کوردپاریز/ گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک هر سال در ۱۵ می، برای فریب افکار عمومی و نیز موجه و مشروع جلوه دادن اقدامات تروریستی خود اقدام به برگزاری جشن زبان کردی می کند و در رسانه های خود به طور گسترده برای تبلیغات وانمود می کند که زبان مادری برای آنها اهمیت دارد.
پ.ک.ک در حالی نگران از بین رفتن زبان کردی است که خود عامل اصلی آن است، بهتر است این گروه تروریستی نگران از بین رفتن فرهنگ و زبان متعالی قوم کرد توسط خودش باشد. آنجا که در رسانههای این گروه و سایتها و مطبوعات آن هر روز واژهای بیگانه عمدتاً ترکی استانبولی بجای واژگان کردی بکار گرفته میشود.
کلماتی مانند کوردیناسیون، دکلراسیون، آژان، آسیمیلاسیون، اپراسیون، اتنیک، انفرماسیون، بلوک، تاکیم، پروپاگاندا، پروکاسیون، گریلا، کنترا گریلا، کومپلو، کامپانیا و….. که واژگانی کاملاً بیگانه با فرهنگ و زبان کردی میباشند.
“آلیزا مارکوس” نویسنده مطرح آمریکایی و خبرنگار سابق رویترز که کتاب «خون و باور» را در مورد پ.ک.ک نوشته در صفحه توئیتری خود مینویسد: «نگاه دولت ترکیه و پ.ک.ک به زبان کردی سطحی و با هدف استفاده ابزاری و تبلیغاتی است. زبان کردی برای پ.ک.ک اهمیت ندارد و حتی در درجه سوم یا چهارم نیز قرار ندارد. این فرقه گاهی با اهداف تبلیغی مدعی میشود خواهان حقوق کردها در مورد زبان مادری (کُردی) است؛ اما در عمل به دنبال اهداف چپگرایانه خود در چارچوب ایدئولوژی عبدالله اوجالان است.»
مارکوس همچنین معتقد است: «انتظار توجه به زبان کردی در پ.ک.ک همانند آب در هاون کوبیدن است. اساس و ریشه پ.ک.ک بر اهدافی غیر کردی بنا نهاده شده؛ لذا نباید انتظار داشته باشیم پ.ک.ک در چارچوب ایدئولوژی مارکسیستی- لنینیستی خود بتواند به زبان کردی اهمیت بدهد و سابقه چهار دههای پ.ک.ک عملا نشان میدهد زبان کردی برای پ.ک.ک فاقد ارزش است».
کسانی که تجربه زندگی در قندیل را داشته اند به خوبی به اهمیت زبان ترکی در بین سرکرده ها و اعضای گروه آگاهند. یک عضو بازگشتی پ.ک.ک به نام سعید می گوید: تأثیر زبان ترکی در سطحی باورنکردنی در زندگی روزمرهشان به چشم میخورد. ترکیهایها اکثراً باهم ترکی صحبت میکردند و اگر هم زحمت کُردی صحبت کردن را که همان کرمانجی بود به خود میدادند؛ آنقدر کلمات ترکی در آن وجود داشت که نمیشد بهسادگی فهمید. حتی آن دسته از اعضای ایرانی که در مناطق آذربایجان غربی با آذریها همسایه بودهاند و بهخوبی آذری را بلد بودند؛ در فهمیدن جملات آنها دچار زحمت و سردرگمی میشدند.