همان طور که در سایر پدیده های اجتماعی نیز این گونه است، در روابط بین الملل نیز نمی توان نگاه «صفر» و «صد» به روابط و مناسبات بین دو کشور داشت. اینکه بگوییم دو کشور «الف» و «ب» در اختلاف و تنش صد در صدی و تعامل صفر به سر می برند و یا تعامل صد در صدی دارند و تنش صفر است، پنداری غلط و برخلاف نظریه های روابط بین الملل، رویه های رفتاری در نظام بین الملل و واقعیات موجود سیاسی، دیپلماتیکی و … است.
مناسبات بین ترکیه و واشنگتن که به خصوص در سال های اخیر فراز و فرودهای متعددی را تجربه کرده است از این حالت خارج نیست. اینکه هر از چند گاهی در محافل سیاسی و رسانه ای می شنویم که تنش ها میان آنکارا – واشنگتن رو به افزایش نهاده و یا بر عکس دو کشور رو به تعامل راهبردی روی آورده اند، به این معنا نیست که حوزه های همکاری راهبردی دو طرف که همزمان با تنش و اختلاف وجود دارد و یا بالعکس، نادیده گرفته شود.
اتحاد تاکتیکی و اختلاف استراتژیکی در روابط آنکارا – واشنگتن
ترکیه و ایالات متحده آمریکا به عنوان دو بازیگر مهم در معادلات منطقه ای خاورمیانه با اینکه منافع مشترک و یکسانی در حوزه مسائل منطقه به ویژه در خصوص بحران سوریه دارند و هر دو کشور نیز به نوعی در پی کنار گذاشت بشار اسد از ریاست جمهوری و همچنین مقابله با نفوذ ایران در منطقه هستند، اما با این وجود دارای راهبردهای هماهنگ و استراتژی های یکسان برای پیگیری منافع و دستیابی به اهداف خود نیستند. با اینکه اردوغان رئیس جمهوری ترکیه پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و مشخصاً در هفته های اخیر تلاش های زیادی را برای نزدیک کردن دیدگاه های آنکارا و کاخ سفید در خصوص مسائل مهم منطقه ای از جمله در سوریه به کار بسته است، اما این تلاش ها کارساز نبوده است چرا که دولت تازه کار ترامپ که درست مانند اوباما، از «یگان های مدافع خلق کرد» در سوریه، به عنوان متحدی مهم در نبرد واشنگتن برای ریشه کن کردن داعش حمایت می کند، تلاش های اردوغان را با چالش جدید و تاکنون لاینحل مواجه ساخته است.
اردوغان در حالی از روزهای نخست ریاست جمهوری ترامپ چشم هایش را به روی برخی مسائل در خصوص سیاست خارجی دونالد ترامپ در منطقه بست و تلاش کرد که به سمت تقویت همگرایی با واشنگتن روی آورد که هم اکنون دیگر مشخص شد پیمودن راهی که آنکارا برای نزدیک شدن با ترامپ در پیش گرفته چندان هم آسان نیست. چرا که ترامپ به دیدگاه ها و درخواست های اردوغان در زمینه مسأله کردها که به تنش اساسی در روابط دو کشور تبدیل شده است، نه تنها پاسخ درخوری نداد بلکه به تسلیح و تجهیز شاخه نظامی پ.ک.ک در سوریه موسوم به «یگان های مدافع خلق کرد» (YPG) در سوریه نیز بر آمد.
با وجود اینکه ایالات متحده همچون ترکیه، پ.ک.ک را سازمانی تروریستی قلمداد می کند، اما ترامپ همچون اوباما میان «پ.ک.ک» و «YPG» تمایز قائل است. این در حالی است که آنکارا چنین تفاوتی قائل نیست، «YPG» را شعبه «پ.ک.ک» مستقر در سوریه می داند و معتقد است میان این دو ارتباطاتی برقرار است. دولت ترکیه و ترک های ملی گرا به دو دلیل عمده، شبه خودمختاری کردها در منطقه شمال شرقی سوریه را خطرناک می دانند. اول اینکه این منطقه، درست در جنوب مرز ترکیه – سوریه قرار دارد و می تواند به پناهگاهی امن برای پ.ک.ک بدل شود. دوم اینکه استقلال یا خودمختاری کردهای سوریه به راحتی می تواند آرمان های کردهای اقلیت ترکیه که به طور گسترده در جنوب شرقی کشور مستقر هستند را تقویت کند.
کلام پایانی
کیفیت روابط دولت ترکیه با دولت ترامپ همچنان که در ماه های اخیر مشهود بوده است، بین اتحاد و اختلاف یا تقابل و تعامل و واگرایی و همگرایی در نوسان بوده است. ترکیه «YPG» را وابسته به پ.ک.ک و تروریستی می داند، در حالی که آمریکا این گروه را تواناترین نیرو در سوریه برای مقابله با داعش به حساب می آورد. اینجاست که مشخص می شود، ترکیه و آمریکا علیرغم دارا بودن اشتراک نظرهایی در زمینه بحران سوریه، در مسأله بها دادن یا ندادن به کردهای این کشور، دچار یک پارادوکس عملیاتی و اختلاف نظر شدیدی که در حال تبدیل به یک تنش سنگین در مناسبات دو طرف است، شدهاند.
بررسی مجموعه تحولات حادث بر روابط ترکیه و دولت ترامپ نشا می دهد که دوستی فعلی دو طرف، کوتاه مدت و تاکتیکی است و تنها برای رسیدن به هدف های لحظه ای است. چرا موضوع حمایت آمریکا از پ.ک.ک و مخالفت شدید اردوغان با این تصمیم و اقدام، به عنوان جنجالی ترین مسأله بر روابط دو طرف سایه افکنده است. ضمن اینکه باید توجه داشت نه آمریکا و نه ترکیه، هیچیک نمیخواهند که تیرهای سلاحها و مهمات شاخه های وابسته به پ.ک.ک در سوریه، در خاک ترکیه موجبات آشوب و هرچ و مرج را فراهم کند؛ ترکیه عضو ناتو است و آمریکا خوب میداند که شروع درگیری ترکیه با پ.ک.ک در ترکیه و سوریه چه تبعات سنگینی برای ناتو در پی خواهد داشت.