ظاهراً اسرائیل با کمک به رهبران کرد از جمله مسعود بارزانی برای نفوذ در جامعه کردی و پایان دادن به ائتلافهای بزرگ کردی که آرمان رهایی فلسطین را دنبال میکردند، موفق بوده است.
به گزارش کورد پاریز بخش انگلیسی زبان شبکه الجزیره با انتشار مطلبی به بررسی علت حمایت قاطع اسرائیل از جدایی اقلیم کردستان از عراق پرداخت:
در مطلب الجزیره آمده است: «تاکنون رژیم اسرائیل در جهان بوده که از جدایی کردستان از عراق حمایت کرده است. آنها حتی بعد از اعلام نتیجه رفراندوم که حاکی از رای اکثریت قاطع کردهای عراقی برای جدایی از دولت بغداد بود، به جشن و پایکوبی نیز پرداختند.
الجزیره نوشت: مقدار بسیار کمی از اشتیاق اسرائیل برای جدایی کردها چه در عراق و چه در مناطق دیگر، به دلسوزی آنها برای کردها مربوط میشود و این موضوع بیشتر ریشه در منافع ژئوپلیتیک اسرائیل دارد. در حقیقت، اسرائیل دولتی است که بر مبنای اشغالگری وحشیانه نظامی و آپارتاید بنا شده است و پشتیبانی آنها از آزادی کردها یا هر گروه دیگر از مردم دنیا چیزی جز وارونه نشان دادن حقیقت نیست.
اسرائیل نه تنها حق تعیین سرنوشت فلسطینیها را انکار میکند، بلکه دارای سابقه حمایت فعال از انجمنهای مخفی جنایتکار در آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی و همینطور حمایت از رژیم سابق آپارتاید در آفریقای جنوبی است. همچنین اسرائیل هیچگاه از هیچ جنبش آزادیبخشی در طول تاریخ خود حمایت نکرده است.
حمایت اسرائیل از کردستان عراق صرفاً به خاطر انگیزههای ژئوپلیتیک است. اسرائیل نیازمند تامین جریان عرضه نفت از منطقه خودگران کردستان است و از این موضوع مهمتر به دنبال ایجاد دولتی است که طرفدار اسرائیل باشد و در میان کشورهای عربی نیز واقع شده باشد و از آنها جدا شده باشد.
همچنین اسرائیل معتقد است که یک دولت مستقل کردی میتواند به عنوان پایگاه بالقوه برای ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل فعالیت کند و اهرم نفوذ در مقابل ایران، سوریه و عراق باشد. ایجاد دولت کردی مستقل در منطقه که به دنبال افزایش شکاف قومی و فرقهای در جهان عرب خواهد بود، موجب تقویت و توسعه هژمونی اسرائیل در منطقه خواهد شد.
حمایت رژیم صهیونیستی از جدایی کردها از عراق بیشتر شعله سوءظن اعراب را مشتعل خواهد کرد. مسالهای که میتواند اقدامی جهت شروع درگیری و جنگ بین اعراب شود.
رژیم صهیونیستی دریافته است که دولت مستقل کردستان اگر در آینده تشکیل شود، به عنوان متحد بالقوهای مطرح خواهد شد که هیچگاه تحت تاثیر آرمان رهایی بخش فلسطین قرار نمیگیرد. اسرائیل از زمان تاسیس خود از استراتژی اتحاد مناطق پیرامونی که اولین بار توسط دیوید بن گوریون و برای تقویت روابط اسرائیل با دولتها یا گروههای مسلمانِ غیر عرب در منطقه مطرح شد، به جهت از بین بردن انزوای دولت صهیونیستی پیروی کرده است.
بر اساس بخشی از این دکترین استراتژیک، اسرائیل چندین بار برای برقراری رابطه با رهبر سابق کردها مصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی رئیس جمهور فعلی اقلیم کردستان تلاش کرد. در نتیجه آن تلاشها مصطفی بارزانی دو بار (یک بار در ۱۹۶۸ و بار دوم در ۱۹۷۳) از سرزمینهای اشغالی دیدن کرد. با این حال تلاشها برای دولت اسرائیلی آنگونه که توقع داشت، منجر به نمایش دوستی شدید با اسرائیل و دشمنی با فلسطینیها توسط اقلیم کردستان عراق نشده بود.
اما نمایش به پرواز درآوردن پرچم اسرائیل در شهرهای کردینشین در جریان برگزاری رفراندوم و همچنین سردادن شعار «ما اسرائیل دوم هستیم» در برخی مناطق اقلیم کردستان، این نکته را گوشزد میکند که در سالیان اخیر یک دگرگونی مهم در فرهنگ سیاسی کردها و همینطور شکست واضح در وجهه مبارزهطلبی قهرمانان کرد، که برخی از آنان پهلو به پهلوی اعضای سازمان آزدیبخش فلسطین در دهه شصت، هفتاد و هشتاد میلادی در بیروت تعلیم دیدند و جنگیدند، روی داده است.
ظاهراً اسرائیل با کمک به رهبران کرد از جمله مسعود بارزانی برای نفوذ در جامعه کردی و پایان دادن به ائتلافهای بزرگ کردی که آرمان رهایی فلسطین را دنبال میکردند، موفق بوده است.
اسرائیل برای حمایت خود از استقلال کردستان، آشکارا سعی کرده است تا شباهتهای تاریخی و مبارزاتی بین کردها و صهیونیستها ایجاد کند. با انجام این کار، اسرائیل سعی دارد تاریخ مبارزات کردها و فلسطینیها علیه استعمار و ستم را پاک کند. این یک تجدیدنظرطلبی جدید و دروغین است. به گفته رئیس سابق حزب لیکود اسرائیل گیدئون سار، کردها و یهودیان دو گروه اقلیت در خاورمیانه هستند، اما یهودیان دارای یک سرزمین هستند و کردها فعلاً فاقد آن.
چنین تفسیری از تاریخ نه تنها خودخواهانه است، بلکه دروغی بیش نیست. کردها بخشی جدایی ناپذیر و دارای اعتبار در منطقه و جهان عرب بوده اند. آنها هرگز استعمارگر نبوده اند و از قدرت نظامی خود برای تخریب زمینها و از بین بردن مردم استفاده نکردهاند. این در حالی است که هرچند همیشه اقلیتی یهودی در فلسطین و جهان عرب وجود داشته است، اما صهیونیسم بخشی از جنبش بومی این منطقه نبوده است. صهیونیسم در اروپا متولد شد. در میانه آزار و شکنجه نهادینه شده علیه یهودیان در سراسر اروپا در نیمه اول قرن بیستم میلادی. اما صهیونیسم هرگز چشم اندازی برای پایان دادن به تبعیض علیه یهودیان اروپایی را فراهم نکرد، و صرفاً به یک جنبش استعماری تبدیل شد که یک سرزمین یهودی در فلسطین را از طریق غصب اجباری و از بین بردن مردم ساکن آنجا برپا کند.»