حتما نیروهای مرزی ممکن است به اشتباه کولبری را هدف قرار دهند؛ اما هرکس که کولهای و باری بر دوش داشت و لباس کردی پوشیده بود و مورد اصابت گلوله قرار گرفت، کولبر نیست!
.
به گزارش کوردپاریز؛ مساله تلخ کولبری و سوختبری و انواع ترددهای مرزی در ایران همواره در دستور کار نهادهای دولتی، حقوق بشری و رسانهها و نخبگان بوده است.
هر بار با مرگ تلخ یکی از کولبران در مناطق مرزی کردنشین غرب و شمال غرب ایران، رسانهها و مقامات مسئول در کشور در سطوح و ابعاد مختلف، اظهار تاسف میکنند، رسانهها به سراغ دلایل این پدیده تلخ میروند و مدتی خبر مرگ کولبران و قول مقامات برای حل این مساله، افکار عمومی را درگیرخود کرده و سپس فراموش میشود تا فاجعه بعدی رخ دهد و این چرخه باطل، هنوز به حل مساله به طور ریشهای منجر نشده است.
به عنوان مثال رسانهها، افکار عمومی و مقامات دیگر در مورد فرهاد و آزاد خسروی، اظهار نظر و گزارش منتشر نمیکنند؛ کولبرانی که در سرما یخ زدند و قربانی شدند.
اکنون نیز در دوران همهگیری کرونا و بسته بودن مرزها، وضعیت مالی کولبران، بدتر از گذشته شده و آنها به سختی امرار معاش میکنند. دولت نیز سعی کرده با توزیع کارت هدیه و سایر اقدامات حمایتی، از آنها حمایت کند که البته مانند سایر اقشار مردم، این کمکها حداقلی بوده و مساله اصلی فقر در مناطق مرزی را حل نخواهد کرد.
اما آیا تنها دلیل پدیده تلخ کولبری، رفتار و ترک فعل دولت است؟ آیا برخی اقدامات مسلحانه توسط گروههای مسلح و عمدتا تروریستی، در فرار سرمایه و بیکاری جوانان و سوق دادن آنها به کولبران، نقش نداشتهاند؟
سایت «فکتنامه» اخیرا در مقالهای به صحتسنجی اظهارات و ادعاهای یکی از مقامات نیروی انتظامی پرداخته که مدعی شده است «کولبران توسط اشرار مسلح مورد اصابت گلوله قرار میگیرند نه مرزبانی». این سخنان را فرمانده مرزبانی ناجا، سردار احمد علی گودرزی، گفته است.
این سایت، در انتهای مقاله خود نوشته است «فکتنامه به این گفته احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی ناجا که «کولبران توسط اشرار مسلح مورد اصابت گلوله قرار میگیرند نه مرزبانی» نشان «نادرست» میدهد.
در مورد نتیجهگیری و دلایل فکتنامه برای ارائه نشان نادرست باید گفت: اتفاقا یکی از دلایل مرگ کولبران، اشرار و گروههای تروریستی مسلح هستند.
لازم به ذکر است متاسفانه بعضا کولبران توسط نیروهای ایرانی، مورد هدف قرار میگیرند و کشته میشوند (که قطعا باید بررسی و با خاطیان برخورد قاطع صورت بگیرد)؛ اما این، همه حقیقت نیست:
اگر نویسنده مقاله فکتنامه، به دقت به سراغ جغرافیا و تاریخ منطقه طی حدود ۴۰ سال اخیر میرفت و تاریخ درگیری گروههای مسلح کُرد با دولتهای ایران و ترکیه را مطالعه میکرد، متوجه میشد که یکی از منابع تامین مالی گروههای تررویستی مانند پ.ک.ک و پژاک، اخاذی از کولبران، گرفتن حق گمرکی از آنها تحت عنوان «مالیات انقلابی» و استفاده از آنها برای قاچاق سلاح است. این استفاده عموما به اجبار و با ابزار تهدید صورت گرفته است.
در واقع، کولبران، قربانی اخاذی گروههای مسلح و تروریستی مانند پژاک و پ.ک.ک و… هم هستند. اگر با آنها همکاری صورت نکنند، کشته میشوند، بارشان نیز مصادره انقلابی میشود!
لذا باید گفت استفاده اشرار، گروههای تروریستی و … از لباس کولبری برای حمل سلاح و مواد ممنوعه (با تطمیع و یا تهدید)، امر ممکن و بدیهی است؛ زیرا احتمالاً کسی به کولبران شک نمیکند و ممکن است برای آنها بازرسی بدنی در نقاط صعبالعبور و کوهستانیِ مرزی، وجود نداشته باشد.
حتی احتمال دارد کولبری، پوششی برای ورود تروریستهای مسلح کُرد و غیرکُرد به ایران و ترکیه باشد. این امر با سابقه گروههایی مانند پژاک، حدک و حدکا همخوانی دارد.
بهتر است نویسنده مقاله فرصت بگذارد و اقدامات تروریستی این گروهها در مناطق کردنشین ایران و ترور افراد بیگناه را مرور کند. این سلاحها و مواد منفجره از کجا وارد ایران شده است؟ آیا استفاده از پوشش کولبری، یکی از معابر ورود سلاح و مواد منفجره به کشور نیست؟
آیا ممکن نیست یک کولبر به دلیل عدم همکاری با پژاک و غیره به دست آنها به قتل برسد؟ حتما نباید این موارد رسانهای شود تا نویسنده مقاله فکتنامه به آنها رجوع کند.ضمنا استفاده از ظرفیت کردستان ایران برای تغییر نظام سیاسی کشور، در سخنان جان بولتون نیز مشهود است. چرا فکر نکنیم سلاح لازم برای درگیری و جنگ با جمهوری اسلامی، از طریق کولبری وارد کشور میشود؟
اخاذی همان گروهها از مناطق روستایی، کارخانههای کوچک و متوسط تولیدی در مناطق مرزی ایران و اقدامات مشابه، باعث فرار سرمایه و بیکاری جوانان و روی آوردن آنها به کولبری شده است. باید به ریشههای کولبری توجه کرد.
در واقع این گروهها مایل هستند که مناطق کردنشین ایران، عقبافتاده و توسعه نیافته باقی بماند، تا زمینه طرح شعارهایی قومی و جداییطلبانه و البته جذب اعضا بهتر فراهم شود.
بهترین و عینیترین نمونه برای رد ادعای فکتنامه و نشان اعطایی در آن مقاله، ماجرای «سوران اختر ثمر» است. این کولبر، توسط پژاک کشته شده و ماجرای تلخ او را رسانههای زیادی منتشر کردند.
درست است که او در هنگام کولبری کشته نشده است، اما نباید فراموش کرد که کولبران زیادی توسط گروههای تروریستی مورد اخاذی و ضرب و جرح قرار میگیرند و اگر هم کشته شوند، رسانههای ایرانی که اخبار سلبریتیها و مناطق مرکزی کشور برایشان اهمیت بیشتری دارد، به آن توجه نخواهند کرد. بله! حتما نیروهای مرزی ممکن است به اشتباه کولبری را هدف قرار دهند؛ اما هرکس که کولهای و باری بر دوش داشت و لباس کردی پوشیده بود و مورد اصابت گلوله قرار گرفت، کولبر نیست!
معتقد هستیم که مهمترین طرف این ماجرا برای حل دائمی آن، دولت است. دولت باید زمینه اشتغال را فراهم کند و همزمان مانع از اخاذی و قتل کولبران توسط گروههای مسلح و تروریستی شود. ضمن آنکه آموزش نیروی نظامی و مرزی و برخورد قاطع با خاطیان، وظیفه حتمی دولت ایران است.