شبکه خبری «سی ان ان» اعلام کرد ۴۲ فروند بالگرد ارتش ترکیه پس از شکست کودتای چند ساعته در این کشور مفقود شده و معلوم نیست بالگردها را در کجا مخفی کردهاند. اردوغان دستور داده هواپیماها و بالگردها به گشت هوائی در سراسر خاک ترکیه بپردازند و هر کجا آنها را یافتند، هدف قرار دهند.
این رویدادها نشان میدهند اوضاع حتی پس از شکست کودتا هم چندان مطابق میل اردوغان به پیش نمیرود. اگرچه وی احتمال اعدام کودتاچیان را مطرح کرده ولی متحدان غربی ترکیه هشدار دادهاند که شدت عمل علیه کودتاچیان باید در چارچوب قانون باشد. وزیر خارجه فرانسه نیز در اظهارنظر معنیداری تصریح کرده است که ما با هیچکس عقد اخوت همیشگی نبستهایم. رفتار سیاسی – تبلیغاتی متحدان غربی در قبال کودتا و ضد کودتا هم تقریباً به همین اندازه مهم است. هیچ یک از متحدان غربی و به ویژه اعضای ناتو، در طول دوره کودتا و ساعاتی پس از شکست کودتا در قبال آن موضعگیری نداشتهاند و در واقع سعی کردهاند با سکوت در این مقوله مطمئن شوند کدام طرف موفق به تثبیت وضعیت به نفع خود میشود. آیا کودتاچیان به اهداف خود میرسند یا دولت موفق به سرکوب آنها خواهد شد؟ همین رویداد به اندازه کافی گویاست و نشان میدهد حتی متحدان غربی اردوغان هم چندان روابط صمیمانهای با وی و همفکرانش ندارند. به علاوه در غرب گمانهزنیها پیرامون همکاری آمریکا با کودتاچیان در مقیاس وسیعی مطرح است. واشنگتن مطابق روال معمول این احتمال را رد کرده و میگوید حتی از وقوع کودتا هم بیاطلاع بوده تا چه رسد به همکاری! همین دروغ آشکار باعث مضحکه شده است که در این صورت نقش و جایگاه «سیا» و سایر دستگاههای امنیتی آمریکا و ناتو، چگونه قابل درک و پذیرش است که از وقوع کودتا و ضد کودتا در یک کشور عضو ناتو، آنهم در همسایگی روسیه تا این اندازه بیاطلاع و منفعل باشند. این بدان معنی است که مسکو به همین سادگی میتوانسته در ترکیه کودتا کند و پس از وقوع آن، غرب و اعضای ناتو از وقوع کودتا مطلع شوند که البته موضوعی بسیار رمزآلود است.
موضوع مهم دیگر اینکه اردوغان حتی در جبهه سیاسی حزب عدالت و توسعه هم دچار انزوای ناشی از تکروی است. وی با تمامی همفکران سرشناس حزبی خود نیز مشکل دارد. کناره گیری اجباری عبدالله گل رئیسجمهور سابق، تحمیل استعفا به احمد داود اوغلو نخستوزیر سابق که نزدیکترین متحد وی بود و امروز بازداشت مشاور نظامی خود به بهانه همکاری و همدستی با کودتاچیان، یکبار دیگر تنهائی و انزوای اردوغان را آشکارتر میسازد. همین مسائل به همراه اطلاعات طبقهبندی شدهای که شاید هرگز فاش نگردد، زمینههای سکوت معنیدار متحدان ترکیه در قبال کودتای اخیر را فراهم کرده است.
خوشبینانهترین تحلیل در این زمینه آنست که حداقل هیچ یک از متحدین ترکیه و کشورهای عضو ناتو، برای برخورد فوری با آنچه کودتا نامیده شده و موضع گیری در این مقوله، انگیزهای نداشته و در واقع، رفتن یا ماندن اردوغان بر مسند قدرت برای آنها یکسان بوده است اما غرب در قبال کودتا میتواند به منزله رضایت نسبی از کودتا و حذف اردوغان تلقی شود. صرفنظر از این مسائل، رفتار هیئت حاکمه در روزهای پس از کودتا به قدری تهاجمی و غیرمنتظره است که نشان میدهد «کودتای واقعی»، دقیقاً همین روزها درحال وقوع است. «ماشین سرکوب اردوغان» وارد عمل شده و به صغیر و کبیر رحم نمیکند. اما آنچه این روزها در ترکیه شاهدیم، حذف تقریباً تمامی مهرههای کلیدی در ساختار قدرت ارزیابی میشود. برکناری ۹ هزار کارمند وزارت کشور، خلع ید از ۸ هزار نیروی پلیس، اخراج ۳ هزار قاضی از دستگاه قضائی، بازداشت ۶ هزار نظامی در ردههای مختلف و دستگیری ۱۰۳ ژنرال و فرمانده ارشد نظامی ظرف مدت ۳ شبانه روز نشانگر ابعاد تهاجم سنگین طیف اردوغان به مخالفین خود محسوب میشود که ممکن است در روزهای آینده دامنه وسیعتری پیدا کند که فضای سیاسی – اجتماعی ترکیه را به «نقطه انفجار» برساند، چرا که وی در واقع به تقابل جدی با مهرههای اصلی حاکمیت پرداخته و سرگرم تسویه حساب جدی با کسانی است که تا دیروز روی آنها حساب میکرده است.
اقدامات گسترده اردوغان ابعاد نگرانی و دلواپسی وی و دستیارانش را بازگو میکند. موج وسیع بازداشتها و برکناریها نشانگر قلع و قمع مخالفین و حتی کسانی است که ممکن است ادامه حضور آنها در نظام حکومتی، زمینه ساز مخاطراتی برای طیف حاکم باشند، نیز در معرض «برکناری فلهای» در روزهای اخیر قرار گرفتهاند. ممکن است جناح حاکم با خرسندی از این فرصت برای سرکوب و به حاشیه راندن مخالفین بهرهگیری کند ولی آثار و تبعات این قلع و قمع وسیع، گریبانگیر اردوغان و همفکرانش خواهد شد و چه بسا آنها نتوانند از عواقب آن به سادگی رهائی یابند. این نکته به ویژه در بخش ارتش و نیروهای امنیتی، پیامدهای پنهانی خواهد داشت که انعکاس عمومی آن ممکن است در کودتای آینده خودنمائی کند. اردوغان و همفکرانش تصور نکنند که اوضاع همیشه به نفع آنها رقم میخورد و اقدامات مخالفین به موقع خنثی و بیاثر خواهد شد.
واقعیت اینست که اردوغان و دستیارانش با اقدامات عجولانه و پرشتاب کنونی، به دست خود سرگرم شکل دادن به تبلیغات عظیمی به نفع مخالفین خود هستند. از همین دیدگاه، رفتارهای انفعالی و قلع و قمع گسترده، نه تنها بعید به نظر میرسد به نفع اردوغان تمام شود و محبوبیتی برای وی بهمراه داشته باشد، بلکه به عکس، میتواند فضای عمومی جامعه را به زیان هیئت حاکمه آنهم در مقیاس غیرقابل کنترل، تغییر دهد و در مسیری برگشت ناپذیر تثبیت کند. به ویژه آنکه برخوردهای قبلی اردوغان در راه شکستن قلمها، تحکم بر رسانهها، مقابله با دانشگاهیان و اندیشمندان، سرکوب کردها و تقابل جدی با رقبای سیاسی و احزاب مخالف نشانگر عدم تمایل جدی در جامعه فرهنگی ترکیه برای همراهی با اردوغان بوده است. اردوغان حتی بدون وقوع این کودتا هم با فرهیختگان و جامعه فرهنگی ترکیه مشکل داشت که میتوانست به دو قطبی شدن جامعه و ایجاد فاصله در روابط دولت با ملت دامن بزند. شدت عمل در چنین شرایطی ممکن است نتایج معکوسی به بار آورد و حتی نقض غرض باشد ولی اردوغان تمامی سعی و توان و ظرفیت خود را برای آزمون شانس خود در همین زمینه به کار گرفته است، آزمونی که شاید این بار، وی حتی فرصت آنرا نداشته باشد که پیامدهای اقداماتش را به چشم خود ببیند.