ریبین فرجوند
در حالی که دههها از آغاز منازعه میان دولت ترکیه و حزب کارگران کردستان گذشته، تحولات اخیر نشان میدهند که مسیر صلح همچنان با ابهام و بیاعتمادی همراه است. این روزها، بار دیگر گفتمان صلح در ادبیات سیاسی آنکارا شنیده میشود، اما نه از دروازه گفتوگوهای سازنده، بلکه از دریچه هشدار و ضربالاجل. چنین وضعیتی نشان میدهد که مفهوم صلح در ترکیه، همچنان درگیر نوعی تناقض است.
پیامهایی که از جانب برخی محافل سیاسی ترکیه منتشر میشود حاکی از وجود یک چشمانداز ظاهری برای پایان درگیریها است؛ اما این پیامها بیشتر به شرطگذاری و مطالبه خلعسلاح یکجانبه محدود شدهاند، در حالی که از ارائه یک چارچوب سیاسی، اجتماعی و حقوقی برای حل ریشهای بحران، خبری نیست. این وضعیت، بیش از آنکه بیانگر یک روند صلح واقعی باشد، نوعی «مدیریت بحران موقت» است که میتواند در هر لحظه، با یک فرمان سیاسی یا تحرک نظامی، به جنگی تمامعیار تبدیل شود.
در این میان نباید از نقش منفی و پرخطری که پ.ک.ک در سالهای گذشته ایفا کرده غافل شد. فعالیتهای نظامی و تروریستی این گروه، چه در داخل ترکیه و چه در مناطق مرزی، تنها به تشدید فضای سرکوب و امنیتی دامن زده و فرصتهای گفتوگوی واقعی را از بین برده است. حملات علیه غیرنظامیان، بمبگذاریها و سوءقصدها، پ.ک.ک را از جایگاهی که مدعی نمایندگی بخشی از جامعه کرد باشد، به بازیگری مسلح و خشن تبدیل کرده که خود بخشی از بحران است، نه راهحل آن. این واقعیت که بخشهایی از پ.ک.ک به جای تلاش برای کنش سیاسی مسالمتآمیز، مسیر تحرکات خشونتبار را ادامه دادهاند، مشروعیت ادعای «مبارزه برای حقوق مردم» را به شدت زیر سؤال میبرد.
نیروهای پ.ک.ک گفتهاند که امکان عبور از مبارزه مسلحانه به کنش سیاسی وجود دارد؛ اما این عبور نیازمند بستر حقوقی مشخص، فضای سیاسی آزاد و تضمینهایی برای مشارکت واقعی در ساختار قدرت است. در مقابل، دولت ترکیه تاکنون از مواجهه علنی با بخش سیاسی ماجرا خودداری کرده و بیشتر بر محور «امنیت و انحلال نظامی» متمرکز بوده است.
مفاد و لحن پیامهای اخیر دولتمردان ترکیه – بهویژه تأکید بر نزدیک بودن عملیات نظامی احتمالی در صورت عدم پاسخگویی پ.ک.ک به خواسته خلعسلاح – نشان میدهد که دولت همچنان صلح را نه به عنوان یک فرآیند سیاسی، بلکه به مثابه یک نتیجه مطلوبِ نظامی در نظر میگیرد. به عبارت دیگر، صلح در منطق رسمی آنکارا باید از دل تسلیم بیرون بیاید، نه از بستر گفتوگو و مصالحه.
واقعیت آن است که در ترکیه، مفهوم صلح هنوز تعریف نشده است. آیا صلح یعنی صرفاً خاموش شدن سلاحها، یا مشارکت برابر تمامی شهروندان در زندگی سیاسی کشور؟ آیا صلح به معنای سکوت است یا گفتوگوی مؤثر؟ آنچه تا امروز در میدان عمل دیدهایم، فقدان روایتی صادقانه از «چه میخواهیم و چه میدهیم» بوده است.
افزون بر این، اقدامات نظامی گسترده در خارج از مرزهای ترکیه و تداوم تهدیدها علیه ساختارهای کردی در عراق و سوریه، به این پرسش دامن میزند که آیا دولت ترکیه اساساً به دنبال صلح داخلی است، یا پروژهای منطقهای برای کنترل ژئوپلیتیکی فضاهای کردی را دنبال میکند؟ از منظر ناظران سیاسی، ترکیب عملیاتهای نظامی برونمرزی با فقدان اراده سیاسی داخلی برای اصلاح ساختارهای تبعیضآمیز، چیزی جز بیاعتباری گفتمان صلح به همراه نخواهد داشت.