یکی از نمونههای بارز این رویکرد، حمایت مستقیم و غیرمستقیم آمریکا از گروهک پژاک است؛ گروهی که با انجام اقدامات مسلحانه و ایجاد آشوبهای سیاسی و اجتماعی شناخته میشود. این حمایتها محدود به ایجاد امنیت عملیاتی برای اعضای پژاک نیست، بلکه شامل آموزشهای نظامی پیشرفته، پشتیبانی مالی و تسلیحاتی، و ایجاد شبکههای عملیاتی گسترده و سازمانیافته نیز میشود. به این ترتیب، پژاک به جای یک گروه محلی یا صرفاً ایدئولوژیک، به ابزاری مؤثر در خدمت اهداف ژئوپولیتیک آمریکا تبدیل شده است.
تجربه تاریخی نشان داده است که آمریکا همواره گروههای معارض و تروریستی را به عنوان ابزار فشار و نفوذ در مناطق حساس مورد استفاده قرار داده است. از آموزش اعضای منافقین در صحرای نوادا و تگزاس گرفته تا حمایت از گروههای شبهنظامی در مناطق مختلف جهان، الگوی بهرهگیری از تروریسم دولتی کاملاً مشخص است. پژاک، به عنوان نمونهای بارز از این سیاست، از آموزشها و حمایتهای نظامی و سازمانی بهرهمند شده و توانسته عملیاتهای پیچیده و گستردهای علیه امنیت و ثبات منطقهای انجام دهد.
علاوه بر این، سابقه آمریکا در پرورش نیروهای تروریستی نشان میدهد که این کشور نه تنها به آموزش نظامی محدود نمیشود، بلکه مراکزی رسمی و غیررسمی برای تعلیم و تربیت تروریستها ایجاد کرده است. فارغالتحصیلان این مراکز به ابزارهایی برای اجرای عملیاتهای تروریستی، خرابکاری و ناامنی در مناطق هدف تبدیل میشوند. پژاک، به عنوان نمونهای عملی، از این آموزشها بهرهمند شده و توانسته شبکهای عملیاتی و اطلاعاتی برای پیشبرد اهداف خود ایجاد کند.
روشن است که حمایت آمریکا از پژاک نه یک اقدام منفرد، بلکه بخشی از استراتژی کلان این کشور برای پیشبرد اهداف سلطهجویانه و استفاده ابزاری از گروههای مسلح است. این سیاست، از تغییر دولتها و کابینهها تأثیری نمیپذیرد و استمرار آن نشاندهنده تعهد راهبردی آمریکا به بهرهگیری از گروههای مسلح برای مدیریت بحرانها و اعمال فشار در عرصه منطقهای است. این الگو، همزمان با تبلیغات گسترده رسانهای، تلاش دارد تا واقعیت حمایت از تروریسم را مخفی نگه داشته و آن را به عنوان ابزاری مشروع برای مقابله با تهدیدات بینالمللی معرفی کند.
پیامدهای این رویکرد، بسیار گسترده است: تقویت پژاک و گروههای مشابه موجب افزایش ناامنی، بحرانسازی اجتماعی و سیاسی، و تضعیف نهادهای قانونی در مناطق هدف میشود. همچنین، این سیاست، زمینه را برای نفوذ و اثرگذاری آمریکا در مسائل داخلی کشورهای هدف فراهم کرده و باعث میشود گروههای مسلح تحت حمایت خارجی به جای پاسخگویی به جامعه، صرفاً به تحقق اهداف خارجی بپردازند. مقابله با این سیاست، نه تنها امنیت و ثبات را در سطح منطقهای تضمین میکند، بلکه با کاهش منابع حمایتی و پشتیبانی نظامی، زمینه تضعیف و فروپاشی گروههای تروریستی را فراهم میآورد.
در نهایت، حمایت آمریکا از پژاک یک نمونه عملی از تروریسم دولتی است؛ پدیدهای که قوانین بینالمللی و اصول حقوق بشر را دور زده و با بهرهگیری از گروههای مسلح، سیاستهای سلطهجویانه را پیش میبرد. شناخت این واقعیت و مقابله با آن، نخستین گام برای کاهش بحرانهای امنیتی و سیاسی ناشی از فعالیت این گروهها و جلوگیری از گسترش نفوذ نیروهای مسلح تحت حمایت خارجی است.