کد خبر : 40903
تاریخ انتشار : چهارشنبه 31 فروردین 1401 - 13:39

کودکان روستاهای محروم در معرض تهدیدات مستقیم پژاک هستند

کودکان روستاهای محروم در معرض تهدیدات مستقیم پژاک هستند

گروه تروریستی پژاک، برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود کودکان زیر سن قانونی را اغلب از روستاهای مرزی و محروم ایران در مناطق کردنشین ربوده و یا فریب داده و آنها را به صفوف خود ملحق می‌کند. پژاک به این افراد، وعده کار و تحصیل و امکانات بهتر می‌دهد و آنها را از خانواده

گروه تروریستی پژاک، برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود کودکان زیر سن قانونی را اغلب از روستاهای مرزی و محروم ایران در مناطق کردنشین ربوده و یا فریب داده و آنها را به صفوف خود ملحق می‌کند. پژاک به این افراد، وعده کار و تحصیل و امکانات بهتر می‌دهد و آنها را از خانواده جدا و به قندیل منتقل می‌کند. در نهایت نیز این کودکان در سکوت خبری کشته می‌شوند؛ نه از جنازه آنها خبری است و نه خانواده دقیقاً از سرنوشت فرزند خود خبر دارند.

مجید دلایی میلان شهروند کرد اهل شهرستان ماکو در استان آذربایجان غربی نیز قربانی سیاست کودک‌سربازی و ناپدیدشدگی اجباری در پژاک شده است.

اباشاکر دلایی میلان در گفتگو با انجمن کوردپاریز گفت؛ مجید در سن ۱۶سالگی، توسط پسر همسایه در روستا فریب خورده و به پژاک پیوست. اما پنج سال بعد در نبردی بی‌حاصل که هیچ ربطی به ما ندارد، در منطقه دیاربکر ترکیه کشته شد. چرا پسر من باید در جنگ ترکیه با پ.ک.ک کشته شود، درگیری‌های پ.ک.ک و ترکیه، چه ارتباطی به کردهای ایران دارد؟!

پدر مجید تاکید کرد که فرزندش در هنگام عضویت، ۱۶ سال داشته و زیر سن قانونی بوده و پژاک طبق کنوانسیون‌های بین‌المللی، مرتکب جرم شده‌ است.

اباشاکر دلایی در ادامه اظهار داشت: در روستای مرزی و محروم ما، کودکان اغلب به دلیل محرومیت منطقه و فقر خانواده، ترک تحصیل می کنند. مجید هم تا پنجم ابتدایی درس خواند و بعد از آن ترک تحصیل کرد و در کنار من مشغول به دامداری بود. اما اکنون بعد از رفتن مجید، تنها دخترم به امورات خانه می‌رسد و من و مادرش نیز از کار افتاده هستیم.

اباشاکر دلایی میلان که خود متاسفانه فلج شده و دیگر قادر به فعالیت فیزیکی نیست، در مورد نحوه عضویت مجید در پژاک افزود: «مجید را پسر یکی از همسایه‌ها در روستا فریب داد. مجید و او با هم به پژاک رفتند. اما مجید طبق ادعای پژاک کشته شد؛ ولی از پسر همسایه خبری نیست. همان روز که مجید دیگر به خانه نیامد، همسایه ما به من گفت که پسرش با مجید به پژاک محلق شده‌اند. ما ابتدا باور نکردیم. البته کاری هم نمی‌توانستیم بکنیم. پلیس در اینجا حضور ندارد تا به آنها گزارش بدهیم. شب که مجید به خانه بازنگشت، من و آن مرد همسایه، به ارتفاعات رفتیم. یک نفر از رابطان پ.ک.ک را دیدم. از او خواستم مجید را رها کنند تا با من به خانه بازگردد. اما وی همکاری نکرد و حتی از قول اعضای ارشد پژاک تهدید کرد که دیگر پیگیر مجید نباشیم. از آن شب تا ۵ سال بعد، مجید رفت و دیگر بازنگشت. فقط یک خبر داریم: «به نقل از پژاک به ما گفتند مجید کشته شده است! همین! نه جنازه‌ای، نه قبری و نه مراسمی!». این خبر را هم به ما ندادند! فقط در رسانه‌های خودشان منتشر کردند».

پدر مجید در مورد وضعیت روحی خانواده خود تاکید کرد که هشت سال از رفتن مجید می‌گذرد، من از کار افتاده هستم، مادرش هنوز هم چشم به راه اوست. خواهر مجید نیز تنها نیروی کار در این خانه شده و از تاب و توان افتاده است.

گفتنی است تروریست‌های پژاک در زمان کشته شدن مجید باز هم به دروغ متوسل شده و اعلام کردند که وی کولبری بوده که بر اثر شلیک نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی کشته شده است تا مسئولیت کیفری خود را منکر شوند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.