- سیدمحمّدرضا موسوی فرد؛ دکترای تخصصی حقوق جزا و علوم سیاسی و روابط بین الملل، پژوهشگر ، عضو هیئت علمی گروه حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان ، ایران
.
- زهرا شمسی زاد؛ دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان ، ایران
.
- علیرضا دودانگه؛ دانشجوی مقطع دکترای تخصصی حقوق کیفری و جرم شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان ، ایران
.
چکیده
رویکردهای گروههای تروریستی برای رسیدن به اهداف سیاسی و راهبردی خود متفاوت و متنوع است از این رهگذر این گروهها از تاکتیکها متنوعی نیز بهره میگیرند یکی از این تاکتیکها بهرهگیری از احساسات زنان و دختران جامعه با استفاده از شعارهای رنگ و لعابداری است که صرفاً استفاده ابزاری (از زنان و دختران) جهت رسیدن به اهداف و اغراض گروه ملاک است و در عمل خلاف شعارهای اعلامی خود دست به اقداماتی میزنند که نهتنها حقوق زنان و دختران را پوشش نمیدهد بلکه برعکس خود این گروهها را به بزرگترین ناقضان حقوق زنان تبدیل کرده است، متأسفانه امروزه در عصر ارتباطات نیز مجدداً شاهد جولان چنین اقدامات ضد شعاری هستیم که میتوان این شعار را محقق سازد زنان قربانیان مستقیم و غیرمستقیم فریبخورده این اقدامات و اهداف تروریستی هستند.هرچند که این گروهها فرقه اند و به هیچ از نمایندگی قومیت خاصی را ندارند.
کلمات کلیدی: گروههای تروریستی- کنوانسیونهای بین المللی- اقدامات تروریستی– خشونت- افراطی گری- گروه پژاک – پ.ک.ک.
۱- مقدمه
منطقه خاورمیانه به دلیل تنوع قومی و موقعیت ویژه سوقالجیشی که دارد همواره محملی جهت اتفاقات خاص در جهان معاصر بوده است یکی از مسائلی که همواره در این منطقه در چند سال اخیر بیشتر نمود پیداکرده است بحث تنوع گروههای تروریستی است که در این منطقه وجود دارد که هریک براساس مشرب خاصی رویکردها و اقدامات خود را توجیه می کنند که ادامه بحث در بخش رویکردها اشاره مختصری بدان خواهد شد علی ای حال در بازگشت به بحث اصلی باید گفت: برخی از گروه های قومیتگرا هستند که در لوای شعارهای زیبنده ناسیونالیستی رویکردها و اقدامات تروریستی را در دستور کار خود قرار داده اند که در عمل کاملاً مخالف حداقل آزادیهای حقوق بشری است که در قوانین مدون بین المللی به رسمیت شناخته شده است، از جمله میتوان به رویکردهای گروه پ.ک.ک و دیگر منشعبات آن اشاره کرد که برای اعضای خود کمترین حقوق انسانی را قائل میشود یکی از این مسائل مربوط به حقوق زنان عضو این گروهها است که علیرغم شعارهایی که برای جذب زنان و دختران جوان در جهت جذب شدن بدین تشکیلات ارائه داده اند ولی در عمل تفاوت بسیار زیادی با شعارها دارد که در این مقاله سعی خواهد شد بدین سؤال راهبردی پاسخ دهیم که؛ تضارب آراء از اندیشه تا عمل در گروههای تروریستی پ.ک.ک و منشعبات آن چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ در این وادی سعی خواهد شد بدون هیچگونه پیشداوری و غرضورزی صرفاً براساس مدارک و مستندات و واقعیتهای موجود بدین سؤال پاسخ منطقی مستند و مستدل علمی دهیم. آنچه در این پژوهش موردتوجه قرارگرفته است این مسئله است که نقض حقوق زنان در این تشکیلات براساس رویکردهای حقوق بین المللی و کنوانسیونهای مربوطه در این زمینه موردسنجش و بررسی قرار گیرد. فلذا میتوان گفت در یک پیشفرض در پاسخ به سؤال مطروحه این مسئله بیشتر نمود دارد که اختلاف بنیادین و راهبردی در شعارها و عملکردها در این گروهها محسوس است، نه تنها حداقل حقوق زنان در این خصوص رعایت نمی شود برخی از مواقع هیچ حقوقی از زنان نیز رعایت نمی شود. در ادامه بحث در خصوص ساختار ترسیمی برای مقاله حاضر از رویکرد مباحث علمی باید گفت: ضمن اینکه برخی رویکردهای فکری و مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی در این خصوص موردبحث قرار می گیرد به پیشینه تاریخی این گروهها و همچنین برخی از آراء آنها در این خصوص النهایه اقدامات تروریستی آنها در نقض حقوق زنان و مخالفت با حقوق بین المللی پرداخته شده است و درنهایت برآیند مقاله به عنوان خروجی آن در پاسخ به سؤال اصلی آورده شده است. آنچه باید در این خصوص موردتوجه مخاطبان گرامی قرار گیرد این مسئله است اقدامات یک گروه محدود چه از منظر دینی چه قومیتی قابل تعمیم به کلیت نیست و محدود بدان گروه و تشکیلات خاص است.
۲- رویکردها فکری و مبانی نظری پژوهش
بدون تردید یکی از مهمترین دغدغه های جهان معاصر در مقوله امنیت پایدار که منجر به صلح فراگیر گردد مسئله گروههای تروریستی و خشونتها و افراطی گریهای آنهاست. این گروهها هریک بنا به مشرب فکری تعریف شده ای که دارند مرتکب میشوند و باعث میشوند صلح پایدار جهانی به مخاطره افتد. هرچند که در این خصوص قوانین بین المللی و کنوانسیونهای در سطح بین المللی وجود دارد که این دست از اقدامات را بعضاً جرم انگاری کرده است ولی به علت برتری محسوس منافع سیاسی دولتها (در مدل وستفالیایی آن) که به ادبیاتی دیگر همان برتری سیاست بر حقوق است فاقد ضمانت اجرایی لازم برای حفظ نظم عمومی نظام بین المللی و ابعاد مختلف آن همانند امنیت منطقه ای و امثالهم است. آنچه محرز و مسلم است مشرب فکری و ایدئولوژیکی که این گروههای تروریستی دارند در ذات عملکرد آنها را نیز مشخص می کند به عنوان مثال برخی از مواقع در تقسیم بندی گروههای تروریستی برخی از آنها با پرچم دین قد علم میکنند و با این حربه به اقدامات تروریستی به اصطلاح خودشان مشروعیت (همانند داعش و جبهه النصره و…) می دهند . گاهی برخی از گروههای تروریستی خود را نماینده نژاد و فرهنگ خاص معرفی می کنند که برای دولت سازی و به اصطلاح مصطلح آنها به نمایندگی از یک قوم یا نژاد خاص روی به اقدامات تروریستی می آورند که گروههایی همانند پژاک و پ.ک.ک از این دست از گروهها میباشند که خود را به عنوان نماینده اصیل قومیت خاص مطرح می کنند. در این مقاله سعی خواهد شد از منظر رویکردهای پژوهشی و با نگاهی توصیفی و تحلیلی و درعین حال تطبیقی (متأثر از رویکردهای حقوق کیفری بینالمللی و علوم سیاسی و روابط بینالمللی) عملکرد این گروههای در مخالفت صریح با قوانین و کنوانسیونهای بین المللی در زمینه تروریسم مورد بحث و بررسی مختصر قرار گیرد. هرچند این نقضهای آشکار در قالب و مصادیق مختلف می تواند رخ دهد همانند نقض حقوق زنان و سوءاستفاده از آنها و … متبلور شود که در قالب پژوهش حاضر نگاهی گذرا به آن خواهیم داشت. سوال اصلی که در این مقاله به دنبال آن هستیم این است که آیا شعارهای برابری و آزادی زنان در اندیشه و عمل گروه های تجزیه طلبی همانند پ.ک.ک و پژاک یک استراتژی نهادینه شده است یا یک تاکتیک فریبکارانه در جهت بکارگیری زنان با اهداف خاص است؟ به سبک آثار علمی پژوهش حاضر از منظر قلمرو زمان و مکان به کشورهای خاورمیانه که با این گروهها مواجهه مستقیم دارند همانند ترکیه، سوریه و عراق و جمهوری اسلامی ایران محدود و محصور است و در پی شناختی درست و تطبیقی در نقض قواعد آمرِ بین المللی درگذر اقدامات تروریستی گروههای فوقالذکراست.
آنچه در این کار تحقیقاتی می تواند به عنوان مبانی نظری ملاک صحیحتر و نزدیک بهواقع تر باشد سطح تحلیلی تلفیقی منبعث از رویکردهای سیاسی و حقوقی است که میتواند بهعنوان مبانی نظری مورد توجه قرار گیرد و در مطالعات میان رشته ای این یک اصل و ضرورت است که باید رعایت شود. علی ای حال از منظر آموزه های سیاسی امنیت یکی از مهمترین و اساسی ترین نیازهای بشری است که مفهوم آن با هستی و وجود انسان پیوندی ناگسستنی دارد. انسان برای بقا در نظام هستی ناگزیر است نیازهای خود را برآورده سازد و تأمین این نیازها جز در سایه امنیت صورت نمی گیرد امروز این مقوله به قدری حائز اهمیت است که اجرای برنامه های نوسازی و بازسازی، شکوفایی اقتصادی کشور، سرمایه گذاری، طرح ریزی برای توسعه، استفاده بهینه از دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی، وصول به آرمانهای والای جامعه و هرگونه فعالیتی که نیاز به زمینه آرام و مطمئن در سطوح مختلف داشته باشد، همه درگرو امنیت است. درواقع، امنیت در زمره اهداف، منافع، ارزشهای اصولی و پایدار جامعه است. یکی نویسندگان حوزه امنیت نیز معتقد است مفهوم امنیت مرکب از چندین ارزش ملی به شرح زیر است: پاسداری از بقای سیاسی و سرزمینی کشور، تضمین بقای ارگانیک (فیزیکی و جمعی) مردم، ایجاد شرایط لازم برای رفاه اقتصادی، تأمین و حفظ هماهنگی میان اقوام درون کشور است. فعالیتهای تروریستی با ایجاد ناامنی و احساس ناامنی عمومی اقتدار دولت را در اذهان عمومی خدشه دار می سازد و در مقابل، گروه و سازمان انجام دهنده این عملیات را بازیگری مهم جلوه می دهد. تروریسم میتواند با ایجاد ناامنی و رعب و وحشت ضمن کاستن از حمایت شهروندان و با وارد آوردن خسارات جانی و عملیات متعدد تروریستی دولت را وادار به پذیرش خواسته های غیرقانونی و نامشروع خود کند. عملیات تروریستی با
ناامن نشان دادن یک کشور یا منطقه باعث فرار سرمایه ای اقتصادی و انسانی و همچنین جلوگیری از سرمایه گذاری می شود. در ادامه خواهیم دید که پژاک چگونه با انجام عملیات تروریستی زمینه را برای سایر فعالیتهای خود به منظور رسیدن به مقاصد و اهدافش میسر ساخته و از طریق این فعالیتها امنیت مناطقی از کشور را به مخاطره انداخته است. پس از منظر آموزه های سیاسی باید بدین نکته تأکید کرد این گروههای تروریستی در وهله اول امنیت مردم را در تمامی ابعاد آن مورد هدف قرار داده اند. وقتی این امنیت خدشه دار شود منجر به خشونت و بروز و ظهور اقدامات تروریستی می شود که در اینجا به رویکردهای حقوقی وارد میشویم که به عنوان مبانی نظری جرم انگاری و مجازات و مسببان می پردازد که به مکتب عدالت ترمیمی میرسیم. قانون نانوشته ای داریم که بیشترین هزینه های در مخاصمات مسلحانه (همانند میدان تروریسم) را نیز مردم غیرنظامی عادی به عنوان قربانیان اصلی تروریسم باید بپردازند. پس حداقل در
جهت کاهش آلام و دردهای قربانیان در این میدان نابرابر و پر از ناعدالتی باید به فکر چاره ای بود تا نه به صورت کامل ولی به صورت جزئی آلام این قربانیان واقعی را کاهش، به نوعی التیام بخشید برخی آموزه های نظری در پی تحقق این مسئله است. ازاینروست که باید مبنای نظری را جهت جبران خسارت ناشی از اقدامات تروریستی در سطح بین المللی مورد شناسایی قرارداد که بتوان از آن طریق تا حدودی احقاق حق نمود. به نظر میرسد مبنای نظری مناسب که بتواند به نوعی قربانیان تروریسم را در جهت کاهش آلام ناشی از جنایات تروریستی کمک نماید، آموزه های جدید «عدالت ترمیمی» البته در بعد بین المللی آن است. در تعاریف ارائه شده از عدالت ترمیمی مسئولیت معنوی را نیز به رسمیت شناخته اند و اگر یک شاخه مستقل از جنبش عدالت ترمیمی در حوزه قربانیان جرائم بین المللی کیفری فعال گردد باید این افراد در مقابل تصمیمات خود پاسخگو باشند. این در حالی است که توجه ویژه عدالت ترمیمی به بزه دیده و نیازهای وی معطوف است و جبران خسارت حداقلی وی ازجمله اهداف تعریف شده است، البته در این خصوص برخی از اسناد بین المللی وجود دارد که پرداخت غرامت به بزه دیدگان جرم های خشونت بار یا لزوم پرداخت غرامت به بزه دیدگان سوءاستفاده از قدرت تاکید دارد. دولت به علت قصور در نگهداری بزهکار به معنای جلوگیری از ایراد ضرر توسط وی دارد یا به علت قصور یا تقصیری که در حمایت از بزه دیده در قبال عمل مجرمانه دارد مسئول جبران خسارت بزه دیده است. در اسناد بین المللی در خصوص پیشرفت جدید عدالت ترمیمی در قلمرو بین المللی اسنادی وجود دارد ازجمله در سال ۱۹۹۹ شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد قطع نامه ای را تصویب کرد که به موجب آن دولتهای عضو به میانجیگری در درگیریها و عدالت ترمیمی در موارد مناسب تشویق نمود، در این قطعنامه از کمیسیون یشگیری از جرم عدالت کیفری خواسته شده است تا پیشرفتهای این اصول راهبردی را در رابطه با استفاده از برنامه های ترمیمی به دقت مدنظر قرار دهد دهمین کنگره پنج سالانه پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمان سازمان ملل متحد در ماه «می» سال ۲۰۰۰ در وین برگزار شد پس ازآن کمیسیون پیشگیری از جرم و عدالت کیفری سازمان ملل بلافاصله پس از انجام کنگره بین المللی تشکیل جلسه داد، قطعنامه ای را به تصویب رساند که در آن از کشورهای عضو خواست نظر خود را در مورد پیشنویس طرح عناصر اصول اساسی استفاده از برنامه عدالت ترمیمی را ارائه دهند. در سال ۲۰۰۰ به شورای اقتصادی اجتماعی عرضه گردید. پس در نتیجه از منظر آموزه های حقوق بین المللی کیفری با توجه به اینکه قربانیان اصلی اقدامات تروریستی گروههایی همانند پژاک و امثالهم مردم عادی و بی گناهند که قربانی اصلی محسوب می شوند عدالت ترمیمی و آموزه های آن بهترین مبانی نظری جهت تحلیل این وادی پژوهشی محسوب می
شود.
3- پیشینه تاریخی و نحوه شکل گیری
پژاک شاخه ایرانی پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان ترکیه) است؛ حزبی که پایه های اصلی آن توسط «عبدالله اوجلان»، «کسیره بیلدریم»، «شاهین دونمز» و تعداد دیگری از دانشجویان کرد در سال ۱۹۷۴ توسط دانشجویان کرد بنانهاده شد تا اینکه در سال ۱۹۷۸ در استان کردنشین «دیار بکر» در جنوب شرق ترکیه به طور رسمی موجودیت آن را اعلام کردند. عبدا… اوجالان متولد سال ۱۹۷۴ روستای «لیجه» منطقه «دیاربکر» ترکیه است. او از پدر خود به نفرت یاد کرده و با طغیان مقابل خانواده خود، از روستای محل سکونتشان فرار می کند و در سال آخر دبیرستان با پیدا کردن گرایشات کمونیستی، خود را یک کمونیست می داند به طوریکه به فردی ضد دین تبدیل شده و از عقاید دینی با نفرت یاد می کند و حتی آنها را عامل عقب ماندگی جامعه می داند. بنابر این با پیدا شدن افکار کمونیستی در عبدا… اوجالان و وصل شدن به سرویس های اطلاعاتی کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق، وی در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۷۸ میلادی حزب پ.ک.ک را با ایدلولوژی مارکسیست لنینیست و همچنین با هدف ایجاد کردستان مستقل یا همان «کردستان بزرگ» در روستای زادگاه خود تشکیل داد. بدین ترتیب «پژاک» در ۴ آوریل ۲۰۰۳ روز تولد عبدالله اوجلان رهبر گروهک پ.ک.ک در ایران، «چاره سری» درعراق، «جنبش ملی دموکراتیک» در ترکیه و حزب «اتحاد دموکراتیک» در سوریه، راه اندازی شد و مجموعه افراد تحت امر خود را هم با عنوان HPG سازماندهی کرد که افراد پژاک خوانده میشود. شاخه ایرانی پ.ک.ک؛ که پژاک نامیده می شود و بنا بر ادعای منابع آمریکایی شمار اعضای آنها در حدود ۳ هزار نفر هستند به صورت کامل به کردی »پارتی ژیانی ئازادی کوردستان» یعنی «حزب حیات آزاد کردستان» خوانده می شود و فعالیت آنها هم بیشتر در مرز ایران، عراق و ترکیه و منطقه «قلعه رش» در آذربایجان غربی، منطقه اورامانات از توابع کرمانشاه و «ایوان» از توابع ایلام و مریوان و منطقه «چهل چشمه» از توابع کردستان و بخش شرقی کوهستان «قندیل» در کردستان عراق است که تحت هدایت و رهبری پ.ک.ک فعالیت می کند.
جمیل بایک، از بنیانگذاران و رهبران پ.ک.ک، در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد: پ.ک.ک به پژاک شکل داده است و از آن حمایت می کند. بدین کیفیت به ادبیات دیگر پژاک گروهکی است که به طور رسمی از سال ۱۳۸۲ با جدایی از پ.ک.ک در منطقه به زعم خودشان، کردستان شرقی و در ارتفاعات قندیل تأسیس شد و شروع به جمع آوری نیرو و تجهیزات در جهت ایجاد آمادگی برای رسیدن به اهداف خود در این منطقه کرد. اهداف پژاک در واقع براندازی از طریق فعالیت مسلحانه است. پس از آغاز فعالیتهای این گروهک در سال ۱۳۸۳ تیم های این گروه با ورود به مناطق و روستاهای مرزی ایران با پخش اعلامیه موجودیت خود را اعلام کردند. اولین کنگره این گروهک در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۸۳ با شرکت ۱۵۵نفر از نمایندگان مراکز مختلف پژاک برگزار شد. در این کنگره رحمان حاج احمدی به ریاست گروه انتخاب گردید. طبق اساسنامه پژاک، سازمان این گروه متشکل از: کنگره، ریاست حزب، کوردیناسیون (شورای رهبری)، مجلس حزب و نهادهای وابسته است. نهادهای وابسته نیز شامل: هرکه، کمیته جوانان، کمیته اقتصادی، کمیته سیاسی، مرکز
ایدئولوژیک، اتحادیه زنان شرق کردستان و کمیته انضباطی است. اقدامات و فعالیتهای نظامی پژاک: شاخه نظامی پژاک در قالب نیروی شرق کردستان HRKمأمور پشتیبانی نظامی از فعالیتهای سیاسی پژاک در مناطق کردنشین است. نیروهای (هرکه) به دو شاخه نظامی زنان شرق کردستان و واحدهای نظامی تقسیم می شوند. شاخه نظامی زنان شرق کردستان شامل سه تابور (معادل گردان) و واحدهای نظامی شامل ۲ تابور هستند. هر تابور نیز متشکل از دو بلوک (معادل گروهان) دختران و پسران است و هر بلوک نیز خود دارای دو قسم است. عمده فعالیتهای پژاک در منطقه شمال غرب در حوزه نظامی که به وسیله «هرکه» به انجام می رسد، شامل این موارد می شود: حمله به مقرهای نظامی و پاسگاههای مرزی، اجرای کمین، عملیات ترور، مین گذاری و استفاده از تله های انفجاری، اعزام تیمهای تشکیلاتی و نظامی به منطقه و انجام فعالیتهای حزبی، دستگیری، تهدید و ترور کرده اند. عملیات روانی پژاک: از آنجا که هدف اصلی در جنگ شورشگری، براندازی حکومت و استقرار سیستم ایده ال به جای آن است، عنصر مردم نقش محوری پیدا می کند. طرف شورشی نیز که هدف براندازی حکومت را تعقیب می کند بیشترین تلاش خود را متوجه حذف پایه های مردمی قدرت دولت و بی تفاوت کردن مردم پشتیبان آن و سپس جلب حمایت آنان می نماید. شورشگر برای کسب اطلاعات، عضوگیری برای نیروی رزمنده و تأمین نیازمندیهای لجستیکی و منابع مالی به کمکهای مردمی وابسته است. در این راستا پژاک نیز در جهت رسیدن به اهداف خود به دلیل نداشتن نیرو و امکانات قوی در جهت مقابله با دولت از روشها و ابزارهای فرهنگی و روانی در جهت جذب مردم و تأثیرگذاری بر دولت استفاده می کند و تلاشهای فرهنگی و عملیات روانی بخش مهمی از اقدامات وی را شامل می شود. پژاک تلاش بی وقفه ای را برای بهره برداری از وسایل ارتباط جمعی از قبیل شبکه های ماهواره ای، رادیو و اینترنت در جهت نفوذ در افکار جامعه ایران به ویژه کردستان آغاز نموده است. از دلایل مهم قدرت یابی پژاک استفاده از تمام امکانات پ.ک.ک بود. پژاک از حمایت مطبوعاتی قدرتمندی همانند «آرین تیوی» برخوردار است که هیچکدام از گروههارا بدان راه نیست. اصولاً پژاک اقدامات خود را در چند سطح به مورد اجرا گذارده و می گذارد. در گام اول، به دنبال تأثیرگذاری بر جامعه در جهت متقاعدسازی آن به اینکه نظام حاکم نظام مشروع و کارایی نیست و با برجسته کردن نقاط ضعف حاکمیت در بین مردم به دنبال تخریب وجه دولت در بین افکار عمومی داخلی است. از سوی دیگر به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی در سطح بین الملل در جهت معرفی خود به عنوان یک حزب طرفدار دموکراسی و آزادی و از سوی دیگر معرفی نظام بهعنوان نظام نامشروع که به دنبال نقض حقوق بشر و حقوق اقلیتهاست.
۴- مروری مختصر بر برخی اندیشه های رهبران (ضدیت نمادین)
پس با نگاهی کاملاً علمی جهت درک ملموستر از چنین اندیشه هایی باید به مصادیق آن اشاره کرد، در اینجا به اندیشه های اوجلان در خصوص زن و خانواده میپردازیم که بعداً مبنای خشونتها و افراطی گرایی ها در این زمینه می شود: وی درباره زن چنین اظهارنظر می کند: «مهریه ارزش او را تعین می کند و بهای زن باقیمت “پول” سنجیده میشود». این امر بدون هیچگونه قضاوتی نفیی یا اثباتی در واقعیت چنین نیست هرچند که بر آن نیز اشکالاتی وارد باشد. بالاخره دیدگاهی دیگری که در این حوزه ایشان مطرح می نمایند از جمله اینکه: «سهم موسی در سنت حضرت ابراهیم این است که زن را به طور حتمی زیر سلطه خود قرار داده است، در نظر حضرت داوود و سلیمان زن تنها وسیله عیش و خوشگذرانی یکطرفه است و بس، در پادشاهی عبرانی در قبل و بعد از دوره سالهای ۱۲۲۲ق.م شاهد حضور فرهنگ گسترده حرمسرا در زمان داوود و سلیمان هستیم، در بین چندین هزار پیامبر حتی پیامبر زن نیز وجود ندارد، روابط میان
ابراهیم با سارا و هاجر بیانگر تأیید و تصویب برتری مرد نسبت به زن از طرف دین است. پدرسالاری کاملاً مستقل شده است. ازدواج با چندین زن روا دانسته می شود. با اینکه برای هر کاری دستمزدی در نظر گرفته می شود اما حاملگی، بزرگ کردن بچه، و همه نوع کارهای خانه بدون دست مزد است، برای عمل جنسی مرد بودن هم دستمزدی ندارد». آنچه در تحلیل این نظریات ب هصورت مختصر می توان گفت این است که با نگاهی اولیه بدین اظهارنظرها میبینیم که به نفع بانوان و بر ضدیت دین در نفی زن صحبت شده است ولی وقتی به ماهیت برخی از شعارها و اندیشه ها پی بریم به رنگ لعابی می رسیم که اهداف سیاسی به دنبال دارد و امر دیگری که این فرضیه را در حقوق سیاسی تأیید می کند عملکرد این دست از گروهها با قشر زنان است که در ماهیت بردگی نوین است خلاف شعارهای موجودی است که براساس آن موجودیت و عملکرد خود را می خواهند مشروعیت ببخشند، این امر در اصل مبنای فرضیه خیانت سیاسی و خدمت به دیگران است که با چنین اندیشه های به اصطلاح ایشان مدرنی ریل گذاری و رنگ لعاب می گیرد.
۵- گذر از اندیشه های نمادین و اقدامات عملی این گروهها ضد زنان
در برخی از گزارشات رسمی منعکس شده در خبرگزاریها آمده است: عناصر گروه تروریستی و تجزیه طلب در ادامه اقدامات غیرانسانی خود، نوجوانان و کودکانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند را به دام انداخته و مورد آزار و اذیت جنسی قرار می دهند. آنچه روشن است، عناصر این گروه تروریستی بدون توجه به مشکلات روانشناختی که به ویژه در دوره بلوغ و نوجوانی بروز می کند، وارد عمل شده و از آنها سوءاستفاده می کنند. پ.ک.ک و دیگر شاخه های آن به عنوان یک ساختار فاسد نه تنها ارزشهای اجتماعی را زیر سؤال می برد بلکه زن و هویت زنان را نیز تحقیر کرده و آنها را کوچک می شمارد. این موضوع در اعترافات زنان عضو این گروه تروریستی که دستگیر یا تسلیم شده اند نیز به وضوح دیده میشود. «ی.س» دراین باره می گوید: برای یک زن، قندیل یعنی تجاوز در آنجا زن بازیچه و ابزاری است که به میل آنها به کار گرفته می شود. قربانیان تجاوز تنها زنان نیستند، در میان آنها کودکانی که از سوریه ربوده شده اند، نیز به وفور دیده می شود.
«ای.ال» یکی از این زنان است که در اعترافنامه خود اذعان کرده در کشیکهای شبانه مورد آزار و اذیت کلامی و جنسی و حتی تجاوز از سوی یکی از مردان همراهش قرار گرفته است. وی که به میل خود تسلیم نیروهای امنیتی ترکیه شده، در توضیح علت فرار خود از این گروه تأکید می کند که این موارد تنها محدود به او نبوده و برای سایر زنان و کودکان نیز به کرات اتفاق میافتد. «بی.بی» یکی دیگر از زنانی است که از این گروه تروریستی گریخته است. او نیز اعتراف می کند که بالغ بر ۳۰ دختر و پسر نوجوان در سنین 9الی ۱۴ساله در نقطه ای نزدیک به منطقه جیلو از توابع زاپ به سر می برند.
همواره میشنیدیم که برخی از دختربچه های باردار را به بیمارستانهای منطقه منتقل و سقط جنین می کنند. «ام.تی» یکی دیگر از زنان عضو تشکیلات می گوید که مقامات ارشد خود خوانده این گروه تروریستی بارها به زنان تحت امر خود تجاوز کرده و مورد آزارهای جنسی قرار داده اند اما بر اقدامات آنها به لحاظ موقعیتشان سرپوش گذاشته می شود. «کی.ای» نیز اعتراف می کند که فرماندهان خود خوانده زنان را مورد تجاوز قرار می دهند. قربانیان تجاوز توان مقابله با آنها را ندارند. پس از دیدن این وجه شیطانی مردان گروه تصمیم به فرار گرفتم. هنگامیکه فردی آنهم در مقام سرکردگی یک فرقه حرفی را بر زبان می آورد بایستی به آن عمل نماید. اوجالان در حالی در نوشته های خود از جایگاه زن و ارزش دادن به او بحث می کند که خود در اولین تجربه علنی اش بدرفتاری با یک زن را ثابت نموده است و او کسی نیست جز کسیره ییلدریم با نام مستعار فاطمه که همسر اول اوجالان و از بینانگذاران پ.ک.ک بود . کسیره به خاطر بی بندوباریهای جنسی اوجالان با اعضای دختر پ.ک.ک در دره بقا در لبنان شدیداً از وی انتقاد کرد و حتی در چند مورد بدون کنترل عصبانیت خود دختران سوژه را درملأعام مورد هجوم فیزیکی قرار داد. وی ناچار شد تا از اوجالان طلاق بگیرد و از همان آغاز کار پ.ک.ک تاکنون در سوئد در سکوت زندگی کند. درباره روابط جنسی اوجالان با دختران عضو پ.ک.ک به صراحت به موارد مستند اشاره می کند.
قاچاق دختران؛ پ.ک.ک و پژاک در حالی درباره ارزش و مقام زن صحبت می کنند. خودشان از بزرگترین شبکه های قاچاق دختران برای گروههای مافیایی جهت فیلمهای غیراخلاقی می باشند. سازمان حقوق بشر اروپا و پلیس بین الملل بارها در گزارشات خود به موضوع فروش دختران توسط پ.ک.ک و پژاک به گروههای مافیایی به ویژه باندهای مافیایی کوزوایی اشاره کرده اند. کلود کوواسی روزنامه نگار سوئیسی نیز یک هفته قبل از انتشار گزارش مستند خود براساس مصاحبه با قربانیان این مسئله در رختخواب خود در خانه اش توسط مافیای پ.ک.ک و کوزووایی کشته شد. ممنوعیت ازدواج: سرکردگان پ.ک.ک و پژاک در حالی ازدواج را برای اعضای خود ممنوع کرده اند که خود جهت خلاف آن را می پیمایند. عبدالله اوجالان خودش دو بار ازدواج کرده است. عثمان اوجالان برادر او در سن شصت سالگی دو بار با دو دختر کمتر از ۲۰ سال ازدواج کرد. یکی از آنها بعداً فرار کرد و بچه های خود را رها نمود و دومی هنوز با وی در شهر کویه در کردستان عراق زندگی می کند. عبدالرحمن حاجی احمدی سرکرده انتصابی پژاک نیز با یک آلمانی ازدواج نمود اما به خاطر فساد اخلاقی حاجی احمدی زنش از وی طلاق گرفت و تنها دخترش نیز به خاطر فساد اخلاقی حاجی احمدی و به روایتی به خاطر تجاوز حاجی احمدی دست به خودکشی زد و خود را نجات داد. بزرگان گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک که به اسارت گرفته شده و یا تسلیم نیروهای امنیتی شده اند، اعتراف کرده اند که رهبران مرتباً از زنان و دختران جوانی که فریب داده اند برای آمدن به اردوگاههای آموزشی خود مورد آزار جنسی قرار می دهند، درحالیکه کسانی که مقاومت می کنند یا سعی می کنند فرار کنند، توسط این گروهها کشته شده اند یا خودکشی کرده اند . زنان زیادی هستند که جداشده اند یا کشته شده اند، توسط اعضای بلندپایه مورد آزار جنسی زنان قرار می گیرد. نیرویی برای جلوگیری از تجاوز به آنها وجود ندارد. این زنان چهره زشت این سازمان را دیده اند و سرانجام از این گروه ها گریختند. پس می توان گفت: فریب دختران و زنان، اعضا فرقه های مذکور که بنا به جامعهای سنتی و عقب مانده از ترس، شرم و یا آبروی خود هرگز نتوانستند به زیستن عادیشان برگردند و درباره تجاوز به خود توسط این گروهک ضد انسان، حرفی بر زبان نمی آورند، تا بتوان واقعیتها را برملا کرد. این فرقه فقط توانسته بعضی از افراد بیسواد و کمسواد را فریب دهد و پس از شستشوی مغزی، کاری کند که افراد نتوانند به راحتی از آن جدا شوند، یعنی راه بازگشت آنان را به جامعه بست.
پژاک که تاکنون افراد غیرنظامی زیادی را ترور کرده است با حرفهای دهن پرکن، دختران ساده کرد روستایی را فریب داده است. البته آنچه در این استراتژی مهم است این امر است که این گروههای تروریستی استفاده ابزاری از جنس زن را به عنوان یک راهبرد اساسی رنگ و لعابدار که بتواند مشروعیت کسب کند برای تحریف و تعریف کرده است به طوریکه در برخی از منابع آمده است رهبران آنان می گویند: به ظاهر رهایی زنان عمیقاً ریشه در ایدئولوژی آنان دارد. اظهار داشته اند ” هنگامیکه زنان آزاد نباشند، سرزمین نمیتواند آزاد باشد”. حتی از سلولهای زندان برای زنان شعارهای آزادی زن و امثالهم توسط رهبران آنها دیکته می شود ولی در عمل چیزی دیگری است . آنچه که به عنوان یکی دیگر از تبعیض های ظالمانه علیه زنان و دیگر اعضای این فرقه هاست این است که به هیچ وجه پس از عضویت دیگر حق ارتباط گیری با خانواده را ندارند و معمولا سرنوشت آنها نامعلوم است .آنچه که محرز و مسلم است این بحث می باشد که این مباحثی که در اینجا مطرح شد وبخشی از آن به استناد مصاحبه های قربانیان بوده است در راستای اثبات فرضیه مربوطه است که عملکرد این گروه در حوزه زنان نه تنها مطابق حقوق زنان و دختران جوان نیست بلکه در تعارض کامل با آن است.
۶- حداقل های حقوق زنان در قوانین و کنوانسیونهای بین المللی
یکـی از برجستگی های حقـوق بین الملـل در نیمه ی اول قـرن حاضر توسعه ی فـراوان آن در زمینه ی حقـوق بشـر و زنان می باشد. از پایـان جنـگ جهانـی دوم یعنـی سـال ۱۹۴۵ و متعاقـب آن تأسـیس سـازمان ملـل متحـد کـه وظیفه اش حفظ صلـح و امنیـت بین المللـی و حمایت از حقوق بشـر و حق توسـعه می باشد، تاکنون وضعیـت زنـان دسـتاویز بیـش از ۲۰ سـند حقوقـی بین المللـی بـوده کـه هریـک از ایـن اسـناد نشان دهنده و منعکس کننـده مشـکل خاصـی در رابطـه بـا امـور زنـان می باشد. در راسـتای ایـن موضـوع کنوانسـیون ۱۹۷۹ محـو هرگونـه تبعیـض علیـه زنـان سـند تدویـن بدیعتریـن تلاشهای عمـده حقـوق بین الملـل برای توسعه ی وضـع زنـان در دنیـای کنونـی اسـت. هر چند آنچه در این مقررات بین المللی جای بسی تأمل است و جای خالی آن احساس می شود این مسئله است در بیشتر اسناد حقوق بشری به موضوع خصوصیت حقیقی، فطری و خدادادی زنان و حمایت از نهاد مقدس خانواده و تفاوت کارکردی نهاد
خانواده با دیگر نهادهای قراردادی توجه نشده است و اصولاٌ بر حقوق فردی تأکید شده است. این امر بعدها باعث می شود استفاده ابزاری مدرن از زن با شعارهای رنگ لعابدار که شاهد آن بودیم صورت پذیرد، که این امر نقطه فراموش شده حقوق زنان است. مثلاً عدم قاچـاق زنان و اسـتثمار آنان به عنوان فاحشـه در مـاده ۶ کنوانسـیون نهـی گردیـده اسـت. این امر وقتی از منظر آموزه های حقوقی و انسانی مذمومتر جلوه بیشتری دارد که این امورات با فریب و شعارهای فریبنده حمایت از حقوق و آزادی و کرامت زن باشد. پارهای از اصـول و حقـوق بـه رسـمیت شناخته شده در ایـن کنوانسـیون بینالمللـی عبارتند از: جلوگیـری از سوءاسـتفاده از زنـان و اسـتثمار آنـان، رعایـت اصول بهداشـتی برای حفظ سلامتی زنان خصوصاً در دوران بارداری و در محیـط کار؛ تغذیه مناسـب زنـان و انجام خدمات رایـگان در دوران بارداری و دوران شـیردهی نسـبت بـه آنـان، حقـوق مسـاوی و یکسـان در مـورد انتخـاب آزادانـه همسـر و حقـوق و
تعهـدات مشـابه در طـی دوران زناشـویی و… از جمله مقرراتی است که در این کنوانسیون بدان اشاره شده است. ولی متأسفانه در این گروهها با زنان برخلاف این مقررات بینالمللی رفتار می شود و همین امر می تواند به عنوان مستمسکی باشد که چنین گروههایی را ناقض حقوق بین الملل دانست چرا که آنچه محرز و مسلم است در این گروهها ازدواج به عنوان حق طبیعی هر زن مردی از آنها سلب شده است و این امر برای زنان با توجه به شرایط خاص روی و جسمانی که در آن قرار دارند به نوعی وضعیت را سختتر و پیچیده تر کرده است.
7- زنان قربانیان اقدامات تروریستی
براساس تعریف مجمع عمومی سازمان ملل در اعلامیه رفع خشونت علیه زنان: هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب یا با احتمال آسیب جسمی، جنسی یا روانی مضر و با رنج زنان همراه شود، خشونت علیه زنان می باشد. بنابراین کلیه فشارهای جسمی و روحی که در طی عملیات تروریستی برزنان تحمیل می گردد خلاف ضوابط حقوقی است، چه زمانی که آنها در استخدام تروریستها باشند و چه زمانی که قربانی آنها هستند این موضوع به عنوان قرائت نهایی کمیسیون به مجمع عمومی رفت و اکنون بهصورت حقوق عرفی مورد استناد می باشد. با عنایت به گزارشهای کمیته بین المللی صلیب سرخ در مورد تخلف از مقررات حقوق بشردوستانه؛ زنان قربانی ترور مصداق بارز نقض حقوق قراردادی و عرفی بشردوستانه بین المللی می باشند آنها از اشخاص تحت حمایت معاهدات چهارگانه ژنو ۱۱۴۱و پروتکل ضمیمه به آن به شمار می آیند. همچنین اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری در بند (۱ز) از ماده ۷ به صراحت خشونتهای جنسی را در ردیف جرائم علیه بشریت قرار داده است. حقوق بشردوستانه بین المللی به ممنوعیت بردگی و تجاوز جنسی، حاملگی و فحشای اجباری و …نیز اشاره دارد. به گزارش شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد؛ گروههای تروریستی به دفعات مرتکب این جنایات شده اند. آثار روحی و روانی برجای مانده از اینگونه اقدامات تروریستی بر قربانیان آن مشهود است. ۱ نمونه اسامی دختران عضو پژاک که به خاطر تجاوز جنسی خودکشی کرده اند: دوله نودیده ( کد زیلان،) شیرین آمود ( کد آیتن،) رحیمه یاشار ( کد ریحان،) سحر فیلیز ( کد سوزدار،) هدیه زنگین ( کد بریوان،) سونگول سالمان ( کد روزرین)، فاتما بایسال ( کد ژیندا،) امینه عثمان ( کد آهین ) و …). رهبران آنان درباره ” ارزش و احترام ” به زنان صحبت کرده است درحالیکه در فرقه اش، زنان و دختران هیچ جایگاهی ندارند و در بسیاری از موارد مورد تجاوز قرار می گیرند. پیش از این گزارشهایی در مورد فساد اخلاقی رهبران «پ.ک.ک» و سوءاستفاده آنان از دختران پیوسته به «پ.ک.ک» منتشرشده بود. در صدر این افراد هم نام عبدالله اوجالان قرار دارد و هرگز پژاک و پ.ک.ک سعی نکردند که این شبه را روشن کنند و اگر شایعه ای بی اساس است برای مردم توضیح دهند.
ممنوعیت ازدواج در پژاک، اما داشتن روابط نامشروع مخفی، امری رایج است. پ.ک.ک و پژاک ادعا می کنند که اعضای آن نباید ازدواج کنند و یکی از شعارهای اصلی این فرقه توجه خاص به حقوق زنان و احترام به آن می باشد اما در عمل چنین نیست. عثمان اوجالان ۶۰ ساله ، برادر رهبر پ.ک.ک، دو بار ازدواج کرد آنهم با دو دختر جوان ۱/۳سن اش ( یکی ۲۱ساله اهل منطقه قطور خوی و دیگری ۲۲ساله اهل آکره کردستان). البته بدون اینکه روال متداول جامعه را طی کند. رهبر سابق پژاک نیز با یک دختر آلمانی ازدواج کرده است. او مقیم آلمان است و درجایی گرم و نرم ادعای مبارزه برای کرد را دارد درحالیکه اعضای سیه روز و ساده هم حق ازدواج ندارند، از سوءتغذیه رنج می برند و حق بازگشت هم ندارند. روزنامه «ملیت»، نوشت که عثمان اوجالان ۲/۵کیلو طلا به زن جدیدش داد و هزینه ازدواجش نیز ۵۲هزار دلار بوده است.
۸- برخی قوانین و مقررات فرقه ای در نقض کنوانسیون های بینالمللی
معمولا این فرقه ها بیش از هر گروه دیگری مدعی تساوی حقوق زن و مرد است، اما زنان عضو فرقه از ساده ترین حقوق خود محروم هستند .قسمت هولناک موضوع اینجاست که فرقه به ممنوعیت ازدواج برای زنان عضو قناعت نمی کرد. این فرقه برای از بین بردن هر گونه عطوفت مادری و یا بازگشت احتمالی زنان به شرایط قبل، در سالهای استقرار در پادگان اشرف، طی یک سناریوی خوفناک ضد بشری طرح عقیم کردن زنان را پیاده کرد. طبق بند “ه” ماده شانزدهم کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان “داشتن حقوق یکسان جهت تصمیم گیری آزادانه و مسئولانه در زمینه تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دستیابی به اطلاعات،
آموزش و وسائلی که آنها را برای اجرای این حقوق قادر میسازد.” را از حقوق زنان به رسمیت شناخته است. معمولا در این گروه ها و فرقه ها برداشتن رحم زنان بر اساس زور و تحت تعلیمات فرقهای می تواند نوعی نقص عضو برای زنانی
باشد که قصد دارند بچه دار شوند. نوعی نقص عضو که قابل درمان و جبران نیست. کم نیستند قوانین حقوق بشری که بر سلامت جسمی و روحی زنان تاکید ویژه ای دارند. عقیم کردن زنان در تناقض با قوانین حقوق بشری است که سلامت زنان را مورد تاکید قرار میدهند. بند ۱ماده دوازدهم میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد تصریح میکند که: دولتهای عضو این میثاق حق هر فرد را برای دستیابی و برخورداری از بالاترین (وضعیت) سلامت جسمی و روحی، برسمیت میشناسند .در واقع ممنوعیت ازدواج و عقیم کردن زنان عملاً تلاش برای انقطاع نسل اعضاء است. در حقیقت این موضوع یک نسل کشی است. در حقوق بینالملل هر گونه تلاش هدفمند برای جلوگیری از زاد و ولد یک گروه، قبیله یا قوم، مصداق نسل کشی است.
فرقه های مذکور خصوصاً در اروپا با ژستهای حقوق بشری تلاش م یکنند خود را طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان معرفی کنند. آنها خصوصاً در اروپا از مساوات و آزادی زنان حرف می زنند، گروهها و تشکلهای بسیار زیادی بنام زنان ایجاد کرده و در گروههای حقوق بشری فعالیت می کنند و بنام زنان و دفاع از آزادی زنان ایران، کنفرانسها و همایشهای متعددی برگزار می کنند، اما در عمل خود به آنچه می گویند، اعتقاد و التزام عملی ندارند و سابقه شان خلاف ادعاهایشان را نشان می دهد. به عنوان شاهد مثال در برخی از منابع گزارشاتی در مورد انواع شکنجه های مختلف از زنان مخابره شده است .این در حالی است که بر اساس ماده هفتم کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26دسامبر ۱۹۶۶: هیچکس نباید در معرض شکنجه یا رفتار تحقیرآمیز و مجازات غیر انسانی و وحشیانه قرار گیرد. همچنین مطابق بند ح ماده (۳ ) اعلامیه حذف خشونت علیه زنان مصوبه ۲۳ فوریه ۱۹۹۴ مجمع
عمومی سازمان ملل متحد: زنان بطور برابر حق برخورداری و حفظ همه حقوق بشر و آزادیهای اساسی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و همه عرصههای دیگر را دارند.این حقوق از جمله شامل مورد زیر است: حق اینکه فرد مورد شکنجه یا دیگر مجازاتها یا رفتار خشن، غیر انسانی و تحقیرآمیز واقع نشود.
شاید تصورش دشوار باشد اما واقعیت این است که زنان عضو فرقه معمولاحق ازدواج ندارند. آنها اگر هم ازدواج کرده باشند می بایست از همسرانشان طلاق بگیرند. در فرقه به آنها گفته می شد که این برای تشکیلات ضروری است. اعتقاد رهبر فرقه بر این است که عشق زنان به همسرانشان سبب ایجاد حائل بین عشق آنها به فرقه و رهبر فرقه خواهد شد و زنان را از انجام وظایفشان در برابر فرقه و رهبران آن باز می دارد. در تشکیلات فرقه رجوی عشق و علاقه، تنها در رابطه فرد با فرقه و رهبران آن معنا پیدا می کند، لذا زنان عضو فرقه باید تنها به رهبری آن عشق بورزند. این نشانه فداکاری و اثبات علاقه مندی به فرقه ارزیابی میشود. این در حالی است که بند ج ماده پنجم میثاق بینالمللی حذف تمام اشکال تبعیض نژادی مصوبه ۲۱دسامبر ۱۱۲۵حق ازدواج و انتخاب همسر را از حقوق بنیادی هر زن برمی شمارد.
9- برآیند مقاله پژوهشی حاضر
با سیری در اقدامات گروه های تروریستی همانند پ.ک.ک و زیرشاخه های آن بدین نکته می رسیم که ماهیت این گروهها نوعاً سیاسی است برای رسیدن به اغراض تعریف شده سیاسی خود باید یکسری تاکتیکهای عامه پسند جهت مشروعیت بخشی به اهداف خود و همچنین جذب نیرو داشته باشند تا بتوانند از قبال آن نوعاً ادامه حیات داده و اهداف اصلی خود را دنبال کنند. گروههای فوق الذکر نیز از حربه شعارهای فریبنده در خصوص حقوق زنان و امثالهم نهایت استفاده را می کنند در مناطق خاص جامعه هدف خود با استفاده از آداب رسوم حاکم بر آن کاملاً هدفمند چنین شعارهایی سر می دهند و پس از جذب نیرو و یکسری اقدامات ناامن سازی مستقیم و غیرمستقیم نیز باعث فرار سرمایه گذران و عدم توسعه ان مناطق می شوند و این امر را بی کفایتی دولت مرکزی جلوه می دهند. هرچند گروههایی همانند پژاک و امثالهم قبل از اینکه به شعارهای فریبنده خود در خصوص زنان و دختران بپردازند لازم است یکسری جبهه گیریهای منفی در قبال قوانین و ارزشهای حاکم بر جامعه در جهت وارونه جلوه دادن پایمال شدن حقوق زنان به نمایش گذارند تا قبول شعارهای به اصطلاح زیبا و رنگ و لعابدار آنها به راحتی بیشتری پذیرش شود که این فرآیند را به خوبی در مقاله میبینیم تا اینجا صرفاً به اندیشه ها پرداخته ایم. ولی آنچه در عمل میبینیم این است که این گروهها در عمل خود بیشتر نقض را نسبت به حقوق بانوان دارند و به راحتی آن را پایمال می کنند.