سایز متن   /

به گزارش کوردپاریز، طبق تعریف جامعه شناسان، مفهوم فرقه به هر گروهی اطلاق می شود که شیوه های کنترل ذهن و روش های فریبکارانه ی عضوگیری را بکار می گیرد. این شیوه ها در فرآیندِ فریب دادنِ افراد برای پیوستن به فرقه و متقاعد کردن آنها برای ماندن در فرقه و تبدیل کردنِ اعضاء به “سرسپرده” اِعمال می شود. واژه فرقه در حقیقت بیانگر سازمانی ایستاتیک و ایستاست.

دانشمندان عصر حاضر، فرقه های مخرب کنترل ذهن را به عنوان تهدید اصلی هزاره ی سوم معرفی کرده اند. فرقه ها، با فریب دادن افراد ناآگاه و بی تجربه اما صادق و وفادار، اهداف تخریبی خود را دنبال می کنند. این پدیده را برده داری نوین نامیده اند. اهداف و آرمان های سیاسی نظیر برقراری  رفاه عمومی و عدالت اجتماعی یا رسیدن به جامعه ی بی طبقه را مستمسک قرار داده و افراد صادق و آرمانگرا که البته عمدتاً فاقد تجربه های اجتماعی و سیاسی هستند را جذب نموده و از آنان در جهت مطامع خود سوء استفاده می کنند. اغلب گروه های مارکسیستی و چپ از این دسته اند.

در کتاب “در قلمرو سایه ها، جستارهایی در روان شناسی فرقه ها” از احسان احمدی و سمیه شاه حسینی آمده است: “در تاریخ فرقه هایی که از آرمان های سیاسی خود به عنوان اساس کارشان  بهره برده اند، بسیار مشهورند نمونه های کلاسیک آن، آلمان نازی هیتلر و اتحاد جماهیر شوروی استالینِ کمونیست از نمونه های کنترل ذهن در سطح بسیار گسترده به شمار می روند. در ابعاد کوچکتر سوپر ماسیست های سیاه و سفید، تروریست ها و گروه های شورشی غالباً از روش های کنترل ذهن برای استخدام و غلبه بر اعضایشان بهره می بردند”. (۱)

گروه های مسلح و تجزیه طلب با بکارگیری تکنیک ها و روش های مختلف همواره در تلاشند تا ماهیت فرقه ایی خود را مخفی کرده و خود را به عنوان یک حزب یا گروه سیاسی معرفی کنند.

بررسی نحوه رفتار پ.ک.ک و پژاک و سایر شاخه های این گروه تجزیه طلب و انحرافی با اعضاء و هواداران و نیز بررسی نقش و جایگاه سرکرده در این گروه به ما کمک خواهد کرد تا با ماهیت اصلی این گروه پی ببریم. سران پ. ک.ک با تکریم و ستایش عبدالله اوجالان، وی را به مثابه ی یک “نجات بخش” معرفی می کنند و اگر فردی در داخل گروه پ.ک.ک به انتقاد از اوجالان بپردازد و یا قصد عبور از افکار و اندیشه های اوجالان را داشته باشد، به شدت سرکوب و یا حذف می شود.

پ.ک.ک تا قبل از دستگیری “عبدالله اوجالان” بر تشکیلِ “کردستان بزرگ” تاکید می کرد پس از دستگیری اوجالان نیز هر گاه پ.ک.ک با دشواری هایی همچون:  کاهش عضوگیری، پایین آمدن روحیه اعضاء و سست شدن پایه های ایدئولوژیک نزد اعضاء مواجه شده است به ابزارِ آرمانگرایی کاذب و اغواگر (که ویژگی فرقه هاست) روی آورده است.

 

 

آنچه که در بالا پیرامون جایگاه “عبداله اوجالان” در پ.ک.ک بدان اشاره شد اثبات کننده ی یکی از فاکتورهای شناخت فرقه هاست. در درون تشکیلات گروه جدایی طلب پ.ک.ک ملاک و معیار همه ی حقایق، سرکرده گروه عبدالله اوجالان (ملقب به آپو) است و همه ی کارها به او ختم می شود و مشروعیت اعضای گروه به میزان نزدیکی و دوری به آپو بستگی دارد.   بر این اساس آپو هرگز اشتباه نمی کند و هرچه می گوید، صحیح است.

در بسیاری از موارد یک فرد در بالای ساختار ِ فرقه قرار گرفته و تصمیم‌گیری در وی متمرکزمی‌شود. ویژگی‌های سر منشاء عبارتند از:

  • خود انتصابی و مجابگر که مدعی هستند دارای مأموریت خاصی هستند
  • تمایل به اعمال اراده و تسلط داشته و سعی می‌کنند که خود را کاریزماتیک توصیف کنند
  • رهبران فرقه‌ها تکریم و ستایش را بر روی خود متمرکز می‌کنند
  • رهبران فرقه ها نقد ناپذیر و مستبد هستند
  • بلند پروازی غیر واقع بینانه، توهم و خیال پردازی از جمله شاخصه های رهبران فرقه ها بشمار می آید
  • در فرقه ها پیروزی به حساب سرکردگان فرقه ها است و شکست ها به دلیل کوتاهی و اعتقادات ضعیف اعضای فرقه به مفاهیم صادر شده از سوی سرکرده فرقه می باشد

 

 

پ.ک.ک به لحاظ ساختاری خود را گروهی برخاسته از اراده ی کُردها معرفی می کند و مدعیست تصمیم گیری در درون پ. ک.ک از پایین (مردم) به بالاست و در چارچوب سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک این مردم هستند که از طریق شوراها و انجمن های روستا، محله و شهر در فرایند تصمیم گیری، سهیم هستند. اما واقعیت امر این است که تصمیمات از بالا صادر می شود و اعضای گروه، فقط مجری و مطیع محض هستند.

از درون ساختار پ. ک.ک هر از چندی اخباری منتشر می شود که گویی در پ.ک.ک هر چند ماه یک بار انتخاباتی برگزار می شود و افرادی به عناوین مختلف انتخاب شده و مسئولیت می پذیرند. عناوینی مانند مجلس، شورای رهبری، عضو کردیناسیون، رئیس مشترک و … مرتب به کار برده می شود ولی مشخص نیست که این همه عناوین و مفاهیم که از نظام های مردمسالار و دمکراتیک وام گرفته میشود با چه ساز و کاری و به چه نحوی پیاده سازی شده است. تصاویری که از جلسات مذکور منتشر میشود همگی بدون اطلاعات شفاف و اغلب با استفاده از تصاویر آرشیوی منتشر می گردد. از متن مذاکرات و گفتگو ها هیچ اطلاعاتی به بیرون درز نمی کند و مخاطب رسانه های پ.ک.ک هیچ درکی از آنچه در پ.ک.ک می گذرد ندارد. درواقع پ. ک.ک مفاهیمی مانند دمکراتیک، مجلس، انتخابات و نظائر آن را مصادره به مطلوب کرده و هیچ دلیلی  نمی بیند که به ابهامات پیرامون خود پاسخ دهد.

 

 

این ابهامات جدا از اینکه بر اساس شواهد و قرائن بیانگر نوعی فریبکاری و ریاکاری از سوی پ.ک.ک می باشد زمانی آشکار تر و مستند می گردد که جدا شده ها از این فرقه استالینیستی و بسته به بیان مشاهدات و خاطرات خود از مناسبات درونی حاکم در آن می پردازند. این شاهدان عینی که پس از بازگشت به میهن خود فرصت بازسازی گذشته و بازگشت به زندگی انسانی را می یابند پس از آنکه به تناقضات ناشی از سیستم تبلیغاتی و پروپاگاندای سیاه پ.ک.ک پی می برند تلاش می کنند تا زمینه های فریب را برای جوانان و نوجوانان همنوع خود آشکار نمایند.

رهبران فرقه ها برای کنترل اعضای خود  رشته ای از روش های روان شناختی بکار می برند که اصطلاحاً روش “کنترل ذهن و شستشوی مغزی” نامیده می شود.

گروه پ. ک.ک نیز از زمان فریب دادن افراد و جذب آنها به گروه  و پس از آن در مرحله ی آموزش و همچنین در زمان به کار گیری و بهره کشی از اعضا از روش های کنترل ذهن بهره می گیرد. رهبران گروه پ.ک.ک با ایجاد هراس در ذهن اعضای گروه از فرار آنها جلوگیری می کنند. به اعضای ایرانی گروه بصورت مداوم گفته می شود که چنانچه از پ.ک.ک جدا شوند، از سوی دولت ایران اعدام می شوند و یا به اعضای ترکیه ای گروه گفته می شود که اگر از پ. ک.ک جدا شوند شکنجه و زندان های طولانی مدت در ترکیه در انتظار آنهاست.

چگونگی جذب شهروندان و جوانان کُرد نیز شاهدی دیگری بر فرقه ای بودنِ پ.ک.ک است.   بررسی ها نشان می دهد که هر گاه شهروندان کُرد بویژه اقشار آسیب پذیر جامعه در ترکیه، ایران، عراق و سوریه در زندگی شخصی خود با بحران هایی همچون: بیکاری، طلاق و متارکه، خلاء فرهنگی، شکست تحصیلی، شکست عاطفی و … مواجه هستند، در چنگال تاکتیک های روانی پ.ک.ک برای جلب و در مرحله ی بعد جذب به این گروه، گرفتار می شوند. پ.ک.ک اقشار آسیب پذیر جامعه ی کُرد ها را مستعدِ پیوستن به پ.ک.ک می داند.

 

 

“هادی جلالی” یکی از افرادیست که از سوی پ. ک.ک فریب خورد و به بهانه ی اشتغال به شمال عراق کشانده شد و از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ در اسارت گروه بوده است. قصه ی پیوستن هادی به پ.ک.ک بر فرقه ای بودنِ پ. ک.ک صحّه می گذارد.

“من در یک ترمینال کار می کردم. در آنجا با دو نفر از هم محله ای هایم آشنا شدم. آنها به من پیشنهاد کار در عراق را دادند و من هم قبول کردم. ساعت ۲ بعد از ظهر به مرز رسیدیم و بعد یک فرد مسلح ما را به قندیل (محل استقرار پ. ک.ک در شمال عراق) برد.” (۲)

هادی پس از تشریح مراحل بعدی و اعزام محل استقرار اعضای گروه می گوید: در آنجا یک فرد سنندجی از من پرسید: برای چه (به اینجا) آمده ای؟ من هم گفتم: برای کار. سپس من درباره شرایط کار، شرایط غذا و مکان استراحت از وی سئوال کردم. او خندید.

گفتم: خنده ندارد ما از ایران برای کار به اینجا آمده ایم.

گفت: کار چیست؟. اینجا (محل استقرار) پ.ک.ک و پژاک  است.

او در ادامه از هادی درباره تعداد خواهر و برادرهایش سئوال می کند.

هادی می گوید: ما سه برادر هستیم.

گفت: حالا که سه برادر هستید، بگذار یکی از شما فدای راه کُردستان شود.

 

 

“احسان ابراهیمی” یکی از افرادی است که پس از یک شکست عاطفی در زندگی و غم ناشی از آن، در دام شگردهای فرقه ای پ.ک.ک گرفتار شده است.   احسان می گوید: داخل کافه با فردی به نام مسعود نشسته بودم. من کمی ناراحت بودم. او با من حرف زد.

گفت: چرا ناراحتی؟

گفتم: کمی مشکل دارم.

گفت: اگر می خواهی راحت شوی. پ.ک.ک و پژاک (برای تو) خوبه. بیا برویم آنجا (قندیل). در آنجا به لحاظ فکری آزاد هستی. هیچ کس چیزی به تو نخواهد گفت.

احسان در ادامه می گوید: او بگونه ای در سر من خواند که من فکر می کردم آنجا (قندیل) بهشت است. به خانه رفتم و بدون اطلاع خانواده، مخفیانه فرار کردم و به پ.ک.ک پیوستم.

پ.ک.ک و پژاک در رفتاری مبتنی بر رفتار فرقه ای به شدت با نهاد خانواده مخالف هستند و آن را سدی در برابر اهداف خود می دانند. ازدواج در این فرقه ها ممنوع است. اعضای گروه در یک محیط بسته و به شدت امنیتی دوره های آموزشی را طی می کنند و هر گونه ارتباط اعضاء با خانواده تحت هر شرایطی ممنوع می باشد.

 

 

در همین زمینه “مصطفی بشارت نیا” دیگر عضو فریب خورده ی پژاک می گوید: وقتی یک فرد متأهل همراه با همسرش به عضویت پ.ک.ک درمی آمد، آنها را در داخل گروه از یکدیگر جدا می کردند و هر کدام را به نقطه ای می فرستادند. می گفتند ازدواج باعث می شود انسان فکرش معطوف به خانواده باشد و مسائل سیاسی را کنار بگذارد.

داستان غم انگیز هادی، احسان و مصطفی ضمن آنکه بیانگر ساختار فرقه ای گروه پ. ک.ک است گوشه ای از آسیب های ناشی از تروریسم، خشونت طلبی و افراطی گری را نمایان می کند.

 

 

سالها پیش یعنی تقریباً در سن ۱۴ سالگی با این گروه آشنا شدم. من زیاد در سیاست و این چیزها نبودم، فقط یه چیزهایی شنیده بودم

جملات بالا جملات یک دختر کُرد ایرانی است به نام زینب جلالیان است که فریب تبلیغات پ.ک.ک را خورده و در برهه‌ای از زمان گرفتار این گروهک شده است. داستان زندگی “زینب جلالیان” داستان زندگی انسانیست که در سن نوجوانی  و با شعارهای فریبنده از سوی یک گروه مسلح و خشونت طلب از خانواده جدا شد و به خارج از مرزهای ایران برده شد و بعدها همراه با اسلحه و مهمات برای انجام عملیات خرابکارانه از سوی همان گروه به داخل ایران اعزام شد. زینب دستگیر و زندانی می شود اما گروه در داخل زندان نیز وی را رها نمی کند و پروژه ی بعدی یعنی استفاده از زینب در زندان از سوی گروه کلید می خورد، ادعای محروم شدن از ملاقات، نابینایی او و …

این در حالی است که رسانه های دروغ پرداز این گروهک ها به همراه برخی از سوداگران تلاش می‌کنند تا همه چیز را ساختگی عنوان کنند تا بلکه بتوانند از زینب جلالیان و امثال او همچون یک کالا تا آخرین لحظه سوء استفاده کنند.

 

ارجاع:

[۱]  احمدی، احسان و سمیه ساه حسینی، در قلمرو سایه ها، جستارهایی در روان شناسی فرقه ها، تهران نشر نارگل، ۱۳۹۴، ص ۴۵

[۲]  مستند سراب

 

 

 

 

 

 

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی