نوع رقابت سیاسی دو جریان گولن و اردوغان در ترکیه بهعنوان یک تجربه مهم در شناخت مکانیزمهای پیچیده نظام بینالملل بسیار حائز اهمیت است. این دو شخصیت سیاسی سالهاست در یک مسیر سعی در اثبات برتری خود دارند. باوجودآنکه هر دو در ارائه مدلی جعلی از اسلام (اسلامی مسالمتجو با صهیونیزم) اعتماد آمریکا را کسب کردهاند اما این رقابت در بعد کلان بهگونهای مدیریت میشود که منجر به آمادگی بیشتر هر یک از این دو برای امتیازدهی در فعلوانفعالات منطقه به نفع اسراییل گردد؛ البته بزرگنمایی این رقابت تا حد کودتا سود دیگری را نیز به نفع هدایتکنندگان آن رقم میزند و آن قرار دادن منتقدان دولتمردان کنونی در چارچوبی پیشبینیشده است. از آنجا که احتمال گسترش انتقادات از حزب عدالت و توسعه امری اجتنابناپذیر است با چنین تدبیری اینگونه پنداشتهاند که راه را بر رشد اسلامگرایان اصیل محدود سازند. بیتردید بروز مظاهر شکست حزب آقای اردوغان در بازیگری در برنامه مشترک آمریکا، اسراییل و عربستان موج انتقادات شدیدی را متوجه کسانی خواهد ساخت که برای جلب نظر دشمنان جهان اسلام اعتبار مردم مسلمان این کشور را هزینه کردهاند؛ بهعبارتدیگر با روشن شدن حاصل سیاست آقای اردوغان ممکن است روند امور از کنترل خارج شود. حتی در جریان سرنگون کردن هواپیمای روسیه در راستای تأمین نظر آمریکا، آنکارا تصور میکرد دریافتکنندگان این خدمت به یاریاش خواهند شتافت و خسارتهای این عملکرد را جبران خواهند کرد، اما درنهایت با سرشکستگی مجبور به عذرخواهی شد. بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که نقشآفرینی منطقهای ترکیه نتیجهای جز تحقیری وسیعتر به بار نخواهد آورد. اما اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا دستگیری و اخراجهای وسیع در آموزشوپرورش، دستگاه قضا و … و نسبت دادن همه مخالفان و منتقدان حزب عدالت و توسعه به جریان گولن، نگرانیها از آینده ترکیه را برطرف خواهد ساخت؟ به عبارت دیگر آیا میتوان با به راه انداختن یک هیاهو و گردوغبار سیاسی وسیع مانع جلوه گری برتر منطق اسلامگرایان واقعی در این کشور شد؟
بدون شک دستکم بخش قابلتوجهی از صاحبنظران به این پرسش پاسخ منفی خواهند داد. حزب عدالت و توسعه در مدتی کوتاه هزاران فعال سیاسی را دستگیر یا از هستی ساقط کرده است. این بازداشتهای گسترده و سخت کردن شرایط معیشتی بر کسانی که عمده آنان را نمیتوان به گولن و فعالیتهای تردید برانگیز وی مرتبط ساخت با سکوت دولتهای غربی و مجامع بینالمللی رو به روست. هنوز جهان فراموش نکرده است که بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ در ایران چگونه جبهه حامیان صهیونیزم با تمام توان به حمایت از یک جریان امکانات خود را فعال ساخت؛ جریانی که با زیر پا گذاشتن تمامی ساختارها و موازین قانونی، کشور را تا مرز درگیریهای خونین خیابانی پیش برد.
امروز اسلامگرایان واقعی ترکیه که منطقی قوی در دفاع از عزت و شرافت ملت خود دارند مستحق آنند که در برابر دیدگان سازمانهای بینالمللی و بهطور کلی نظام بینالملل از هستی ساقط شوند اما دیروز در ایران این افراد که بعدها اذعان داشتند که با طرح دروغ تقلب احساسات جوانان را تحریک کردهاند لایق همه نوع حمایت غرب بودند. در آن رخداد همه رسانهها بسیج شدند تا دموکراسی در ایران را کاملاً مخدوش جلوه دهند اما امروز این قلعوقمعهای گسترده سیاسی مغایر دموکراسی تشخیص داده نشده و نادیده گرفته میشود تا نتیجه تلخ حرکت در چارچوب سیاستهای جبهه طرفدار صهیونیزم بر ملتها پنهان بماند.
*عباس سلیمی نمین