اردوغان و همراهان او با توجه به مفاد و اهداف برنامه ی «ترکیه ۲۰۲۳»، به دنبال آن هستند که جایگاه ترکیه را نه تنها در قد و قامت یک قدرت منطقه ای تثبیت و تقویت کنند، بلکه نشان دهند که در معادلات جهانی هم، صاحب نیروی اثرگذاری هستند.
هر روز که می گذرد، این فرضیه، بیش از پیش اثبات می شود که ترکیه برای آینده سوریه، خواسته ها و برنامه هایی دارد که شاید بتوان بخشی از آنها را «رویای آزمندانه» و بخشی دیگر را تمایل به قلمروگشایی نرم دانست. در هر حال، ترکیه برای سوریه، سناریویی هایی دارد و در مسیر رسیدن به آمال و خواسته هایش، گاه اشتباه می کند، گاهی گاف می دهد و گاه به شکل شتاب زده و خشمگین عمل می کند اما هیچ کدام از این ها، نمی تواند اثبات کند که الزاما همه اقدامات آنکارا در خاک سوریه، محکوم به شکست است. چرا که حکومت ترکیه، در پرونده سوریه، دو ابزار مهم در دست دارد که دیگر رقبای منطقه ای و جهانی، از این ابزارها برخوردار نیستند:
مرز نهصد کیلومتری خاکی و توان نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر دولت و ملت سوریه
حمایت از طیف های گسترده ای از مخالفین سوری از اخوانی و ترکمانی گرفته تا عرب و کُرد و لیبرال. تجربه نشان داده، این حمایت پرهزینه و پردردسر، در برخی مقاطع، رنگ سرمایه گذاری به خود گرفته و می تواند از سوی ترکیه، دیر یا زود، مورد استفاده قرار بگیرد. (از نمونه های روشن استفاده از این کارت ها، کمک گرفتن از احرار الشام در پرونده آزادسازی گروگان های ترکیه در موصل و اعمال نظر در تعیین تیم اعضای مخالفین سوری در مذاکرات ژنو است.)
«سپر فرات»، تداوم یک مسیر و آغاز یک روند
عملیات موسوم به «سپر فرات» و فتح جرابلس توسط ارتش آزاد سوریه با حمایت هوایی و زرهی ارتش ترکیه، یکی از اقدامات روشن حکومت آک پارتی، در مورد حوزه ی سیاست خارجی منطقه ای ترکیه و نماد و نشانه ای برای بیان خواسته ها و تمایلات آنکارا است. ترکیه با این اقدام نظامی – سیاسی، رسیدن به چند هدف و ارسال چند پیام روشن را دنبال کرد:
ارسال پیام به آمریکا، روسیه و ایران و نشان دادن این واقعیت که ترکیه در پرونده سوریه، دارای اهداف و آمال خاصی است و حاضر نیست در این مسیر عقب نشینی کند. مضمون این پیام برای هر کدام از قدرت های مورد اشاره متفاوت است. ترکیه در جرابلس، به واشنگتن نشان داد که بی محلی اکیپ اوباما به خواسته های اردوغان در مورد نظارت دقیق بر میزان پیشروی نهادهای اقماری پ.ک.ک در شمال سوریه و به ویژه در غرب رود فرات و همچنین سکوت در مورد بازگردادندن فتح الله گولن به ترکیه، بدون جواب نخواهد بود و اردوغان تمایل دارد در صورت تداوم وضعیت موجود، گاه، آمریکا را در برابر عمل انجام شده قرار دهد. ترکیه به روسیه پیام داد که عذرخواهی از پوتین، عادی سازی روابط و اقداماتی از این دست، نمی تواند به معنی این باشد که این کشور، در پرونده سوریه، خود را از جبهه آمریکا، اروپا، عربستان و قطر جدا کرده و به جبهه روسیه و ایران نزدیک کرده است. همچنین پیام ترکیه در جرابلس به همسایه قدرتمندی به نام جمهوری اسلامی ایران، این بود که آنکارا به شدت مشتاق است که روابط سیاسی و اقتصادی خود را با تهران گسترش دهد اما در موضوع رقابتی و منطقه ای حساسی به نام مساله سوریه، منافع متفاوت و متضادی بین ایران و ترکیه وجود دارد و بهتر آن است که همسایه، این موضوع را «پذیرش» کند. به عبارتی روشن تر، ترکیه در پرونده سوریه در برابر ایران، نه تنها به شکلی عملگرایانه اقدام می کند، بلکه رسما، ایران را نیز به عملگرایی دعوت می کند.
ترکیه نشان داد در تحولات شمال سوریه، به شدت از پیشروی نهادهای اقماری پ.ک.ک ترس و هراس دارد و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست اجازه دهد که «حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه» (PYD)، در هماهنگی با آمریکا و روسیه، بازی را به نفع خود تغییر دهند. لازم است این موضوع به روشنی و درستی درک شود که ترکیه در شمال سوریه، از ظهور یک قدرت کُردی جدید واهمه ندارد، بلکه با تثبیت موقعیت پ.ک.ک و کسب مشروعیت بین المللی نهادهای اقماری پ.ک.ک مشکل دارد. یعنی به عبارتی روشن، اگر فرضا قرار باشد که تقسیم قدرت در شمال سوریه، بین نهادهای کُردی وابسته به پ.ک.ک، جریانات کُردی وابسته به مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق و مخالفین عرب و ترکمانی سوری، به شکلی باشد که در آن موازنه و تعادل وجود داشته باشد، در این صورت، واکنش ترکیه به شکل جدی تغییر خواهد کرد. اما در شرایطی که شاگردان اوجالان، راه بر فعالیت نهادهای کُردی نزدیک به بارزانی بسته و بسیاری از سران احزاب کُردی سنتی نزدیک به بارزانی را شبانه از منزل بیرون کشیده و آنها را از سوریه به مرز اقلیم کردستان برده و وادارشان می کنند به اربیل بروند و نیز در شرایطی که با کمک گرفتن از برخی سران عشایر عرب، تلاش می کنند تا کل خط مرزی ترکیه و سوریه را در دست گرفته و سه منطقه کُردی از هم گسسته را به همدیگر متصل کنند، ترکیه حاضر به پذیرش چنین شرایطی نیست و معتقد است وقتی که پ.ک.ک در ترکیه به شدت زمین گیر شده، معنی ندارد که این حزب در شمال سوریه به قدرت بلامنازع تبدیل شود.
ترکیه در عملیات «سپر فرات»، نشان داد که از بی نظمی، انسجام نداشتن، بی تحرکی و سرگردانی مخالفین اسد خسته شده و از آن جایی که ظرف سالیان گذشته، به گفته اردوغان، برای آوارگان سوری بیست میلیارد هزینه شده و ارقام کلان محرمانه ای نیز صرف مخالفین اسد شده، وقت آن فرا رسیده که تکلیف این نیروها روشن شود و بتوانند بر روی ارض واقع، امتحان خود را پس داده و دارای موقعیت و قلمرو ویژه باشند.
برای نخستین بار، ترکیه و به عبارتی ناتو، در سوریه، با داعش همسایه نیست و این برای آنکارا، دستاورد ارزشمندی است که می تواند اصلی ترین تکیه گاه برای چانه زنی و اصرار در مورد اعلام منطقه پرواز ممنوع باشد.
فردای سوریه
برداشت و قرائت سران حزب عدالت و توسعه (AKP) در مورد اهمیت، قدرت و جایگاه ترکیه در منطقه و جهان، گاه واقع گرایانه و گاهی توام با فانتزی و آرزوهای مبتنی بر سنّت های تاریخی است. در هر صورت، اردوغان و همراهان او با توجه به مفاد و اهداف برنامه ی «ترکیه ۲۰۲۳»، به دنبال آن هستند که جایگاه ترکیه را نه تنها در قد و قامت یک قدرت منطقه ای تثبیت و تقویت کنند، بلکه نشان دهند که در معادلات جهانی هم، صاحب نیروی اثرگذاری هستند و می توانند در بازی ها و معادلات کلان، ورود پیدا کنند. یکی از حوزه هایی که می تواند در این رویکرد منطقه ای، برای ترکیه از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد، میدان ارزشمند سوریه است که دسترسی آن به دریا، پیوستگی های فرهنگی خاص، انرژی فسیلی و ویژگی های نظامی امنیتی خاص آن، می تواند امکانات متعددی را در اختیار ترکیه قرار دهد. علاوه بر این، سوریه می تواند برای ترکیه یک بازار مصرف بزرگ باشد و در صورتی که نظام سیاسی این کشور تغییر کند و رویکرد ترکیه ستیزی فعلی که توسط حکومت بعث سوریه تبلیغ می شود، از میان برداشته شود، توان ترکیه برای اثرگذاری فرهنگی و اجتماعی بر مردم سوریه و تبدیل این جریان به یک موقعیت اقتصادی ویژه، قابل انکار نیست.
هیچ کدام از نکاتی که در بالا به آنها شااره شد، موید این نکته نیست که راه ترکیه برای به دست آوردن پیروزی های بزرگ در میدان حساس و پر از مین سوریه، صاف و هموار است. خیر. ترکیه در بازی سوریه، همچنان که پیشران هایی در اختیار دارد، با موانع و دست اندازهایی نیز روبرو است که فقط یکی از آنها، رقابت های خاص تهران است. باید دید شرایط پیش رو و معادلات جهانی و منطقه ای و سناریوهایی که در مورد سوریه، بشار اسد، نظام بعث و نظام سیاسی آینده سوریه طراحی می شوند، چه امکانات و چه محدودیت هایی در برابر ترکیه به وجود می آورند و آنکارا در این میدان، به چه شکلی عمل می کند. اما در هر حال و به عنوان نکته پایان باید گفت: نقطه جرابلس برای ترکیه، تداوم یک مسیر و آغاز یک روند است و حتی اگر در کوتاه مدت یا میان مدت و بر اثر فشارهای جهانی و منطقه ای، کوتاه آمده و از این خط عقب نشینی کند، در فصلی دیگر و در موقعیتی دیگر، باز هم قدم در این راه می گذارد و به دنبال آن است تا در سوریه، از نفوذ بیشتری برخوردار باشد و بتواند در شکل دادن فردای سوریه، اعمال نظر کند.