آنچه بر همگان آشکار است اینکه، مدیریت و تامین برنامه و مخارج راهاندازی یک شبکهی ماهوارهیی در حدی است که معمولا از تصور افراد خارج است. در این میان برخی از این کانالها از طریق تبلیغات و برخی دیگر هم از منابع دیگر (حزب یا دولت و یا سازمان) خاصی حمایت میشوند و منابع درآمدیشان تامین میشود. اما هستند کانالهایی که هیچ کدام از راهکارهای فوق برای تامین هزینهها را ندارند و معمولا پنهان میکنند، چراکه توسط قدرتهای سیاسی و یا کشورهایی تامین مالی میشوند. از جملهی این کانالها میتوان به آرین تیوی اشاره کرد.
آنچه در کانالهای کوردی زبان به ویژه کانالهای تلویزیونی گروهی همچون پ.ک.ک با زیرمجموعههای اقماریش از جمله پژاک که قبلا به اسم نوروز بود و اکنون به نام آرینتیوی اقدام به پخش برنامههای خود دارد، اقدامی است در راستای سیاستها و برنامههای تعیین و تعریف شده از جانب برخی قدرتها که کنترل این گروهها را در دست گرفتهاند. این درحالیست که پژاک و آرینتیوی مدام و مستمر از حقوق مردم کورد و آزادی و دمکراسی و … میگوید، اما هیچ وقت به این نکته اشارهیی نداشته که منبع مالی این کانال تلویزیونی ماهوارهیی را چگونه و از کجا تامین میکند؟ شاید حالا دیگر وقت آن رسیده باشد که شبکههایی همچون آرین و سترک و … به این سوال پاسخ دهند.
پ.ک.ک و زیرمجموعههایش از جمله پژاک، برای اینکه شعارهایشان مبنی بر استقلال عمل و فکر و سیاست برای مردم کورد اثبات کنند، شاید بهتر باشد به جای اینکه کل منابع مالی این شبکههای تلویزیونی و رادیویی را کمکهای مردمی اعلام میکنند، به پشتپردهی این کمکها و دستهای پنهان حامی هم اشارهیی داشته باشند که کدامین دولتها و سازمانها به عنوان تکیهگاه مالی و داراییاش دارای نقش هستند؟
این کمکهای مردمی که پ.ک.ک از آن میگوید یک بخشیاش برمیگردد به پولهایی که از کوردهای مرزنِشین درروستاهای دورافتاده جمعآوری میکنند که معمولا رضایتی هم در پشت آن وجود ندارد چراکه مردمان این مناطق عمدتا دامدار و کشاورزند و برخی هم خیلی بی بضاعتتر که شاید قادر نباشند مخارج زندگی و روزمرهاشان را تامین کنند، اما با گروهی چند نفره مسلح مواجه میشوند که از آنها طلب یاری میکنند. اگر هم از دادن این وجوه خوداری نکنند بازهم جمع کل این مبالغ آنقدری نخواهد شد که بتوان همچنین شبکههایی را با آن اداره کرد. چون تمام مناطقی که این گروهها بدان دسترسی دارند و شاید قادر به جمعآوری به اصطلاح خودشان کمک مردمی باشند، آنقدر ناچیز و اندک است که احتمال دارد نتوان با آن برای اعضای گروه در کوه هم برنج خالی تهیه کرد چه برسد به دیگر مصارف و مخارجشان و یا تامین برنامه و خرید و ادارهی شبکههای ماهوارهیی.
پس بهتر است بیش از این درصدد فریب مردمی که به اسم مردم خود میخوانیم نباشیم و صادقانه این منابع را رو کنیم تا مشخص شود که کارفرمای واقعی کیست و کدام کشور و دولت حامی و حامی مالی این شبکههاست؟ ناگفته نماند پ.ک.ک و پژاک در مرزها کار دیگری هم انجام میدهند از جمله گرفتن وجه نقد و یا تصرف بخشی از بارها به عنوان دریافت هزینهی رفتوآمد یا به قول خودشان گمرک. این گمرک تنها منبع ظاهر و آشکاری است که اعضای مسلح این گروهها از قاچاقچیان موادمخدر و مشروبات الکی و دیگر اقلام وارداتی قاچاق از قاچاقیان دریافت میکنند و در این زمینه صاحبان بار هیچگونه اختیاری هم درخصوص دریافت یا عدم دریافت وجه مقرر ندارند و حتما باید پرداخت کنند و گرنه با خشم و غضب مسلحانهی گروه مواجه میشوند که نتیجهاش ریختن خونشان برزمین است. اما بازهم این پولهای کثیف و نامشروع هم کفاف تامین هزینههای گروه را نمیدهد. شاید بخشی از هزینههای اعضایشان در کوهستان را با این روش و درآمدها تامین کند، اما آیا هزینهی تامین برنامه و اداره و … شبکههای ماهوارهیی با این روش تامین خواهد شد؟ مسلما نه. لذا بهتر است این شبکهها و امثالهم که مدام از استقلال عملی و فکری و حتی سیاسی خود میگویند و خطاب به مردم آنها را خقلمان میخوانند، این موضوع را هم روشن کنند که کارفرمایشان کیست و کی و چگونه منابع مالی این شبکهها را تامین و پرداخت میکند و به قول اروپانشینها، اسپانسرشان کیه؟!