نزاع خاموشی که از زمان حضور پ ک ک در شنگال بین پارتی و پ.ک.ک آغاز گردید، وارد مرحله جدیدی شده است و نگاهی به رفتار سیاسی این به اصطلاح احزاب کوردی نشان می دهد که کارویژه سیاست ورزی حزبی به معنای واقعی آن چندان با رویکرد و منش سیاسی آنها همخوانی ندارد. نوعی خود بزرگ بینی سیاسی از نوع افراطی که شاید بیشتر با کارکرد داخلی و درون تشکیلاتی و با هدف اقناع اعضاء دنبال می گردد در عموم احزاب کوردی به اشکال تقریبا مشابه یافت میشود.
نارسیسیسم یا خود بزرگ پنداری، بیماری است که در فضای سیاست جهان سومی ها و بویژه جریانات سیاسی مبتنی بر تفکرات چپ بصورت برجسته تر نمود پیدا می کند. این احزاب با تصور آنکه آنها محور تحولات سیاسی منطقه پیرامون و گاه جهان و نظام بین الملل هستند برای خود جایگاه و نقشی بی بدیل تعریف کرده و با پروپاگاندای مختص خود به تبلیغ آن می پردازند .
شدت این جریان تبلیغی به حدی است که خود آنها نیز به این باور رسیده اند که به چنین جایگاهی دست یافته اند. این جریان یادآور داستان ملانصرالدین است که فریاد برآورد که فلان جا حلوا می دهند و جماعت دیدند که ملا نیز پس از تبلیغ این دروغ، خود نیز به این باور رسیده است و در صف ایستاده .
بهر حال این توهم درد مشترک احزاب و گروه های سیاسی کوردی است و آنجا که سیامند معینی رئیس مردسالار و فمنیست نمای جدایی طلبان پژاک پس از حمله پارتی به پ.ک.ک در شنگال با نوعی نارسیسیسم سیاسی می گوید ؛ ” هماکنون در خاورمیانه، کردها در وضعیتی جدی و سرنوشتساز بهسر میبرند و کردها بازیگران اصلی میباشند و لازم است که این مسئله به خوبی مورد ارزیابی قرار گیرد. جنبش ما در این مرحله وظایف خود را بهخوبی به انجام میرساند ” نشان از توهمی بزرگ دارد که نتیجه آن جز عقب گرد در جاده ای یک طرفه نخواهد بود .
نویسنده: سلیمان ویسی