موضوعی که طی روزهای اخیر و در پی تنش در مناسبات قطر با عربستان و متحدینش بار دیگر آشکار شد بحث اختلاف بین عربستان و ترکیه است که بار دیگر عیان و آشکار شد. روابط بین ریاض و آنکارا از زمان وقوع بیداری اسلامی به گفته عرب ها “بهار عربی” و به دلیل حمایت ترکیه از جماعت اخوان المسلمین تیره و تاره شد. گرچه پس از مرگ ملک عبدالله تغییراتی در روابط دو کشور حاصل شد، بطوری که ملک سلمان پادشاه فعلی عربستان، که در زمان ولیعهدی اش مسئول پرونده ترکیه و عربستان بود، در راستای بهبود دو کشور گام برداشت ولی این بهبود روابط برای همیشه دوام نیافت و منافع مشترک زودگذر نتوانست آنها را برای همیشه در کنار هم قراردهد.
دو کشور همیشه تلاش کردند که روابط دو کشور را عادی جلوه دهند و این اختلافات را سرپوش بگذارند حتی در بحران اخیر بین دوحه و برخی از کشورهای عربی ، آنکار ابتدا تمام قد در کنار قطر قرار گرفت و از این کشور حمایت کرد و حتی پارلمان این کشور مجوز حضور نظامی و استقرار نیروهای بیشتر در خاک قطر را داد ولی پس از چند روز این کشور در قامت یک میانجی ظاهر شد که این امر خوشایند سعودی ها نیامد.
حتی مقامات ترکیه در سفر به عربستان و دیدار با مقامات این کشور سعی کردند که خود را میانجی بی طرف نشان دهند و اعلام کنند که اعلام حمایت ترکیه از قطر به معنای جبهه گیری علیه کشور دیگری نیست و در این زمینه درخواست تاسیس پایگاهی نظیر دوحه در عربستان را مطرح کردند که با مخالفت شدید سعودی ها روبرو شد امری که حتی باعث موضع گیری تند رسانه های سعودی علیه ترکیه گردید .
شبکه العربیه و دیگر رسانه های وابسته به این کشور میزبان شخصیتهای کُرد مخالف ترکیه (پ.ک.ک) بودند و با اهرم فشار کردها دولت ترکیه را مورد حمله و شدیدترین انتقادها قرار دادند.
اکنون این سوال مطرح است که ریشه این اختلافات به کجا بر می گردد آیا اختلافات دو کشور ریشه در بلندپروازی های دو کشور برای رهبری جهان عرب دارد یا اینکه ریشه ایدئولوژیک یا هر دو. همان طوری که بیان شد هر یک از دو کشور ترکیه و عربستان خود را مدعی رهبری جهان اهل تسنن می دانند و سعی می کنند که خود را در این جایگاه تعریف کنند و هر کدام نیز برای کسب این جایگاه خود را برتر از طرف مقابل می داند ترکیه با توجه به زیر ساختارهای سیاسی و اجتماعی که از آن برخوردار است و نسبت به عربستان کشوری دموکراتیک تر به نظر می رسد سعی می کند خود را رهبر جهان اسلام میانه رو نشان دهد به طوری که مشاور رئیس جمهوری ترکیه در امور اقتصادی ، عربستان را کشور قبیله ای توصیف می کند که اداره این کشور را بر عهده دارد و خواستار وقوع بهار عربی در این کشور میشود.
در مقابل عربستان با توجه به جایگاهی که در بین کشورهای عربی دارد و نیز با توجه به اینکه عربها خاطره خوبی از عثمانیها ندارند از این حیث خود را شایسته رهبری اهل تسنن می داند این در حالی است که باید حمایت های سیاسی آمریکا به عربستان را بر آن افزود که در سایه سفر اخیر ترامپ و همچنین معامله ۴۸۰ میلیارد دلاری برای حمایت تسلیحاتی و نظامی از ریاض حاصل شد. این در حالی است که ترکیه که فکر می کرد که با دولت فعلی آمریکا می تواند درباره مسائل فی مابین به توافق برسد به بن بست خورد و بیش از بیش در صدد تشکیل ائتلافهای منطقهای است.
صرف نظر از دلایل این دو کشور برای رهبری اهل تسنن ، ترکیه و عربستان سعی دارند با تشکیل بلوک و ائتلاف بندی منطقهای خود را قویتر از دیگری نشان دهند به همین دلیل می بینیم با وجود اختلافی که بین ترکیه و مصر پس از عزل محمد مرسی رئیس جمهور اسلامگرا و وابسته به جریان اخوان المسلمین در مصر بروز کرد، آنکارا در سالهای اخیر تلاشهایی را برای نزدیکی با قاهره انجام داد که بر اساس این توافق قرار بود، السیسی رئیس جمهور مصر تخفیف هایی را در حق سران جماعت اخوان المسلمین قائل شود و در مقابل ترکیه نیز با رسمیت شناختن نظامیان روابط دو کشور به حالت عادی برگردد که با بحران اخیر در بین کشورهای خلیج فارس این امر به بن بست رسید.
بنابراین اختلافات بین عربستان و ترکیه ریشه در گذشته دارد و این به رقابت های منطقه ای دو کشور برای رهبری اهل تسنن باز می گردد و دو کشور سعی می کنند که نفوذ منطقه ای خود را گسترش داده و در مقابل دائره مانور و نفوذ منطقه ای طرف مقابل را محدود کنند.یکی دیگر از موارد اختلافات دو کشور عربستان و ترکیه را می توان ناشی از نگاه این دو کشور و بر اساس نگاه ایدئولوژیک دانست. اختلاف درباره پرونده های سیاسی منطقه ای، به خصوص در مورد اخوانالمسلمین، علت اصلی وجود اختلاف بین عربستان سعودی و ترکیه در گذشته بوده است.
مثلا ترکیه از قطر در بحران اخیر علیه عربستان حمایت کرد و شاید یکی از دلایل این امر صرف نظر از روابط اقتصادی فیما بین، روابط مثبت و خوب دوحه با جماعت اخوان المسلمین و جنبش حماس باشد که ترکیه نیز با این گروهها به لحاظ ایدئولوژیک روابط خوبی دارد که این نگاه در عربستان وجود ندارد یا لااقل بیشتر بر اساس منافع مشترک متمرکز است نه بر اساس ایدئولوژیک . عربستان در مصر از نظامیان علیه اخوان المسلمین حمایت کرد ولی همین نگاه در یمن متفاوت است.
این اختلاف در نگاه ایدئولوژیک هر از گاهی از حالت عادی خارج شده و شدت و ضعف پیدا می کند و دو کشور را به هم نزدیک یا دور می کند. مثلا وقتی جماعت اخوان المسلمین مصر از سوی نظامیان تحت تعقیب، سرکوب و به زندانهای سنگین محکوم شدند ، دولت ترکیه با نزدیکی به عربستان وبا استفاده از این رابطه تلاش کرد مانع از تحقق این امر شود و تا اندازه ای از فشارهای سیاسی علیه این جماعت کاست.