ریبوار مرادی//
روز چهارشنبه ۲۵ فروردین، در شهرستان پنجوین از توابع استان سلیمانیه در اقلیم کوردستان عراق، دو تن از هواداران تشکیلاتی عبدالله اوجالان به نامهای «صدیق سالی آوایی» و «کمال شیخ صادق» از سوی افراد ناشناس ربوده شدند. پس از مدتی کوتاه و در حدود ساعت ۷ غروب همان روز پیکر «صدیق سالی آوایی» در نزدیکی دو راه روستای «نزاره» پیدا میشود در حالی که آثار هشت گلوله بر روی بدن وی مشهود بود. در ساعت ۳ بعدازظهر روز بعد حادثه نیز، پیکر «کمال شیخ صادق» در همان حوالی پیدا میشود.
گفته میشود صدیق سالی آوایی از مامورین محیط بانی در منطقه بوده و شیخ صادق در سال ۲۰۱۳ از نامزدهای انتخاباتی حزب راه حل دموکراتیک ( شاخه عراقی پکک ) برای پارلمان اقلیم کردستان بوده است که البته نتوانسته به پارلمان راه یابد، وی پیش تر نیز از پیشمرگهای درجهدار اتحاد میهنی کوردستان عراق (یکتی) بوده است.
منطقهی خاورمیانه احزاب، گروه ها و فرقه های متنوعی را در خود جای داده که هرکدام برای خود خط مشی فکری خاصی تعریف کردهاند و برخی هم بیشتر خط مشی سیاسی را سرلوحهی کاری خود قرار دادهاند. این فرقه ها و گروه ها هرچقدر با یکدیگر تفاوت و اختلافات رفتاری داشته باشند؛ اما در برخی نکات شبیه یکدیگر عمل میکنند. یکی از این وجوه تشابه، تصفیه حسابهای درون تشکیلاتی است که از دیر باز جریان داشته است. کافی است تاریخ گروه ها و احزاب منطقه خاورمیانه را تورقی نماییم تا به وضوح این رفتار را مشاهده کنیم. این رویکرد در جریانات چپ با شیوه های استالینیستی و در جریانات راست با شیوه گروه های سلفی و تکفیری در جریان است.
اما در خصوص ترور دو نفر از کادرهای تشکیلاتی هوادار پ.ک.ک در حریم اقلیم کوردی، طبق ادعاها و اسنادی که پکک و علیالخصوص شاخهی ایرانی آن مطرح کرده، از اعضای فعال آن بودهاند. طبق آنچه خود پژاک در این باره گفته، کمال شیخ صادق از سالها قبل از عضویت خود در صفوف پیشمرگه اتحاد میهنی کوردستان(یکتی) استعفا کرده و به هوادار خط مشی عبدالله اوجالان (رهبر زندانی این گروهها) درآمده است و در سال ۲۰۱۳ هم به نام لیست شاخهی عراق پکک موسوم به پارتی چارهسهری در انتخابات شرکت کرده است.
نکتهی مهمی که قبل از موضوع ترور میتوان به آن پرداخت اینکه چطور امکان دارد فردی هوادار افکار اوجالان شود و بعد به نام یک حزب دیگر در انتخابات منطقهیی دیگر شرکت کند و حالا هم که ترور شده، یک گروه دیگر ادعا میکند که عضو فعال آن بوده است؟ جالب اینکه هیچکدام از این طرفها هم ادعاهای طرف مقابل را تکذیب نکرده و برعکس تائید هم کردهاند! قبلا چند نمونه اتفاق افتاد که بر سر آن احزاب و گروههای ساکن کمپهای کویه، زرگویر و قندیل بر سر آن دعوا کردند و عاقبت هم معلوم نشد عضو کدام یک از آنها بوده است. اما اینبار و برطبق مستندات، شیخ ساده از افسران عالیرتبهی یکتی بوده و بعد استعفا میدهد و هوادار اوجالان میشود و سپس به نام پارتی چارهسهری در انتخابات پارلمان شرکت میکند و حالا هم عضو فعال پژاک شده است. این در حالیست که این زیرمجموعههای پکک مدام یکی بودنشان با پکک را رد میکنند و خود را مستقل میخوانند، اگر اینطور باشد پس چطور امکان دارد یک شخص همزمان عضو سه حزب باشد؟
اما جدا از آن، موضوع اصلی، ترور این دو نفر است که برخی گمانه زنی ها آن را به تصفیه حساب درون گروهی مرتبط دانسته اند. اما مروری کوتاه، و نگاهی تاریخی به تصفیه حسابهایی که در پکک و پژاک اتفاق افتاده، تا حدودی میتواند موجب روشن شدن رویکردهای جاری در این دست ماجراها باشد. قبل از هرچیز این سؤال مطرح میشود که چرا پژاک و پکک به سرعت وارد میدان شده و خود را نماینده خانواده مقتولین معرفی کرده و مطالبه همراه با اتهام زنی به فضای پیرامون را با سرعت و البته بی دقتی بسیار آغاز می نماید. رسانه های پ.ک.ک و پژاک با تولید پوستر و تبلیغات وسیع به نحوی این روند را آغاز کرده اند که مخاطب احساس می کند آنان از پیش تر آمادگی کار تبلیغاتی را داشته و گرنه چگونه در فاصله یک روز پس از کشته شدن این افراد هم تشخیص می دهند که این ترور چگونه و توسط چه جریانی شکل گرفته و هم در این سطح تبلیغات را آغاز می کنند. البته رسانه های پ.ک،ک در روزهای بعد اتهام انجام این ترور را به مراجع دیگری نیز نسبت می دهند و تناقض گویی هایی نظیر عدم تطابق ساعت ربوده شدن شیخ کمال در بیانیه پژاک با زمانی که پسر وی در مصاحبه با تلویزیون پژاک اعلام میکند و موارد دیگری که بیشتر جنبه جنایی و پلیسی پیدا میکند همگی نشانه هایی از شتابزدگی بدون توجیه پ.ک.ک و پژاک در این مقوله است. البته این تاکتیک در چنین مواقعی از جانب این گروهها استفاده میشود.
پکک در اواخر دههی هشتاد و اوایل دههی نود میلادی قرن گذشته، چندین تن از فرماندهای عالیرتبهی خود را به دلایل مختلف از جمله جدا شدن از گروه و یا سرپیچی از دستورات اوجالان، از بین برد و به قول خود این گروه، بصورت فیزیکی حذف شدند. از جمله، هوگر که در تاریخ این گروه هم به آن اشاره شده که در آلمان توسط پکک ترور شد. کور جمال هم یکی دیگر از فرماندهان بوده که توسط خود گروه حذف شده است.
در ادامهی این روند و پس از آنکه در خلال سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ چندین حزب و گروه زیرمجموعهی خود را با نامهای مختلف تاسیس کرد، افرادی همچون کمال سور، ناصر، کانی یلماز، سیپان روژهلات و … را با اشکال گوناگون از میان برداشت و با آنها تصفیه حساب کرد. این تصفیه حسابها بعضا به زیرشاخهها سپرده میشوند. این تصفیه حسابها گاها در مناطق کوهستانی و زمانیکه هنوز از اعضای گروه هستند؛ اتفاق میافتد و بعضا هم در خارج از این محدوده. برای نمونه هنوز هم نکات مبهم بسیاری در خصوص مرگ گولان، ناصر و اردال که از اعضای مرکزی پکک بودند و در کوهستان ترور شدند و با آنها تصفیه حساب شد، وجود دارد و همچنان هم وجود خواهد داشت، چراکه اینها بخشی از تصفیه حساب درون گروهی محسوب میشوند و لذا نمیتوان منتظر آشکار شدن پشتپردهی این ترورها و یا شناسایی، دستگیری و مجازات عاملان آن بود. واقعیتی که در حربم اقلیم کوردستان در عراق به وضوح مشاهده میشود انسان را به یاد فیلم های ویترن آمریکایی می اندازد . در این منطقه انواع و اقسام گروه های مسلح بصورت کاملا علنی حضور دارند و سیستم پلیسی و امنیتی اقلیم نیز توانایی ساماندهی این وضعیت را ندارد . شاید این مسئله ناشی از ناکارآمدی فدرالیسم در خاورمیانه باشد . در هر جایی که دولت مرکزی تضعیف شده است این گونه هرج و مرج ها رواج یافته است.
اما در بررسی رفتار تشکیلاتی پ.ک،ک در خارج از این محدوده هم میتوان به تصفیه حساب با کمال سور، کانی یلماز و سیپان روژهلات اشاره کرد که هر سه ظرف مدت کوتاهی در محلهای گوناگونی از اقلیم کوردستان عراق، کشته شدند. موضع و رفتار این گروهها در چنین مواقعی واضح است. اگر هنوز به عنوان عضو گروه شناخته شود و بخواهند همانجا با وی تصفیه حساب کنند؛ پس از انجام عملیات و حذف فیزیکی طرف، بلافاصله عمل صورت گرفته را محکوم و به نیروها و احزاب و گروههای پیرامون خود ربط میدهند. اگر هم در خارج از حوزهی استقرار آنها باشد؛ یا سکوت میکنند و یا علنا اعلام میکنند که به دلیل خیانتهای صورت گرفته توسط فرد مذکور، از جانب گروه با وی تصفیه حساب شده است که البته این سالها به دلیل اینکه میخواهند از لیست ترور جهانی خارج شوند، ترجیح میدهند سکوت کنند و چیزی نگویند.
حال ترور کمال شیخ صادق و صدیق سالی آوایی هم با وجود ظاهر پیچیدهی آن، وجوهی را در خود عیان می سازد که موجب روشن شدن ابعاد پنهان این مسئله میشود. این افراد زمانی عضو یکتی بودهاند و با حزب دموکرات کوردستان عراق (پارتی) هم سالها در جنگ بودهاند؛ از طرفی در زمان انتخابات پارلمانی به صورت مستقیم بر علیه پارتی فعالیت میکرده به نحوی که بارها پارتی از اتحادیه میهنی خواسته تا جلوی رفتارهای کمال شیخ گرفته شود لذا یکی از گزینه ها در خصوص قتل کمال شیخ این است که توسط پارتی و یا به اذن آنها به قتل رسیده باشد. چرا که پارتی به جهت مخالفت جدی با پ.ک.ک و همراهی با ترکیه بیشترین نفع را از این قتل خواهد برد. نکتهی دیگری که سبب تقویت این نظر میشود اینکه پکک در حوزهی استحفاظی یکیتی آزادانهتر عمل میکند و این به خاطر سیاست یکیتی علیه پارتی است که در این سالها شدت بیشتری هم گرفته و یکیتی از پکک و زیرمجموعههایش به عنوان گروه فشار علیه پارتی استفاده میکند و همین مسئله بارها خشم پارتی را برانگیخته است.
سؤالی که همیشه در چنین مواقعی مطرح میشود این است که چه خطری عامل ترور را تهدید کرده که دست به چنین کاری بزند؟ آیا تصفیه حساب از نوع ایدئولوژیک و تحریف فکری بوده و یا از نوع سیاسی و امنیتی؟ احتمال اینکه این افراد به خاطر تحریف در افکار و ایدئولوژی گروه که خود را مرید اوجالان معرفی میکنند؛ صورت گرفته باشد، ضعیف است، چرا؟ چون این افراد به عنوان هوادار گروه بودهاند و معمولا این نوع آدمها چون در شرایط محیطی واقعی گروه قرار نمیگیرند؛ زیاد در چند و چون مسائل فکری نیستند و کمتر پیش میآید که به منتقد افکار اوجالان تبدیل شوند تا گروه هم ناچار به حذف آنها شود چون بیشتر در قالب مرید باقی میمانند.
در این میان تنها گزینهی قوی که انگیزهی این ترورها را فراهم کرده، بحث امنیتی است. با نگاهی گذرا به موقعیت این قتلها و حضور تیمهایی از گروه پژاک در این مناطق (همچنان که در تلویزیون این گروه نشان داده شد و اعضا و فرماندهان گروه در میان مردم این منطقه بودند) و امر قاچاق که از مهمترین و اصلیترین منبع درآمد این گروههاست و از سوی دیگر با توجه به جایگاه این دو فرد به عنوان محیط بان منطقه و دیگری هم از افسران قدیمی یکیتی، میتوان این گزینه را نیز مطرح کرد که قتل این افراد به مباحث امنیتی و قاچاق ربط داشته که به خاطر فاش نشدن موضوع، از سر راه برداشته شدهاند و پرونده هم مختومه اعلام شده است. چندی پیش نیز پارتی تعدادی محموله قاچاق مواد مخدر را کشف کرد که از قضا اعلام شد آن افراد عناصر تشکیلاتی پ.ک.ک بوده اند و حتی اسامی آنها نیز رسانه ای شد.
بهر حال ناکارآمدی حکومت اقلیم کوردی در تامین معیشت و فضای باز سیاسی را باید با پازل ناامنی وسیع و جاری در این منطقه تکمیل کرد.