کوردپاریز/ لاهور شیخ جنگی و بافل طالبانی به عنوان روسای مشترک اتحادیه میهنی کردستان انتخاب شدند. “ریاست مشترک” که تقلیدی از ساختار رهبری در احزاب اقماری پ.ک.ک در ترکیه، ایران، عراق و سوریه است، تازه ترین تحولی است که پس از آخرین کنگره اتحادیه میهنی در تشکیلات آن رخ داده است.
نمی توان به سادگی از کنار تقلید ساده و ناشیانه اتحادیه میهنی گذشت. حزب مذکور به جای یک زن و مرد که روش پ.ک.ک است، دو مرد و آن هم دو پسر عمو را رئیس مشترک خود کرده است! تازه نوگرایی سیاسی آن در همین حد متوقف مانده و سایر ارگانهای رهبری در سطوح میانی و پایین را در بر نگرفته است. به زبان روشن، اتحادیه میهنی در پانزده سال گذشته در محتوا روندی کاملا مشابه رقیب دیرینه اش یعنی حزب دموکرات کردستان را پیموده ولی اخیرا تلاش کرده، جامه گفتمانی پ.ک.ک را به تن آن بپوشاند!
حزب دموکرات پس از سقوط صدام، به فراست به سوی احیای قدرت گام برداشت و بروز انشقاق و دودستگی در اتحادیه میهنی هم به فریادش رسید. تسلط این حزب بر ارگانهای رهبری و شاهرگهای اقلیم کردستان و برخورداری از یک سیاست رسانه ای قوی و حرفه ای، پرستیژ سیاسی آن را ارتقا و آن را به عنوان یک برند سیاسی معتبر دگربار مطرح کرد.
در وضعیت پیش آمده، باقیمانده های اتحادیه میهنی که مقهور الزامات منطق اقتصاد سیاسی و موازنه جدید قدرت شده بودند، از داعیه های سابق فاصله گرفته و عملا به مقلد و شاگرد مکتب محافظه کاری سیاسی تبدیل شدند که حزب دمکرات نماینده و برند اصلی آن بود.
با این تفاوت که پارتی زبان آتشین و سخنگوی انحصاری ناسیونالیسم هم شده و هیچ شراکتی را در این وادی نمی پذیرفت.
اکنون بخشی از جوانان این حزب که خود محصول الیگارشیهای خانوادگی هستند، می کوشند به این ارتقا، جامه رادیکالیسم پ.ک.ک را بپوشانند. صرف نظر از این تناقض آشکار، اصل این تحول نشانه این است که اتحادیه میهنی توانایی برندسازی را از دست داده و در میانه تقلید از دو مکتب فکری پارتی و پ.ک.ک گرفتار مانده است.
صرف نظر از این اما، برآمدن لاهور و بافل نشانه دگرگونی مهمی در سرنوشت و سیاست حزب است. دستکم نشانه آغاز دوران گذاری حساس است. ریاست مشترک بافل ـ لاهور در برابر انجمن رهبری حزب که کوسرت رسول و کادرهای قدیمی را در خود دارد، تداعی کننده توازنی شکننده و ظریف است که ماهها و سالهای آتی برای براورد نهایی نتیجه این بازی مهم خواهد بود.
این بازی قدرت است و اگر به تجمیع دوباره قدرت و انسجام بخشی مجدد به حزب منجر شود، موازنه فعلی قدرت در اقلیم و معادلات سیاسی در عراق را دستخوش تغییر خواهد کرد.
اتحادیه میهنی نه دست به اصلاح زده و نه به راه پ.ک.ک می رود. بلکه مانند شوروی پس از استالین که یک تروئیکای جمعی مرکب از خروشچف، کاسیگین و پادگورنی روی کار آمد، هنوز تکلیف برنده نهایی در آن معلوم نشده است. در شوروی سابق سه سال طول کشید تا خروشچف سایر رقبا را کنار زد، باید منتظر ماند و دید آیا اتحادیه میهنی این مسیر را تکمیل می کند؟ نظر و نوع نقش آفرینی پارتی هم در این زمینه البته مهم است.