سایز متن   /

پنج سال درگیر بودن ترکیه در جنگ سوریه موجب نومیدی و دل سردی این کشور شده است بی آنکه حتی ذره ای از اهداف اولیه ی ترکیه برای درگیری در این جنگ محقق شده باشد. برخی کارشناسان از احتمال تجدید نظر کلی در سیاست دولت آنکارا می دهند.

به تازگی تغییراتی در وزارت خارجه ی ترکیه رخ داده و قدرت کردهای سوریه هم در منطقه ی تحت کنترل شان در نزدیکی مرزهای جنوبی ترکیه بیشتر شده است. این تغییر و تحولات موجب شده که بسیاری تحلیل گران سیاسی و حتی برخی تحلیل گران حزب خود اردوغان رئیس جمهور ترکیه فکر کنند تغییری در زمینه ی سیاست های ترکیه در قبال سوریه در راه است. این تغییر می تواند تأثیر زیادی بر آینده ی جنگ سوریه بگذارد و ما به همین دلیل نظرات چهار کارشناس ترکیه ای در مورد سیاست های آینده ی ترکیه در قبال سوریه را جویا شده ایم.

ما ۲۰ ژوئن در مطلبی کوشش ترکیه برای ایجاد توازنی دوباره در سیاست خارجی اش و شایعات اخیر درمورد بهبود روابط با اسد به شکل محدود بر سر مسأله ی کرد را بررسی کردیم. ترکیه از شورشیان عرب در شمال سوریه به شکلی ستیزه جویانه حمایت لجستیکی و مالی می کند اما ارتش این کشور از ورود به جنگ خودداری کرده است. آرای عمومی در ترکیه متفاوت است و موافق دخالت مستقیم این کشور در جنگ سوریه نیست. اما تمرکز مردم ترکیه مانند دولت اردوغان بر خطری است که از سوی شبه نظامیان کرد سوری متوجه ترکیه است. این شبه نظامیان به حزب کارگران کردستان یا همان پ ک ک نزدیک هستند که یک گروه چپ و ناسیونالیست کرد بوده و از دهه ی ۱۹۸۰ به این سو با ارتش ترکیه در جنگ بوده است. گاهی در گذشته میان ترکیه و پ ک ک آتش بس و مذاکراتی بوده اما در حال حاضر دو طرف درگیر جنگی مرگبار شده اند. گروه های کرد سوری نام های مختلفی دارند که از آن میان می توان به حزب اتحاد دمکراتیک( پ ی د)، یگان های مدافع خلق (ی پ گ) و نیروهای سوریه ی دمکراتیک اشاره کرد اما ارتباط این گروه ها با پ ک ک انکارناپذیر است. از نگاه ترکیه تعبیر این موضوع قدرت گیری نیرویی متخاصم در امتداد مرزهای جنوبی اش است.

در زیر چهار کارشناس برجسته ی ترکیه ای از جهان روزنامه نگاری، فضای دانشگاهی و هسته ی تفکراتی نظرات خود را در مورد احتمال تغییر در سیاست های ترکیه در قبال سوریه و چگونگی این تغییر برای ما بیان کرده اند.

سیاست های ترکیه در قبال سوریه رو به تغییر است. برکناری احمد داووداوغلو از نخست وزیری که از نظر بسیاری معمار اصلی سیاست های مشکل ساز و بلندپروازانه ی ترکیه در قبال سوریه قلمداد می شود، این تغییر و تحول را آسان تر می کند. اما انگیزه های اصلی این تغییر چیزهای دیگری است.

ترکیه می خواهد که خود را با واقعیات عینی وفق دهد؛ واقعیاتی مانند اینکه اسد به رغم تمام کوشش ها  برای سرنگونی اش همچنان با قدرت تمام بر سر کار است. ظهور داعش نیز باعث شده که تمرکز هم پیمانان ترکیه دیگر بر تغییر حکومت سوریه نباشد. به این ترتیب ترکیه با پیگیری برنامه ی تغییر حکومت سوریه به طور فزاینده ای دچار انزوا شده در حالی که این برنامه به خاطر حمایت خلل ناپذیر مسکو و تهران از دولت اسد در نهایت بی نتیجه بوده است.

دلیل دوم این است که با گذشت زمان، مدیریت مسأله ی کرد در داخل سوریه برای دولت ترکیه تبدیل به امری حیاتی شده است. کردهای سوریه و نماینده شان پ ی د با نبردشان علیه داعش موفق به جلب توجه و حمایت جامعه ی جهانی شده اند. پ ی د با گسترش منطقه ی تحت پوشش خود در شمال سوریه به این قدرت و نفوذ رسیده است. اما برای دولت ترکیه پ ی د شاخه ای از پ ک ک است که در حال حاضر در میانه ی کارزار تروریستی خشونت باری علیه دولت است. بنابراین محاسبات آنکارا تغییر کرده و اولویت از تغییر حکومت سوریه به سوی مهار پ ی د متمایل شده است. افق فکری آنکارا و دمشق هم در این مورد یکی است.

ترکیه به مقطعی استراتژیک رسیده است که آنکارا را ناچار می کند که در مورد سیاستش در قبال سوریه دست به تمهیداتی استراتژیک بزند. این توازن استراتژیک مجدد سه جنبه دارد.

جنبه ی نخست ساختاری است. به نظر می رسد که نه تنها سیاست ترکیه در قبال سوریه بلکه در واقع سیاست خارجی ترکیه تغییر خواهد کرد. به عبارت دیگر این تغییر نشان دهنده ی تغییری جامع و ساختاری در سیاست خارجی است که سوریه را هم شامل می شود.

استنقرار دولتی نو در آنکارا بنیاد چنین تحولی را پی افکنده و به نمادی از تجدید نظر در سیاست خارجی تبدیل شده است. نخست وزیر بن علی یا بینالی یلدرم در نخستین جلسه ی دولت اظهار داشت:”ما به دوستان مان می افزاییم و از دشمنان مان می کاهیم” و به این ترتیب نخستین سرنخ را به دست داد. رئیس جمهور اردوغان هم در مهمانی افطاری که برای سفرای خارجی داده بود، به این تغییر جامع اشاره کرد و گفت که او سیاست خارجی را به چشم بازی ای با مجموع امتیاز صفر نگاه نمی کند بلکه برعکس اینگونه فکر می کند که یک موازنه ی برد- برد بر پایه ی منافع مشترک قابل دستیابی است. نخستین برآورد چنین تحولی نامه ی همان روز اردوغان به پوتین بود. اردوغان در این نامه روز ملی روسیه را به رئیس جمهور این کشور تبریک گفته و ابراز امیدواری کرده بود که روابط دوجانبه ی دو کشور به زودی به سطحی برگردد که دو کشور “سزاوار آنند.”

این نامه نشان دهنده ی جنبه ی دوم سیاست نو در قبال سوریه است. عادی سازی روابط با روسیه انگیزه ای قوی به آنکارا می دهد که از مخالفت علنی اش با بشار اسد دست بکشد که به شدت مورد حمایت کرملین است.

سومین جنبه در واقع قوی ترین انگیزه ی آنکارا برای چنین تحولی است: کوشش حزب کردی پ ی د برای تأسیس فدراسیون در شمال سوریه آن قدر عینی و واقعی شده که به شکلی طبیعی دغدغه ای امنیتی برای آنکارا ایجاد می کند. آمریکا و بسیاری کشورهای اروپایی از پ ی د حمایت می کنند و این بر وجهه ی بین المللی این گروه افزوده است. قدرت گیری مهارنشدنی پ ی د / ی پ گ به همان اندازه برای اسد یک تهدید محسوب می شود. احتمال دارد که این تهدید “وجودی” مشترک آنکارا را وادار به همکاری غیرمستقیم و برقراری گفت وگو با دولت اسد کند.

از زمانی که پ ک ک در دهه ی ۱۹۸۰ به شکلی خونین قدم به صحنه گذاشت، سیاست خارجی ترکیه به زحمت بر سرکوب حقوق کردها تمرکز کرده است. ارتش نیروی محرکه ی این سیاست بوده و دوستی تازه ی اردوغان با ارتش به معنای این است که تفکر استراتژیک درباره ی سوریه در جهت برنامه ریزی برای محدود کردن دستاوردهای کردها در آنجا خواهد بود. مذاکرات پشت پرده ی اخیر ترکیه با دولت اسد گویای آن است که ترکیه در مورد هم پیمانی آمریکا با ی پ گ دچار نومیدی فزاینده ای شده است.

اما این فرض که ترکیه آماده ی پا گذاشتن بر سر غرور خود و فشردن دست اسد است، خوش خیالی است. ترکیه به جای آن و بیش از آن، احتیاط به خرج می دهد. جنگ سوریه ممکن است سال ها ادامه یابد و ترکیه بدون تغییر بازی و مداخله ی مستقیم روسیه یا آمریکا احتمالاً به حمایت از شورشیان وابسته به خود در برابر ی پ گ و دولت اسد به یک اندازه ادامه می دهد.

همان طور که مخالفان دولت ترکیه هر روز تأکید می کنند و اردوغان و تیمش اعتراف یا حداقل تصدیق می کنند، ترکیه نه تنها در منطقه ی خاور میانه بلکه در عرصه ی جهانی کاملاً منزوی شده است. ترکیه در حال حاضر به جز آذربایجان دوست یا متحد قابل اتکایی در منطقه ندارد. رفتار اردوغان در مراسم عزاداری محمد علی کلی گواهی روشن بر تصویر جهانی ترکیه بود.

داووداوغلو همان طور که از سال ۲۰۰۹ به بعد – یا حتی پیش از ۲۰۰۹ که سمت مشاور اردوغان را داشت که در آن زمان نخست وزیر بود- معمار سیاست خارجی ترکیه بود و برکناری اش نیز احتمالاً آغاز زمانی باشد که آنکارا موازنه ی جدیدی در سیاست خارجی به بن بست خورده اش ایجاد کند. بهبود روابط با اسرائیل و شاید روسیه برای شکستن یا حداقل کاستن از انزوای ترکیه به خصوص در بحران سوریه ضروری است. با این حال آشتی با روسیه تا زمانی که اختیار کامل سیاست خارجی ترکیه در دست رئیس جمهور و نه وزارت خارجه باشد، آسان نیست. به علاوه عادی سازی روابط با روسیه بی گمان باعث رونق اقتصادی برای ترکیه خواهد شد اما درگیری روسیه در بحران سوریه پیامدهای منفی برای ترکیه خواهد داشت.

در مورد یک سیاست نو احتمالی در قبال سوریه هم هیچ نشانه ای از شکل گیری آن وجود ندارد. اگر آنکارا زمانی بخواهد سیاستش در قبال سوریه را تغییر دهد و از کمک به گروه های مخالف دولت این کشور دست بکشد، انگیزه ی اصلی و اولیه مسأله ی کُرد خواهد بود. اما به نظر من این کافی نیست. روابط ترکیه و سوریه تا ۱۹۹۸ اساساً به خاطر مسأله ی کرد مشکل آفرین بود. در این زمان روابط دوجانبه ی دو کشور به لطف توافق میان آنها علیه الحاق گرایی کردها بهبود یافت.

جنگ سوریه این الحاق گرایی را هم در سوریه و هم در ترکیه دوباره تقویت کرده است. از آن هم مهمتر اینکه این موضوع باعث هم دلی با کردها در عرصه ی جهانی شده است. بنابراین مشخص نیست که عقب نشینی ترکیه از باتلاق سوریه – یا حتی تجدید دوستی با بشار اسد که ناممکن است- برای مهار الحاق گرایی کردی در ترکیه کافی باشد. در عوض این الحاق گرایی ممکن است در نتیجه ی پاسخ ترکیه به جنگ چریکی شهری پ ک ک در جاهایی مانند جزیره، سور و نصیبین و … به طور فزاینده ای جدایی طلب شود.

منبع: بنیاد کارنگی

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی