کد خبر : 40517
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 دی 1400 - 13:02

پدر محمد محمدی: اگر پسرم در جنگ کشته شده پس چرا اثری از جنازه وی نیست؟

پدر محمد محمدی: اگر پسرم در جنگ کشته شده پس چرا اثری از جنازه وی نیست؟

یکی از بزرگ ترین ابهاماتی که پس از کشته شدن عناصر پ.ک.ک و پژاک در اذهان عمومی نقش می بندد اینکه این نیرو چگونه و در کجا کشته شده است؟ چرا پژاک از تحویل جنازه به خانواده ها طفره می رود؟ چه واقعیتی پشت پرده است که اسامی کشته شده ها را پس از ماه

یکی از بزرگ ترین ابهاماتی که پس از کشته شدن عناصر پ.ک.ک و پژاک در اذهان عمومی نقش می بندد اینکه این نیرو چگونه و در کجا کشته شده است؟ چرا پژاک از تحویل جنازه به خانواده ها طفره می رود؟ چه واقعیتی پشت پرده است که اسامی کشته شده ها را پس از ماه ها و در اغلب موارد پس از سال ها اعلام می کند؟

.

روزانه تعدادی از این خانواده ها در تماس با انجمن کوردپاریز اعلام می کنند که صدای رسای آنها باشیم و دادخواه فرزندانشان. آنها مرتب می خواهند از ظلم و جنایت آنها در مجامع جهانی پرده برداریم. صدای آنها را به گوش جهانیان برسانیم. کودکان آنها را از چنگال دیو صفتان پر مدعا نجات دهیم.

محمد محمدی یکی از صدها جوان کُرد و اهل مریوان که پژاک مدعی کشته شدن وی است، پدرش اما در نحوه کشته شدن فرزندش تردید دارد، این پدر داغدیده در گفتگو با انجمن کوردپاریز سرنوشت پسرش را اینگونه شرح داد؛

پسرم در اوایل سال تحصیلی و در تدارک تهیه لوازم مدرسه برای رفتن به مقطع دبیرستان بود، تقریباً نزدیک مهر ماه بود که مقداری پول به او دادم تا بتواند برای شروع سال تحصیلی اش خرید کند. من خودم عازم سفر بودم و قبل از رفتن به او مقداری پول دادم تا خودش خرید هایش را انجام دهد.

آقای محمد ادامه داد؛ متاسفانه زمانی که از سفر برگشتم دقیقا زمانی که یک روز قبل از شروع سال تحصیلی بود فهمیدیم که محمد ناپدید شده است. وی بسیار سر به زیر و حرف گوش کن بود و همیشه دانش آموزی مستعد بود و حتی همزمان با درس خواندنش در کار کشاورزی کمک حال من بود، امکان نداشت که بی خبر به جایی برود اینکه دقیقاً یک روز قبل از شروع سال تحصیلی ناپدید شد بسیار تعجب برانگیز بود.

وی افزود؛ مدتی از او بی خبر بودیم و به هر دری زدیم تا از وی اطلاعی به دست آوریم، نشد که نشد تا اینکه یک روز یکی از عناصر پژاک با ما تماس گرفت و خبر از حضور پسرم در میان آنها را داد. چندین بار تلاش کردیم که پسرمان را ببینیم نه تنها به ما هیچگونه اجازه ای ندادند بارها مورد تهدید هم قرار گرفتیم.

خیلی تعجب برانگیز بود، محمد که برای مدرسه لحظه شماری می کرد، با این همه شور و شوق و علاقه به کلاس و درس چگونه سر از پژاک درآورده است؟ او اصلا شناختی از گروه نداشت. مشکی ندارم یا وی را فریب دادند یا اینکه به زور بردند. مدتها گذشت و ما همچنان بی خبر تا اینکه دوباره با ما تماس گرفتند و خیلی راحت خبر کشته شدن پسرمان را دادند و گفتند دنبال جنازه و یا مزار او نگردید چون جنازه ای در دست ما نیست و نمی دانیم چه بر سر او آمده است. می دانیم که در میان درگیری کشته شد اما جنازه‌اش را با خود نیاوردیم.

اگر پسرم در جنگ کشته شده چرا اثری از جنازه وی نیست؟ آنها از چه می ترسند؟ چه حقیقتی پشت پرده است که از تحویل جنازه به خانواده ها واهمه دارند؟

برچسب ها : ، ، ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.