تقاطع ضعف میدانی و رقابت درونی پ.ک.ک
برای درک این چرخش، باید جایگاه پژاک را در منظومهی گروههای منشعب از پ.ک.ک بازخوانی کرد. امروزه:
شاخه سوری این جریان (ی.پ.گ/قسد) به پشتوانه حمایتهای بیقید و شرط آمریکا و رژیم صهیونیستی، در حال ادغام ساختاری در بدنهی دولت جدید سوریه است؛ پروژهای که همزمان امنیت اسرائیل، منافع انرژی آمریکا و فشار بر ایران را تضمین میکند. شاخه عراقی در قالب بازی سیاسی اقلیم کردستان، عملاً در فضای رسمی قدرت اقلیم جذب شده و نیازی به تداوم شکل سنتی مبارزه ندارد. در این میانه، پژاک بیجایگاهترین بخش خانواده پ.ک.ک محسوب میشود؛ از صحنه عراق رانده، در سوریه بینقش و در ترکیب پ.ک.ک نیز به حاشیه رفته. آنچه امروز از زبان امیر کریمی بیان میشود، پاسخی است به این بنبست راهبردی: تلاش برای پیدا کردن جایگاه، حتی اگر از طریق مذاکره با بازیگر مخالف سنتیشان یعنی ترکیه باشد.
این چراغ سبز به آنکارا، در شرایطی صادر میشود که ترکیه پروژهای بسیار پیچیده و چندلایه را علیه پ.ک.ک آغاز کرده است: نه صرفاً در قالب عملیات نظامی، بلکه در قالب مهار نرم و انحلال تدریجی ساختاری. آنکارا بهصراحت اعلام کرده که: خواهان انحلال کامل پ.ک.ک و همه شاخههای آن است؛ مسلح ماندن هیچ زیرمجموعهای را نمیپذیرد؛ و فقط در صورت خلع سلاح کامل و پذیرش قواعد بازی امنیتی ترکیه، حاضر به اعطای نقشهای حداقلی در سازوکارهای منطقهای است.
پژاک با آگاهی از این شروط، در واقع آماده شده تا با چشمپوشی از آرمانهای پیشین، در چارچوب محدود اما قابل بقا، ایفای نقش کند؛ ولو بهعنوان گروهی ضعیفتر، محدودتر و در حاشیه ساختارهای امنیتی آنکارا.
تناقض عیان: صلح با ترکیه، آمادگی رزمی علیه ایران
تضاد محتوایی گفتوگوی امیر کریمی، دقیقاً در نقطهای برجسته میشود که در برابر ترکیه، بر صلح و مصالحه تاکید میکند اما در برابر ایران، از آمادگی نظامی و ناممکن بودن خلع سلاح سخن میگوید.
این موضعگیری دوسویه، بازتاب دهنده انتقال راهبردی پژاک از موضع مقاومت به موضع کنشگری انتخابی و معاملهگرانه است. بهعبارت دیگر، پژاک امروز تنها آنجا زبان تهدید دارد که هزینه سیاسی آن پایین باشد و آنجا صلحطلب میشود که احتمال کسب امتیاز وجود داشته باشد.
با کنار هم گذاشتن اجزای این تحولات، روشن میشود که پژاک دیگر نه بازیگر هویتی-قومیتی، بلکه بازیگری فرصتطلب در زمین در حال تغییر خاورمیانه است. این گروهک، با چشمپوشی از جنایات ترکیه در شمال عراق و سوریه و با سکوت در برابر سرکوب کردها در خاک خود آنکارا، عملاً در حال شرطبندی بر روی جلب حمایت دشمن دیروز برای بقا در معادله فرداست.
اما ترکیه، با توجه به اهداف ژئوپلیتیکی کلان خود در منطقه، بهویژه در پروژه «ایرانزدایی نرم»، شاید به پژاک فقط تا جایی نیاز داشته باشد که بهعنوان اهرم فشار و ناآرامی کنترلشده علیه ایران عمل کند نه بیشتر.
مسیر امروز پژاک نهتنها نشاندهنده زوال ایدئولوژیک آن است، بلکه نماد پایان یک دوره از جریانهای مسلح قومی است که بدون پشتوانه مردمی و بدون موفقیت میدانی، به معاملهگری در حاشیه قدرتها تن دادهاند.
پژاک با عبور از آرمانهایش، بهجای آنکه آیندهای روشن برای کردها ترسیم کند، در حال بازی در پروژههای امنیتی-سیاسی بازیگرانی چون ترکیه، اسرائیل و آمریکاست؛ پروژههایی که هیچکدام در نهایت نفعی برای مردم کرد به همراه نداشته و نخواهند داشت.