متاسفانه همزمان با تحریم های شدید اقتصادی از سوی آمریکا و نیز ایجاد ناامنی توسط گروهک های تروریستی در مرزهای غربی کشور زندگی بسیاری از شهروندان کُرد مخصوصا در نقاط سفر مرزی با مشکلات عدیده ای مواجه شده است. به طوریکه خیلی از این خانواده ها از نظر اقتصادی به بن بست رسیده و این عامل، پیوستن نوجوانان به گروه های تروریستی را ترغیب کرده است.
انجمن کوردپاریز، در پی برچیدن ریشه های فقر و تنگدستی در کردستان و نیز مقابله قاطعانه با عناصر تروریست پ.ک.ک و پژاک که یکی از عواملی موثر بر عدم توسعه یافتگی مناطق کردنشین هستند، همواره در تلاش بوده مقامات انتظامی و مسئولین کشوری را در این زمینه پاسخگو کند.
یکی از نوجوانانی که در پی وضعیت بد معیشتی و نیز فقر و تنگدستی خانواده، قربانی تروریسم پژاک شد، امین رندی، شهروند کُرد ارومیه ای بود که با فریب عوامل گروهک در داخل کشور به سفر بی بازگشت قندیل رفت. ما همواره در تلاشیم که با روشنگری و تنویر افکار عمومی ماهیت تروریستی پژاک را برای افکار عمومی و شهروندان کُرد آگاه سازیم.
خبرنگار انجمن کوردپاریز، گفتگویی با برادر این شهروند کُرد ایرانی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
.
جناب آقای رندی، یک معرفی کوتاهی از برادرتان می کنید؟
بله، امین ۱۵/۰۹/۱۳۷۴ در شهرستان ارومیه در یک خانواده فقیر متولد شد. به دلیل مشکلات خانوادگی و وضعیت نابسامان معیشتی از ادامه تحصیل باز ماند. او پسر بسیار مودب و خوبی بود.
.
امین چه سالی و چگونه به گروهک تروریستی پژاک ملحق شد؟
برادرم سال ۱۳۸۸ زمانی که هنوز ۱۴ سالش تمام نشده بود به گروه ملحق شد. از آنجا که خانواده ما یک خانواده بسیار فقیر و ضعیف بود و به دلیل سوء مدیریت و بد سرپرستی پدر و مادرم، امین در یک وضعیت اسفناکی در حال رشد بود. عملا ما خودمان زندگی خود را اداره می کردیم. تا آنجا که یادم می آید، وی اصلا با گروهک آشنایی نداشت. امین در خانواده با زن داداشم اختلاف پیدا کرده بود. در همان موقع یکی از اقوام ما با سوءاستفاده از موقعیت پیش آمده و بر اثر کدورت و کینه ای هم که با هم داشتیم، برادرم را با فریب و دادن وعده های پوشالی و تامین مالی و زندگی رویایی به گروه ملحق کرد.
.
کی متوجه شدید؟ بلافاصله چکار کردید؟
ما همان شب که امین به خانه برنگشت، همه جا را زیر و رو کردیم. فردای روزی که برادرم گم شده بود، به نهادهای امنیتی و انتظامی خبر دادیم. پس از دو، سه روز که کاملا ناامید شده بودیم، یکی از اقوام به منزل آمد و موضوع پیوستن امین به گروهک را اطلاع داد.
.
برای برگرداندن برادرتان پیگیری کردید؟
بله، چندین بار به قندیل رفتیم. هر چند خودمان مطمئن بودیم که سفر به قندیل، بی بازگشت است و امکان تحویل برادرم تقریبا صفر بود. آنها حتی دیدار اعضا با خانواده ها را ممنوع کرده اند. وضعیت دردناکی در منطقه ای که آنها مستقر بودند، حاکم بود. با چشمان خود دیدم دختر خردسالی را برای انتقال به قندیل آورده بودند. دختر بچه مدام گریه می کرد و از آنها می خواست تا به پیش خانواده اش برگردد. خلاصه بعد چندین بار رفت و آمد و از ما اصرار و از آنها انکار، بالاخره گفتند که وی را به سوریه برای جنگ با ترکیه اعزام کرده اند.
بعد از آن، مدتی هم تماس تلفنی داشتیم، خودش خیلی تمایل داشت برگردد، ولی کسی وارد گروه شود، دیگر نمی تواند برگردد. هر کس فرار کند، حتما می کشند، گروه سر این مسئله با کسی شوخی ندارد.
.
الان از سرنوشتش خبر دارید؟
بله، حدود یک سال پیش، از گروه با ما تماس گرفتند و گفتند که در جنگ با ترکیه در سرکانی کشته شده است. ولی حقیقتا ما سر در گمیم. اطمینان نداریم. حتی جنازه اش را به ما تحویل نمی دهند. معلوم نیست، شاید هم خودشان کشته باشند.
.
به نظر شما پژاک چه اهدافی در منطقه را دنبال می کند؟
حقیقتا، ما که نفهمیدیم. به نظرم، اقدامات این گروه بیشتر، کردها را بدنام کرده است. آنها به نام کردها و به کام آمریکا و چند کشور عربی معلوم الحال در حال خرابکاری هستند. در منطقه هم که جز ناامنی و ترور و کشتن مخالفان چیزی عائد ما نشده است. از کولبران اخاذی می کنند، از سوخت برها به اصطلاح خودشان مالیات می گیرند. روستاییان از دست اینها در امان نیستند، مدام باید خورد و خوراکشان را تامین کنند. به مرغداری ها حمله می کنند، به معدن کارها حمله می کنند. یعنی اگر در منطقه صاحب شغلی باشی، همیشه مورد اخاذی این گروه قرار می گیری، در غیر این صورت جانت در خطر است.
.
آیا برای برگرداندن جنازه برادرتان، حاضرید پیگیری حقوقی کنید و از سازمان های حقوق بشری کمک بخواهید؟
در افتادن با پ.ک.ک و پژاک مساوی با مرگ است. اکنون که برادرم را از دست داده ایم، چیزی عوض نمی شود. خیلی تمایل داریم که بفهمیم برادرم چطور کشته شده است. در چند مورد که با هم تماس داشتیم، فقط از فرار و برگشت حرف می زد. ممکن است به هنگام فرار کشته شده باشد. پی بردن به حقیقت ماجرا حق ماست ولی با پیگیری حقوقی، جان خودم و خانواده ام در خطر می افتد. آنها رحم ندارند، خیلی راحت می کشند.
.
چه انتظاری از مسئولین دارید؟
هیچ، فقط مقابله با گروه و نابودی اینها. یک نوجوان ۱۲، ۱۳ ساله و یک دختر بچه خردسال چه گناهی کردند که باید توسط این گروه ها ربوده شوند و آنها را در جنگ استفاده کنند. از مقامات کشور خواهش می کنم، شهروندان کرد را بیشتر از این تنها نگذارند. بیش از این به گروهک ها اجازه آزادی عمل در داخل کشور را ندهند. رنج و بدبختی و وضعیت اسفبار معیشتی خود بس است.