مخالفت دولت آمریکا به عنوان طراح استراتژی خاورمیانه بزرگ با رفراندوم جدایی اقلیم کردستان عراق نشان از یک بازی دوگانه و صوری میدهد که با توجه به تنش آفرینیهای این کشور در منطقه کمتر کسی از مردم منطقه میتواند این مخالفت را جدی و واقعی بداند.
پس از قطعی شدن تصمیم مسعود بارزانی برای برگزاری همه پرسی استقلال، ایالات متحده آمریکا نیز مانند چند کشور از جمله ایران و ترکیه در روزهای نزدیک به این رویداد، مخالفت خود را با این اقدام اربیل اعلام کرد.
آمریکا به عنوان مداخله گرترین بازیگر فرامنطقه ای در تحولات خاورمیانه از بارزانی خواست تا رفراندم به تعویق افتد. این موضع گیری در کنار بیانیه وزارت خارجه آمریکا در خصوص رد نتیجه همه پرسی و عدم پذیرش آن از سوی کاخ سفید تضاد آشکاری با سیاست های کلی واشنگتن در منطقه را نشان می داد.
مخالفت کشورهای خاورمیانه با همه پرسی استقلال را می توان در راستای نگرانی آنها از افزایش بی ثباتی و آغاز دومینوی جدایی طلبی دانست اما اینکه طراح و مجری استراتژی خاورمیانه بزرگ از تریبون رسمی خود با همه پرسی استقلال کردستان عراق مخالفت کند، جای تعجب و تردید داشت.
تجزیه اقلیم کردستان از عراق یک گام بزرگ در جهت عملیاتی شدن استراتژی مذکور است. طرح خاورمیانه بزرگ که در سال ۲۰۰۵ در دولت جورج بوش و توسط وزیر امورخارجه وی، خانم کاندولیزا رایس وارد فرهنگ سیاسی جهانی شد، یکی از طرحهای نواستعماری به شمار می رود که هدف آن ایجاد جنگهای جدید در شرق و حضور نظامی استعمارگران غربی در این منطقه است.
طبق این راهبرد، کشورهای منطقه باید بر اساس مرزهای قومیتی خود به چند واحد سیاسی کوچک تقسیم شود که در این راستا جدایی بخشهایی از ایران، ترکیه، عراق و سوریه برای تشکیل کشور کردستان از اهداف آن محسوب می شود.
از این رو مخالفت های رسمی ایالات متحده با تصمیم بارزانی حتی در نگاه مردم خاورمیانه نیز نمی توانست واقعی و جدی تلقی شود. زیرا در صورتی که واشنگتن به طوری جد مخالف اجرای همه پرسی استقلال می بود و یا آن را مغایر با منافع خود تشخیص می داد باید اقدام موثری در جلوگیری از برگزاری آن می کرد.
لذا واکنش منفعل مقامات کاخ سفید را نمی توان موضع اصلی آنها در خصوص آنچه در کردستان عراق به وقوع پیوست دانست. نکته آنکه در شرایطی که آمریکا تحت رهبری ترامپ به دنبال نشان دادن قدرت عمل خود در مقابل کشوری مانند کره شمالی است به نظر نمی رسد اجازه دهد یک دولت منطقه ای با توان محدود سیاسی، اقتصادی و نظامی کاری مغایر با منافع ایالات متحده در منطقه استراتژیک خاورمیانه صورت دهد. چرا که عدم واکنش آمریکا به اقدام اربیل در صورتی که مخالفت جدی در این رابطه وجود داشته باشد، می تواند ضربه بزرگی به اعتبار سیاسی واشنگتن وارد کند. زیرا ایفای نقش یک ناظر در زمانی که منافع آمریکا با همه پرسی به خطر بیافتد نشان دهنده تنزل قدرت عمل این کشور در تحولات خاورمیانه است.
اما در پشت پرده این ظاهر بسیار غیر واقعی مقامات آمریکا در مساله همه پرسی و استقلال کردستان عراق، طبق مطلبی که روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد پال مانافورت، مدیر پیشین ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ در سفرهای تابستان خود به عراق، در خصوص این همه پرسی به رهبران اقلیم مشاوره داده است.
این روزنامه همچنین به نقل از وزارت دادگستری آمریکا، فاش کرد مقامات کردستان عراق در سالهای اخیر، برای جلب حمایت از همهپرسی جدایی این منطقه میلیونها دلار از جمله ۱٫۵ میلیون دلار در سه سال گذشته، به لابیهای بانفوذ در دو حزب موکرات و جمهوریخواه آمریکا رشوه دادهاند.
روزنامه ینی شفق ترکیه نیز با افشا خبر نشست مخفیانه برخی مقامات آمریکا با مقامات کرد در کرکوک در روزهای نزدیک به برگزاری همه پرسی استقلال نوشت: در این نشست پیتر گالبرایت دیپلمات پیشین آمریکا، برنارد کوشنر وزیر خارجۀ پیشین فرانسه و زلمای خلیل زاد سفیر پیشین آمریکا حضور داشتند. نویسنده این مطلب برای بیان وزن سیاسی و نقش تاثیرگذار نمایندگان ایالات متحده در این دیدار و خط دهی به اربیل عنوان می کند که گالبرایت تهیه کننده ماده ۴۰ قانون اساسی عراق است که مبنای تجزیه این کشور و مناقشه میان منطقه خودمختار کردستان با دولت مرکزی بغداد قلمداد می شود.
براین اساس ایالات متحده همسو با رژیم صهیونیستی امیدوار است همه پرسی اقلیم، بتواند گام بزرگی در جهت تحقق نیات آنها و تغییر مرزهای منطقه باشد. در این میان لازم به ذکر است که تاکنون تنها رژیم صهیونیستی به صراحت و آشکارا از این همه پرسی حمایت کرده که البته می توان آن را بازی تقسیم شده میان تل آویو و واشنگتن دانست.
ایجاد کردستان بزرگ در راستای استراتژی پیرامونی بن گوریون اولین نخست وزیر اسرائیل تعریف می شود که کماکان جزو اهداف این رژیم و مقامات آن قرار دارد. تقسیم عراق علاوه بر آنکه ممکن است حرکت های جدایی خواهانه دیگری در منطقه به راه اندازد، می تواند زمینه ساز تسلط اسرائیل و آمریکا بر منابع نفتی اقلیم و منطقه کرکوک شود. همچنین رژیم صهیونیستی و ایالات متحده امیدوارند بتوانند با جلب نظر اربیل در کردستان پایگاه نظامی-امنیتی ایجاد کنند که این به معنای حضور بسیار نزدیک در مرزهای غربی و پراهمیت ایران خواهد بود.
بنابراین مخالفت آمریکا از تریبون رسمی این کشور با رفراندوم استقلال یک اقدام صوری و غیرواقعی است که با توجه به پیشینه عملکرد واشنگتن در خاورمیانه و راه اندازی جنگ های متعدد در آن کمتر کسی از مردم منطقه آن را باور می کند.
با این حال اربیل و به ویژه شخص بارزانی که در میان مخالفت برخی احزاب سیاسی اقلیم از جمله اتحادیه میهنی و گوران، همه پرسی را اجرایی کرد باید آگاه باشند آمریکایی ها هرگز دوستان و حامیان قابل اعتمادی برای آنها نخواهند بود. چنانکه در اولین روزهای حمله داعش به مناطق تحت حفاظت اربیل، جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که کمک های لجستیکی خود را برای تقویت پیشمرگ ها در اختیار اقلیم قرار داد. در حالی که سفیر آمریکا در اربیل در همان زمان درخواست کمک بارزانی را بی پاسخ گذاشت.
از این رو بازی دوگانه و آشکار آمریکا در اقلیم کردستان نه تنها سودی برای کردها نخواهد داشت بلکه ممکن است دوستان سابقشان را از آنها دور کند.