نظر داشتند، جدا شدند. اما همچنان در درون گروه شکافهای ریز و درشت دیگری وجود داشت و امروزه هم اشکال متفاوت آنرا میتوان مشاهده کرد.
دو نکتهی مهمی که بیشتر اعضای این گروه در بارهی آن متفقالقول نیستند، یکی اعتماد به گفتههای اوجالان که از زندان امرالی واقع در ترکیه توسط ماموران سرویس اطلاعاتی ترکیه (میت) به دست سران گروه در کوهستان قندیل میرسد که در دو حالت کلی خلاصه میشود: گروهی معتقدند اوجالان تسلیم ترکیه شده و بنا به خواست آنها سخن میگوید و بعد هم هرچه گفته یا نوشته باشد، توسط میت ترکیه ویراستاری میشود و بعد به دست پکک میرسد و گروه دیگری هم که به شدت خود را مرید و خدمتکار اوجالان میدانند و هیچگونه شک و شبهیی به افکار و سخنانش ندارند؛ همچنان مرید متعهد و گوش به فرمان باقی مانده و دستورات شیخ خود را با تمام توان گوش و به اجرا میکنند.
نکتهی دوم که طی این سالها مدام حرف سر سبد مجالس این گروه بوده، بحث جنگ و صلح است. برخیها همچون اعضای اروپانشین و سران مسؤل در آنجا (زبیر آیدار و رمزی کارتال) و صلاحالدین دمیرتاش و سران حزب دموکراتیک خلقها در ترکیه، به شدت با مقولهی جنگ مخالف هستند و معتقدند گروهی در پکک نقش اخلالگر را برعهده گرفته و سبب شعلهور شدن دوبارهی آتش این جنگ شدند چون منافع خود را در آن میبینند. این اتهامات بیشتر سران گروه در کوهستانهای شمال عراق را هدف قرار میدهد که رمز حیات خود را در ادامهی جنگ میبینند، چراکه در توافق اسلو (پایتخت نروژ) که میان پکک و میت ترکیه امضا شده، آمده که سران این گروه نباید به ترکیه بازگردند و میتوانند در کشور سومی سکونت داشته باشند.
البته نمونهی این شکاف سیاسی و فکری درون گروه را درخصوص سیستم فدرالی در شمال سوریه هم به وضوح میتوان مشاهده کرد. پکک همیشه منتقد سیستم فدرالی بوده و حکومت اقلیم کوردستان عراق را به خاطر چنین سیستمی که باید از حکومت مرکزی تبعیت بکند، زیر سؤال برده و انتقاد کرده چون به عقیدهی این گروه، فدرالیسم، زمینهساز دولت است که به شدت آنرا رد میکند. در اوایل هم با این سیستم در شمال سوریه مخالفت کرد، اما یک شبه نظرش عوض شد و تائید کرد. اما این نظر تمامی سران این گروه در کوهستان نبوده بلکه پیشنهاد تعدادی از آنها بوده و این خود باردیگر دودستگی را در اتخاذ تصمیمات سرنوشتساز این گروه مشخص میکند.