امروز نظام بینالملل یک دوره بیثباتی مانند خلاء به وجود آمده پس از جنگ جهانی اول و دوم و تحولات پس از فروپاشی شوروی را تجربه میکند. پس از روی کار آمدن باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ و اعلام دکترین او در سیاست خارجی، منطقه خاورمیانه آبستن حوادث بسیاری شد. بهارعربی در شرایطی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید که نظام بینالملل در سردرگمی سیستمی گرفتار شده بود. از طرفی ترکیه بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ پس از سالهای بیثباتی دهه آخر قرن بیستم به جزیره ثباتی تبدیل شده بود که اکثر کشورهای مسلمان و عربی ترکیه را بهعنوان مرکز جاذبه فرهنگی و بازار با ثباتی برای سرمایههای هنگفت خود میدیدند. همزیستی مسالمتآمیز سنت و مدرنیته، ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی را نیز در تبلیغ الگوی حکمرانی آ.ک.پ برای دیگر کشورهای مسلمان مصممتر میکرد. از آن روی ترکیه را بهعنوان مهمترین شریک خود در اجرای سیاستهای منطقهای میدیدند. تجربه تونس و روی کار آمدن مسلمانان میانهرو پس از سرنگونی بنعلی اهمیت الگوی عدالت و توسعه را آشکارا نشان داد. پس از آن با به قدرت رسیدن محمد مرسی پس از سرنگونی حسنی مبارک و روابط بسیار حسنه حاکمیت جدید مصر با رهبران ترکیه، نشان از آن داشت که بالاخره پس از نزدیک یک قرنمجادله و مبارزه فکری سیاسی، جریانات میانهرو اسلامی توانستهاند الگویی از سیاستورزی و حکمرانی را به نمایش بگذارند.
تجربه ناموفق اخوانالمسلمین در مصر که دولتی مستعجل بود با بازگشت ارتش به قدرت که دیکتاتوری به مراتب خشنتری از دوران حسنی مبارک را برای مصر به ارمغان آورد، حکایت از خزان زودرس بهار عربی داشت.
تحولات سوریه رهبران ترکیه را در ابتدا بسیار هوسناک کرده بود که اگر مانند تونس و مصر منجر به سرنگونی بشار اسد و روی کار آمدن جریانات نزدیک به ترکیه میشد از شر یکی از همسایگان مزاحمی که بهرغم اینکه در سالهای اخیر براساس سیاست تنشزدایی با همسایگان روابط حسنهای میانشان برقرار شده بود، خلاص شوند. در اغلب موارد ترکیه و سوریه با خانواده اسد سر ناسازگاری داشتند. اکنون با سرایت بهار عربی به سوریه رهبران ترکیه در به قدرت رساندن دوستان و نزدیکان به خود در سوریه مصمم شده بودند. طوری که داووداوغلو قول برگزاری نمازجمعه را در چند هفته آینده در سوریه داد و اشاره کرد که شام را کوچه به کوچه مانند کف دستش میشناسد و قطعا بشار اسد تا چند هفته آینده سرنگون خواهد شد. اما هر روز که میگذشت گره تحولات سوریه ناگشودنیتر میکرد. گسیل سیل آوارگان جنگ به ترکیه، دیگر از کمپهای ساخته شده در نقطههای مرزی و شهرهای نزدیک به مرز، به شهرهای بزرگ ترکیه رسیده بود. تحولات سوریه رفتهرفته پیچیدهتر میشد و ابعاد بینالمللی وسیعتری پیدا میکرد. حال دیگر ترکیه بیش از هر زمان دیگری درگیر مساله سوریه شده بود. موضوع مهم دیگر که از درون باتلاق سوریه سربرآورده بود، مساله کردهای سوریه بود. باتوجه به اینکه پ.ی.د و بخش نظامی آن ی.پ.گ شاخه سوریه پ.ک.ک ترکیه به شمار میرفت، با تحولات به وجود آمده تبدیل به یک بازیگر مهم منطقهای شده بود. همکاری این گروه با ائتلاف بینالمللی که علیه داعش میجنگید و تصرفات سرزمینی که به دست میآورد بیش از هر زمان دیگری منافع ترکیه در درون سوریه و به تبع آن در بخشهای کردنشین داخل خاک ترکیه را مورد تهدید قرار میداد، به نوعی که میتوان گفت پروسه صلح با کردها که اردوغان بهرغم فشارهای زیاد داخلی بهشدت پیگیر آن بود قربانی این موضوع شد.
با ورود مستقیم روسیه درون منازعات سوریه و آشکارشدن بیشتر صفبندیهای متحدان و دشمنان بشار اسد، آچمز به وجود آمده در سوریه برای ترکیه پیچیدهتر شد که با هدف قرار دادن و سرنگونی جنگنده سوخو ۲۴ روسیه توسط جنگنده اف ۱۶ نیروی هوایی ترکیه، ابعاد این فاجعه محافل سیاسی و اقتصادی هر دو کشور را بهشدت مورد تاثیر قرار داد. روابط روسیه با ترکیه جنبههای استراتژیک فراوانی طی سالهای رهبری پوتین و اردوغان پیدا کرده بود که مبادلات تجاری بالغ بر ۳۵ میلیارد دلار گواه این مساله بود، ولی یک شبه همه چیز بر باد رفت. پوتین این مساله را خنجری از پشت تعبیر کرد که از جانب ترکیه بر آنها وارد شده و از طرفی اردوغان و داووداوغلو باتوجه به اینکه بارها اخلال حریم هوایی ترکیه توسط جنگندههایی که از سوریه وارد آن میشدند، تکرار شده بود از این موضوع با صراحت دفاع کردند.
با این داستان تئوری «عمق استراتژیک» احمد داووداوغلو وزیر خارجه و نخستوزیر سابق که در واقع معمار سیاست خارجی ترکیه محسوب میشد با شکست سنگینی مواجه بود. داووداوغلو اعتقاد داشت که ترکیه باید با سیاست تنشزدایی با همسایگانش، مشکلات تاریخی و سیاسی خود را با آنها به صفر برساند ولی اکنون نه تنها آن مشکلات حل نشده بود بلکه با برخی از آنها در جریان سوریه به درگیری و رودررویی رسیده بودند.
بنبست به وجود آمده در سیاست خارجی و همینطور درگیری شهری با پ.ک.ک و اقدامات تروریستی در شهرهای ترکیه که منجر به کشته شدن شهروندان غیرنظامی میشد و ناامنی روانی به وجود آمده ناشی از این بمب گذاریها و اقدامات تروریستی ضربه سنگینی به صنعت توریسم ترکیه وارد کرده بود که همه این موارد از ابعاد ناکارآمدی سیاست خارجی بیتاثیر نبود و احمد داوود اوغلو را قربانی سیاست پراگماتیکی اردوغان کرد.
با رفتن داووداوغلو زمان تغییر فرارسیده بود و ترکیه با سرعت زیاد و تغییری ۱۸۰ درجهای شروع به ترمیم مناسباتش با روسیه کرد. تبریک روز ملی روسیه توسط اردوغان و ییلدیریم و سپس نامهنگاری که اردوغان با پوتین داشت و در آن اظهار تاسف خود را نسبت به کشته شدن خلبان روسی و پرداخت غرامت به خانواده خلبان ابراز کرده بود، تعمدا همزمان شد با نتیجه دادن مذاکرات مربوط بهترمیم مناسبات با اسرائیل و بزرگنمایی عذرخواهی نتانیاهو از اردوغان و پرداخت غرامت اسرائیل به قربانیان حادثه ماوی مرمره، تا از جنبههای روانی این موضوع کاسته شود. دوران پساداووداوغلو محدود به این تغییرات نشد و اقدامات مهمی هم در جهت عادیسازی روابط با مصری که همواره پس از کودتا علیه مرسی روابط تنشآلودی با ترکیه داشت، انجام شده که نتایج آن به زودی مشخص خواهد شد.
اما مشکل سوریه بسیار فراتر از اراده اردوغان است. پیچیدگی ابعاد ایدئولوژیکی و سیاسی نظامی جریان سوریه پرزورتر از جنبه پراگماتیستی اردوغان به نظر میرسد و تا زمانی که قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی در مورد سوریه به توافقی نرسیدهاند، ترکیه همچنان درگیر منجلاب سوریه خواهد بود.