نوشته: مایا آراکون
کوردپاریز/ تروریسم ناسیونالیست حتی جداییطلب امروزه به یک معضل مشترک برای دولتهایی تبدیل شده که ترکیب چندقومیتی دارند. در اروپا شاهد وجود جدی این مسئله در بعضی کشورها مانند فرانسه، اسپانیا و ترکیه وجود دارد. انگلستان با راه حل سیاسی برای درگیری مسلحانه توانست یک مسئله قدیمی را به یک وضعیت جدید و مسالمتآمیز تبدیل کند. اما به جز این مورد، تروریسم جداییطلب همچنان برای کشورها یک مسئله است. ترکیه، عضو ناتو و نامزد عضویت در اتحادیه اروپا، از چهار دهه پیش با مسئله تروریسم مواجه است که نخست موضوعی ملی بود اما به مرور زمان و همراه با تغییر و تحولات فضای سیاسی به یک مسئله فراملی و حتی بینالمللی تبدیل شده است. امروزه و به ویژه پس از جنگ آمریکا در عراق، ترکیه تلاش میکند همزمان با آن خود را از شر وضعیت درگیری در جنوب شرقی و یک مسئله مرتبط با آن یعنی تغییرات مورد نظر آمریکا در خاورمیانه رها سازد. یعنی نقشهای که محدودههای آن مناطق کردنشین ترکیه را نیز در بر میگیرد.
در اروپای غربی معاصر نیز همیشه تعدادی از گروههای قومی وجود داشتهاند که خواهان تعلق به مجموعه و ملتی گستردهتر هستند و به صورتی خشونتآمیز حتی از یک قرن پیش برای رسیدن به «حق تعیین سرنوشت» فرضی میجنگند. این برای ناظران دیرباور چنان تعجبآور است که اروپای معاصر به ارزشهای تکثرگرایی و مدیریت محلی میبالد، روز به روز از ژاکوبینیسم دور میشود، حتی در فرانسه، و در نتیجه فضای بین سیاسی گروههای نماینده (اقوام) ویژه را افزایش میدهد. اما گفتمانهای مربوط به محاسن چندفرهنگی بودن حتی سیاست چندفرهنگیگرای اختیاری در طی نیمه دوم قرن بیستم برای پیوند دادن این گروه قومی به دولتهای متبوع خود کافی نبوده است. به عبارتی دیگر نتوانسته احساس سرنوشت مشترک با اکثریت را ایجاد نماید. فضای جدید اروپا نیز به این افزوده میشود، فضایی که طی آن ناسیونالیسم اکثریت سبب از نو تحریک شدن رادیکالیسم اقلیت میشود. هر دو ناسیونالیسم به صورت متقابل سبب تحریک واکنشهای خشن در هر دو طرف میگردند. بنابراین خشونت مشروع که از سوی دولتها صورت میگیرد سبب میشود خشونت اقلیتها توجه افکار عمومی و حتی سازمانهای بینالمللی را جلب میکند.
تروریسم جداییطلب یا مبارزه برای آزادی ملی؟
امروزه سازمانهای جداییطلب «اتا» در اسپانیا و «جبهه آزادیبخش ملی جزیره کور» فرانسه و «حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) » در ترکیه را میشناسیم که سازمانهایی مسلح و در لیست تروریستی اتحادیه اروپا هستند.
تعریف تروریسم حتی براساس بافت و زمینه و موضع توصیف کننده متغیر است. اما در عین حال امکان یافتن یک مخرج مشترک از بین تعاریف موجود ممکن است. تروریسم قبل از هر چیز با خشونت و به صورتی ملموستر با آدمربایی، قتل، زخمی کردن، خطر فیزیکی و یا تظاهر به خشونت و حتی خشونت غیرمستقیم مانند مختل کردن شبکه برق، آب آشامیدنی، اقدامات خرابکارانه و… همراه است. تروریسم در نگاهی جهانی و تعریف کنونی به عنوان استفاده از خشونت و تهدید با هدف ایجاد فضای رعب و وحشت با اهداف سیاسی است.
برای تروریسم انقلابی و استقلالطلب، هدف مورد خشونت عامل تعیین کننده است. اهداف «فوری» تروریسم، مردم غیرنظامی هستند. در حالی که اهداف بعدی اداره سیاسی، بخش صنعتی و یا علمی و افراد دارای قدرت هستند. تروریسم براساس غایتهای خود میتواند ایدئولوژیک، سیاسی، مذهبی، ناسیونالیست یا نژادپرستانه باشد. در مورد سه گروه بررسی شده، قبل از هر چیز مسئله ناسیونالیستی است، اما مذهبی و استقلالطلبانه نیز میباشد.
تروریسم بین آرمانهای ادعایی و کاربرد عملی آن نوعی دوگانگی را نشان میدهد یعنی بین هدف و وسیله. به عبارتی دیگر، مسئله که «درست» و «شریف» به نظر میرسد، با جنگ صورت گرفته هر نوع جنبه منفی را سبب خواهد شد و از دید هواداران آن مسئله، هرگونه اقدام خشن را توجیهپذیر خواهد نمود. تفاوتهای تحسینهای صورت گرفته در مورد اقدامات تروریستی راجع به قضیه مورد نظر، در حدی گسترده عامل مربوط به تعریف تروریسم است. بجاست دقیقتر بگوییم شبه نظامیان پ.ک.ک، اتا، جداییطلبان کورس نیز خود را مبارزان آزادی معرفی میکنند نه تروریست! بدین ترتیب است که اغلب به جای کلمه تروریست از عنوان «گریلا» استفاده میکنند که بار معنایی تلویحی منفی ندارد.
ملیت فرودست بودن توسط رادیکالهای باسک، ترکیه و کورس به عنوان مرحلهای به سوی استقلال کامل تلقی میشود. چیزی که معنای آن در چارچوب سیاسی اتحادیه اروپای کنونی مبهم است. با این توصیف، بار نمادین دستیابی به این «استقلال» هنوز خیلی قوی است. این مساله، برای گروههای مورد بحث قوی است اما برای دولتها نیز قوی است، چون میخواهند حاکمیت آنها دست نخورده بماند.
ادامه دارد…