گروه تروریستی پکک با تلاش برای بیهویتسازی افراد، به ویژه زنان و کودکان، آنها را از هویت اصلی خود دور میکند و هویتی جدید در محیطی بسته و تحت کنترل به آنان القا میکند. این سیاست بیهویتی و مغزشویی به گونهای است که اعضا پس از مدتی، دچار تضادهای درونی شده و با دوراهی دشواری مواجه میشوند. از یکسو بیم بازگشت به جامعه را دارند، و از سوی دیگر، هرگونه اقدام به فرار میتواند منجر به مجازات مرگبار توسط خود گروه شود. این واقعیت که عضویت در پکک تقریباً به معنای کشته شدن است، بسیاری از اعضا را به اختلالات روانی جدی مبتلا میکند.
پکک به جای کمک به اعضا برای درمان مشکلات روانی، آنها را به حال خود رها میکند و به جای رسیدگی به این آسیبهای روحی، از اعضا در فعالیتهای تروریستی بهرهبرداری میکند. در نتیجه، بسیاری از آنها دچار بحرانهای هویتی، افسردگی و اضطراب میشوند که حتی برخی به اقدامات انتحاری، خودسوزی، اعتصاب غذا و یا حملات تروریستی به افراد بیگناه روی میآورند.
بیهویت کردن و مغزشویی افراد از سوی پکک و شاخههای آن مانند پژاک، جنایتی آشکار و مشابه روشهای گروههایی چون داعش است. این گروهها با وعدههایی چون بهشت یا آزادی، انسانها، به ویژه زنان و کودکان را به انجام اعمال غیرانسانی ترغیب میکنند. در پکک، بسیاری از زنان به دلیل تجاوز، فشارهای روانی و سوءاستفادههای متعدد، ناچار به خودسوزی شدهاند. رهبران اصلی گروه، که همگی مرد هستند، ضمن وعده آزادی به زنان، به طور گستردهای به خشونت و بهرهبرداری از آنها میپردازند و این تناقضی آشکار در ادعای آزادی زنان از سوی پکک به شمار میرود.
بهعبارتی، پکک و پژاک به نوعی به “داعشِ کردی” تبدیل شدهاند که با استفاده از ابزارهای تروریستی، انتحار، تجاوز و ترس، به دنبال تثبیت قدرت و ادامه جنگافروزی در منطقه هستند.