خاندان بارزانی، بازیگران باهوش صحنه سیاسی کردستان، همواره در جهت حفظ منافع خود گام برداشتهاند. درک عمیق آنها از تحولات منطقهای و بینالمللی، ایشان را به سوی اتخاذ مواضع سنجیده و عملگرایانه سوق داده است. سفر اخیر نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق به تهران، را نیز باید در همین راستا تحلیل کرد. فارغ از روایتهای رسمی دو طرف، این سفر در واقع نشاندهنده تمایل بارزانیها به همسویی با قدرت نوظهور در منطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران است.
تحلیل:
-
تغییر توازن قوا: بارزانیها به خوبی واقفند که ایالات متحده دیگر تمایلی به رویارویی مستقیم با ایران در خاک عراق، حتی به قیمت جان سربازان خود، ندارد. جنگ غزه و تحولات اخیر در منطقه این موضوع را به وضوح آشکار ساخته است. در چنین شرایطی، کنار آمدن با قدرتی که توانسته رقیب اصلی سه دهه گذشته در منطقه را عقب براند، اقدامی عقلانی برای خاندانی است که جایگاه خود را در اقلیم متزلزل میبیند.
-
فشار فزاینده داخلی: بارزانیها علاوه بر چالشهای خارجی، با نارضایتیهای داخلی نیز روبرو هستند. جنبشهای اعتراضی و رقیب دیرینه حزبی آنها، موقعیت ایشان را در اقلیم تضعیف کرده است. در این میان، ایران به عنوان بازیگری با نفوذ در منطقه، میتواند به عاملی برای ثبات یا بیثباتی در اقلیم تبدیل شود.
-
آلترناتیو ایران: بارزانیها از نقشآفرینی ایران به عنوان جایگزینی برای ایالات متحده در منطقه آگاه هستند. حفظ منافع خود ایجاب میکند که آنها با شرایط جدید سازگار شده و حداقلهایی از همسویی با ایران را نشان
-
فروپاشی نظم فعلی: حمله موشکی ایران به اربیل نقطه عطفی در روابط دو طرف بود. این حمله نشان داد که نظم فعلی در منطقه در حال فروپاشی است و دیگر بازیگران منطقهای باید برای نظم نوین خود را آماده کنند.
پیامدها:
سفر نچیروان بارزانی به تهران، آغازگر فصلی نو در روابط ایران و اقلیم کردستان خواهد بود. این سفر میتواند پیامدهای دومینو واری در منطقه داشته باشد، چرا که دیگر بازیگران منطقهای نیز ناگزیر به بازنگری در مواضع خود در قبال ایران و ایالات متحده هستند.