ریبین فرجوند
خلع سلاح گروهکهای مسلح ضدانقلاب کردی مستقر در اقلیم کردستان عراق و ضرورت اجرای کامل توافقنامه امنیتی میان ایران و عراق، به یکی از مهمترین مسائل راهبردی در روابط دوجانبه تهران و بغداد بدل شده است. در شرایطی که برخی از این گروهها سالها از خلأهای امنیتی موجود در اقلیم کردستان عراق برای اجرای عملیاتهای خرابکارانه و تهدید امنیت مرزهای غربی ایران سوءاستفاده کردهاند، تصمیم اخیر دولت عراق برای ممنوعیت فعالیت این گروهکها، در اقلیم کردستان، نقطهعطفی در مسیر تحقق تعهدات امنیتی و بازگرداندن ثبات به مناطق مرزی محسوب میشود.
تصمیم اخیر دولت عراق مبنی بر ممنوعیت فعالیت گروهها و احزاب ضدانقلاب کردی در خاک این کشور، بهویژه در اقلیم کردستان، بیانگر تحولی مهم و راهبردی در راستای تقویت امنیت منطقهای و گسترش همکاریهای دوجانبه میان تهران و بغداد است. این تصمیم نهتنها پاسخی به دغدغههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، بلکه نشانگر درک روزافزون دولت عراق و رهبران اقلیم کردستان از ضرورت همکاریهای منطقهای بر پایه واقعیتهای ژئوپلیتیکی خاورمیانه است.
ایران و عراق بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند؛ مرزهایی که طی دهههای اخیر همواره در معرض تهدید گروههای ضدانقلاب، تروریستی و شبکههای قاچاق بودهاند. برخی از این گروهها که در شمال عراق و اقلیم کردستان مستقر شده بودند، بارها اقدام به نفوذ، خرابکاری و حمله به نیروهای نظامی و مردم ایران کردهاند؛ تهدیداتی که هم ثبات داخلی ایران و هم حاکمیت ملی عراق را زیر سؤال میبرد.
با اجرای تصمیم اخیر دولت عراق، میتوان به کاهش تنشهای مرزی و بهبود مدیریت تهدیدات مشترک امیدوار بود. این اقدام نهتنها به نفع ایران است، بلکه بهطور مستقیم به امنیت داخلی عراق، بهویژه در مناطق شمالی، نیز کمک خواهد کرد. برقراری چنین نظم امنیتی مشترکی گامی مؤثر در جهت بازسازی اعتماد متقابل و تثبیت ثبات در مناطق مرزی است.
جمهوری اسلامی ایران در این فرآیند، از طریق بهکارگیری ابزارهای دیپلماتیک و امنیتی، بدون هرگونه مداخله مستقیم، در پی همکاری با دولت عراق برای مهار این تهدیدات بوده است. نتیجه این رویکرد عقلانی و سنجیده، پذیرش مسئولیت مشترک از سوی بغداد و صدور دستور ممنوعیت فعالیت گروههای معارض در خاک عراق بود؛ اقدامی که عملاً مؤید کارآمدی سیاست خارجی منطقهگرایانه ایران است.
امنیت عراق، بهعنوان کشوری کلیدی در قلب جهان عرب، مستقیماً بر ثبات منطقه تأثیرگذار است. تجربه مقابله با گروه تروریستی داعش بهخوبی نشان داد که بدون همکاری مؤثر منطقهای، بهویژه میان ایران، عراق، سوریه و سایر کشورهای محور مقاومت، امکان مقابله با تهدیدات فراملی وجود ندارد. در آن دوران حساس، ایران با ارائه مشاورههای نظامی و اطلاعاتی به دولت عراق و نیروهای حشد الشعبی، نقش بیبدیلی در بازپسگیری اراضی اشغالشده ایفا کرد و عملاً به ستون فقرات امنیت منطقه بدل شد.
امروز نیز، با حذف بستر فعالیت برای گروههای مسلح ضدانقلاب کردی همچون کومله، دمکرات و پژاک در خاک عراق، گام بلندی در جهت ایجاد یک کمربند امنیتی پایدار در غرب ایران و شمال عراق برداشته شده است؛ کمربندی که میتواند الگویی موفق از همکاری امنیتی غیرمداخلهگرایانه در منطقه باشد.
از سوی دیگر، این تحول امنیتی میتواند سرآغاز توسعه همکاریهای چندجانبه در دیگر حوزهها میان تهران و بغداد باشد. سرمایهگذاری مشترک، توسعه زیرساختهای حملونقل، افزایش صادرات انرژی، و همکاری در زمینههای آب، محیطزیست و گردشگری، همگی نیازمند بستری امن و با ثبات هستند. تحکیم امنیت مرزی میتواند به تقویت پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان دو ملت منجر شود و الگوی موفقی از همزیستی و تعامل منطقهای را به نمایش بگذارد.
پیام این اقدام بغداد برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای روشن است: عراق در تلاش است تا نقش مستقل و متوازن خود را بازتعریف کند و اجازه نخواهد داد خاکش به سکوی عملیات نیابتی علیه همسایگان تبدیل شود. در همین راستا، محور تهران-بغداد بهعنوان یک بلوک مؤثر در ساختار نوین امنیتی غرب آسیا، در حال تقویت و تثبیت است.
در دورانی که منطقه از حضور قدرتهای بیگانه، جنگهای نیابتی و بحرانهای مصنوعی رنج میبرد، تعامل سازنده و هدفمند میان کشورهای مستقل منطقه، از جمله ایران و عراق، میتواند الگویی نوین برای نظم بومی، باثبات و چندجانبه در غرب آسیا ارائه دهد؛ نظمی که بهجای رقابتهای مخرب، بر پایه همکاریهای مشترک و منافع متقابل استوار خواهد بود.