قبل از نوروز امسال، حزب دموکرات کوردستان عراق (پارتی) برای باردیگر گذرگاه مرزی سملکا را بست. پارتی قبلا هم چند بار دیگر این گذرگاه را بسته بود که دلیل آنرا اینچنین بیان کرده بود: حزب کارگران کوردستان ترکیه (پکک) از طریق این گذرگاه اسلحه و مهمات به زیرشاخهی خود در شمال سوریه که به حزب اتحاد دموکراتیک (پید) موسوم است؛ میرساند و یپگ هم زیرشاخهی نظامی این گروه است، لذا ما همچنین اجازهیی را به پکک و زیرشاخههای اقماری آن نخواهیم داد.
کوردپاریز/ پارتی این بار شرطی برای باز کردن این گذرگاه گذاشته و آن اینکه، باید نیروهای پیشمرگه شمال سوریه که متشکل از کردهای مناطق کوردنشین سوریه هستند و تحت آموزش وزارت پیشمرگه اقلیم کوردستان عراق قرار گرفتهاند و آمادهی بازگشت به میدان نبرد با داعش هستند؛ اجازهی ورود به خاک سوریه را داشته باشند و پید و یپگ از حضور و مشارکت آنها جلوگیری نکنند.
در ادامهی این تنشهای میان پارتی و پکک و زیرشاخههایش در شمال سوریه، اینبار یکی دیگر از سران پید بانگ اعتراض برآورده که موضوع گذرگاه سملکا، انسانی است نه سیاسی. این درحالیست که تنها موضوعی که در این بازی تنشزا بین طرفین میتوان به وضوح مشاهده کرده، موضوعی سیاسی است که هرکدام برای خود دلایلی دارند؛ البته حزبی و گروهی.
پارتی از اینکه پکک و زیرشاخههایش در شمال سوریه همه چیز را در اختیار گرفتهاند و خودمحور و با منش دیکتاتوری رفتار میکنند و بقیهی صداها را خفه کردهاند و به هیچ گروه و حزب سیاسی و نظامی اجازهی فعالیت نمیدهند و سران اعضای آنها را بازداشت و زندانی میکنند؛ به شدت خشمگین است و این رفتار پکک را گامی در جهت خلاف منافع کوردها در کل و به ویژه در سوریه میخواند و لذا در مقابل این رفتار خودمحوربینی پکک، پارتی هم اقدام به بستن این گذرگاه کرده تا پکک و زیرشاخههایش را تحت فشار قرار دهد که البته پس از ماهها و بارها تلاش پکک و زیرشاخههای سوری آن در شمال سوریه و بینتیجه ماندن این تلاشها، حالا فرمول دیگری را ارائه کردهاند و میخواهند این اقدام پارتی را یک عمل ضدبشری قلمداد کنند نه سیاسی.
پکک و شاخههای سوری آن نیز تاکنون به هیچ گروه و حزبی از جمله حزبی که به عنوان زیرشاخهی پارتی در سوریه شناخته شده است؛ اجازهی هیچگونه فعالیتی ندادهاند و معتقدند که هیچ طرف و حزب دیگری قادر نیست کار آنها را انجام دهد و بنابراین اجازه نخواهند داد گروه و حزب دیگری وارد این میدان بازی شود و ترجیح میدهند تنها بازیگر این عرصه باشند.
در این میان تنها کوردها هستند که قربانی این بازیهای حزبی و گروهی میشوند و بدون آنکه از آنها سؤال شود و یا اینکه نظرشان پرسیده شود، هرطور که دلشان خواست رفتار میکنند و با هرگونه صدای مخالفی هم به شدت برخورد و خفه میکنند. اما گناه این کوردها در دو طرف این گذرگاه چیست که اینچنین قربانی افکار کلاسیک و کوردسیزانهی مسعودیسم و اوجالانیسم میشوند؟