ریبین فرجوند
با گذشت سالها از فعالیتهای مسلحانه و آشوبطلبانه گروهکهای تجزیهطلب کردی در مناطق مرزی ایران، امروز آنچه از این مجموعه باقی مانده، کاریکاتوری از تیمهایی بحرانزده، پراکنده و درگیر با خود است.
نشست اخیر ضدانقلاب که با هدف ظاهری «وحدت و همگرایی» برگزار شد، خیلی زود چهره واقعی این گروهکها را آشکار ساخت؛ چهرهای آمیخته به بدگمانی متقابل، رقابت کودکانه بر سر نفوذ، و تلاش بیوقفه برای حفظ حداقل وزن سیاسی در معادلات منطقهای.
در این میان، اظهارات ابراهیم علیزاده، دبیر کومله نشان داد که نه تنها هیچگونه وفاق یا اشتراک واقعی میان این گروهها وجود ندارد، بلکه مناسبات درونی آنها بر پایه تهمت، تحقیر و تلاش برای حذف متقابل استوار شده است.
اتحاد در شعار، جنگ در عمل
علیرغم ژستهای نمادین از اتحاد، علیزاده آشکارا وابستگی دیگر احزاب را به جنگافروزی و قدرتهای بیگانه افشاء میکند. عباراتی نظیر «همه احزاب مسلح هستند و قدرتطلب، به جز حزب ما» نه تنها نشانهای از واقعگرایی نیست، بلکه بازتابی از رقابتی عمیق بر سر بقا در بازاری اشباعشده از گروههایی است که دیگر حتی در میان هواداران خود نیز جایگاه سابق را ندارند.
در واقع، این گروهها نه بر مبنای انسجام هدفمند، بلکه بر اساس سودای قدرت، سهمخواهی از منابع خارجی و نمایش حضور برای بقا گرد هم آمدهاند. چیزی که آنها وحدت میخوانند، چیزی نیست جز ائتلافی موقت و شکننده از سازمانهای خسته، از همگسیخته و به شدت بیاعتماد.
اتهام به دیگران، تلاش برای تطهیر خود
شیوه سخن گفتن علیزاده و تاکید و افشاگری وی مبنی بر وابستگی احزاب ضدنقلاب کردی به اسرائیل، مجاهدین خلق، اصلاحطلبان یا گروههای خارجی بیش از آنکه بیانگر یک تحلیل سیاسی باشد، نشانهای از استراتژی ناشی از وحشت در میان رهبری این گروهک ها است؛ تلاش برای نجات آبرو، با انداختن تمام تقصیرها بر دوش رقبا.
این موضع، نه تنها فایدهای در ایجاد همگرایی ندارد، بلکه عملاً پروژه نشست را به بیاعتباری و شکست نزدیکتر میکند و ثابت میکند که این احزاب، حتی به کوچکترین اصول یک تعامل سیاسی مسئولانه هم پایبند نیستند.
اطلاعات محرمانه، انحصارطلبی آشکار
نارضایتی علیزاده از رسانهای شدن نشست، سند دیگری است از نگرش پنهانکارانه و انحصارطلبانه گروهک هایی که نه به شفافیت اعتقادی دارند و نه برای افکار عمومی ارزشی قائلاند. این رویکرد، از ترس فقدان انسجام داخلی و بیم از افشای اختلافات ناشی میشود؛ اختلافاتی که حالا با همین سخنان، به وضوح برملا شدهاند.
خود را قربانی جلوه دادن؛ پروژهای تکراری
وقتی علیزاده از «امکانات دیگر احزاب» گله میکند و خود را در وضعیتی «غیرقابل رقابت» با دیگر گروهها معرفی مینماید، بار دیگر همان روایت قدیمی اپوزیسیون مسلح را بازتولید میکند: «ما قربانی شرایط هستیم». این پروژه، تلاشی برای تطهیر چهره سیاسی خود و انتقال فشارهای داخلی حزب به فضای بیرونی است؛ گریز از مسئولیت با افشاگری وابستگیهای گروهکهای ضدانقلاب.
بقا به هر قیمت؛ نه مبارزه، نه مردم
واقعیت این است که این گروهکها سالهاست که مشروعیت مردمی خود را از دست دادهاند. آنچه باقی مانده، سازمانهایی فرسوده، با انگیزههای فردی و روابط خارجی آلوده است که درگیر مسابقهای فرسایشی بر سر سهم از دلارهای خارجی، ارتباط با دستگاههای اطلاعاتی بیگانه و حضور تبلیغاتی در رسانههای معاند هستند.
وحدت برای این گروهها نه یک هدف سیاسی، بلکه ابزاری برای اعتبار گرفتن در آینده خیالی خود است.
نشست احزاب کردی و مواضع شخصیتهایی مانند ابراهیم علیزاده، روشن میکند که پروژه اتحاد در بین این احزاب چیزی جز تلاشی نافرجام برای بقا در شرایط بحرانی نیست. اینها نه متحد، که درگیر یک جنگ سرد داخلیاند؛ جنگی که پشت شعارهای وحدت پنهان شده اما هر لحظه ممکن است به واگرایی آشکار بینجامد.
برای هواداران و کادرهای گروهک، این وضعیت، فرصتی برای شناخت دقیقتر از عمق شکنندگی، بیریشگی مردمی و ماهیت صرفاً مادیگرایانه این گروههاست.گروههایی که دیگر حتی در میان خود نیز اعتمادی باقی نگذاشتهاند، چه رسد به اینکه ادعای سخنگویی مردم کرد را داشته باشند.