نویسنده: ادوارد هاروتونیان
نژادکشی ـ یا به اصطلاح برخی نشریات و منابع، نسل کشی ـ به جنایتی اطلاق می شود که هدف آن از بین بردن گروه های ملی، قومی، دینی، اجتماعی، … است. اینکه کدام یک از این دو واژۀ نوساز می تواند معرف درست جنایت های عظیمی باشد که در قرن گذشته جهان شاهد و ناظر آنها بوده و دامنۀ آنها به قرن حاضر نیز کشیده شده، مطلبی است که در این نوشتار مورد نظر است.
نژادکشی معادل فارسی لغت ژنوسید[۱] فرانسوی و جنوساید[۲] انگلیسی است که عیناً یا از طریق معادل سازی به زبان های دیگر راه یافته است. این واژه را رافائل لمکین[۳] (۱۹۰۰ـ ۱۹۵۹م)، حقوق دان لهستانی تبار، برای آنچه تا آن زمان قتل عام و کشتار جمعی[۴] گفته می شد، از ترکیب واژۀ یونانی genos به معنای نژاد و تبار[۵] و پسوند لاتین cide به معنای کشتن (کُش، کُشی)ابداع کرد. جزء اخیر در ترکیب های homicide (آدمکشی)، fratricide (برادرکشی) و suicide (خودکشی) نیز به کار رفته است. وی طی مقاله ای در نشریۀ امریکن اسکولار به بررسی و تحلیل جنایت کشتار جمعی می پردازد و از وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت انگلستان نقل می کند، که در یک برنامۀ رادیویی در اوت ۱۹۴۱م، دربارۀ کشتار قوم یهود در جنگ جهانی دوم گفته بود: «ما در برابر جنایتی بی نام قرار گرفته ایم».[۶]
رافائل لمکین دراین مقاله از قتل عام یهودیان و کولی ها در اروپا و قتل عام ارمنیان در ترکیه ـ که هدف تمامی آنها نابودسازی عناصر مشخص دینی و یا قومی بوده است ـ یاد می کند. سپس، با دلایلی مستند واژه ها و عباراتی را که تا آن زمان برای جنایت نابودسازی گروهی افراد به کار می رفت نارسا و مردود می شمارد و واژۀ ابداعی خود، یعنی جنوساید، را پیشنهاد می کند.
در مادۀ دوم کنوانسیون شمارۀ ۲۶۰ سازمان ملل متحد، برای پیشگیری و مجازات جنایت نژادکشی، که در ۹ دسامبر ۱۹۴۸م به تصویب رسید، نژادکشی چنین تعریف می شود:
«نژادکشی به یکی از اعمال زیر گفته می شود، که ارتکاب آنها به قصد نابودسازی بخشی یا تمامی یک گروه ملی، قومی، نژادی و یا دینی صورت می گیرد:
الف) قتل اعضای گروه؛
ب) وارد کردن صدمۀ شدید جسمی یا روحی به اعضای گروه؛
پ) تحمیل عمدی شرایط زندگی ای که منجر به نابودی فیزیکی گروه در مقیاس کلی یا جزئی شود؛
ت) تحمیل اقداماتی به قصد ممانعت از زاد و ولد درگروه؛
ث) انتقال اجباری کودکان گروه به گروهی دیگر».
با توجه به تعریف بالا نژادکشی می تواند ابعاد بسیار گستردهای داشته باشد و گروهی از افراد محدود تا تمامی افراد یک قوم و ملت را دربرگیرد.
کشتار ارمنیان به دست عمال حکومت عثمانی، در سال های جنگ جهانی اول، مصداق بارز و مشخص نژادکشی است، که با برنامۀ قبلی و با به کارگیری مستقیم عوامل اداری و نظامی حکومت در سطح کشور صورت گرفت و چنان گسترده و فراگیر بود که امروزه، صد سال پس از آن فجایع، ملت ارمنی و یکایک ارمنیان از تأثیر شوم آن بر حیات اجتماعی و فردی خود برکنار نمانده اند. به ویژه آنکه، در سایۀ تبلیغات سوء دولت ترکیه خوی ارمنی ستیزی، که تبدیل به خصلت ملی و قومی شده، همچنان در نسل های کنونی ترکیه زنده و پویاست. خطوط اصلی نژادکشی ارمنیان شامل دستگیری و قتل اندیشمندان و افراد شاخص، گردآوری و تبعید و قتل نیروهای کارآمد جوامع ارمنی، راندن بازماندگان از سرزمین هایی که خاستگاه آنان بود و زمینه سازی برای نابودی گروهی و غصب املاک و اموال آنان بوده است. بر اثر این اقدامات ۵/۱ میلیون انسان بی گناه جان خود را از دست دادند و سرزمین و اموال آنان در دست عاملان نژادکشی باقی ماند.
کشتار یهودیان به دست حکومت آلمان نازی در سال های جنگ جهانی دوم، که با هدف نابودسازی قوم یهود برنامه ریزی شده بود، از دیگر مصداقهای نژادکشی است که به اصطلاح هولوکاست[۷] نامیده می شود و به معنای قتل عام و نابودسازی به ویژه از طریق سوزاندن است.
در چند دهۀ اخیر، جهان شاهد و ناظر جنایات و فجایع دیگری نیز بوده که با زمینۀ فکری نابودسازی گروه های قومی، دینی و مذهبی صورت گرفته و با تعریف نژادکشی سازگار بوده است.
اکنون نگاهی به معانی کلمات فارسی نژاد و نسل در فرهنگ های رایج بیندازیم:
ـ نژاد: به معنای اصل و نسب و مجموعۀ افرادی است که از لحاظ اصل و نسب و نشانه های ظاهری، مانند رنگ پوست بدن و چهره واستخوان بندی و خصوصیات روحی و اخلاقی، به هم شباهت دارند. معادل آن کلمۀ race (فرانسوی و انگلیسی) و ethnos (یونانی) است. از همین جا ترکیب های اتنولوژی[۸] و اتنولوژیست[۹] به معنای نژادشناسی و نژادشناس پدید آمده است.
ـ نسل: [۱۰]به معنای زاده، فرزند، دودمان و نیز دورۀ زندگانی توأم با فعالیت افرادی است که سنشان نزدیک به یکدیگر است .
شواهد بسیاری در تاریخ موجود است که بر اساس آن به دستور شاهان، افراد خانوادۀ دشمن یا فرد مغضوب از دم تیغ گذرانده شده اند. نمونۀ آن در تاریخ ارمنستان کشته شدن خسرو، شاه ارمنستان، به هنگام شکار به دست آناک اشکانی، سپس قتل اعضای خاندان آناک به دست نزدیکان شاه و در پی آن کشتار خاندان خسرو به فرمان شاه ایران، به خونخواهی عامل او آناک است. در چنین مواردی که افراد خاندانی قربانی انتقام جویی می شوند، شاید لفظ نسلکشی تا حدی بجا و گویا باشد. اما آنچه بر ارمنیان گذشته بسیار فراتر از نابودسازی افراد یک خاندان بوده است. جدا از شمار کشته شدگان، اهدافی که در کشتار جمعی ارمنیان ـ و البته کشتارهای جمعی ای که از آن پس روی داده ـ مد نظر بوده، با قتل و کشتار یک یا چند خانوار قابل قیاس نیست. گو اینکه، با تعریفی که از جنایت نژادکشی عرضه شد این گونه کشتارها نیز می توانند مصداق نژادکشی به شمار آیند.
بنا بر آنچه گفته شد واژۀ نژادکشی را می توان معادلی گویا و درست برای واژۀ ژنوسید (جنوساید) به شمار آورد و به کار بردن واژۀ نسل کشی در مواردی که مربوط به وقایعی است که با کنوانسیون ۹ دسامبر ۱۹۴۸م سازمان ملل متحد مطابقت دارد توصیه نمی شود.
پینوشتها:
۱-Génocide
۲-Genocide
۳-Raphael Lemkin
۴-Massacre
۵-Race
۶- Raphael Lemkin, «Genocide», American Scholar, vol. 15, No. 2 (April 1946), p. 227-230.
۷-Holocaust
۸-Ethnology
۹-Ethnologist
۱۰-Generation