به گزارش کورد پاریز، ترکیه در برابر فرصتی تاریخی برای دستیابی به راهحلی سیاسی در قبال مسئله کردها از طریق خلع سلاح نیروهای حزب کارگران کردستان (پکک) قرار گرفته است. اما بیثباتی در شمال سوریه همچنان مانعی جدی به شمار میرود. انتقال احتمالی نیروهای پکک به خاک سوریه پس از خلع سلاح در عراق، یکی از چالشهای اساسی این روند خواهد بود.
بیثباتی در سوریه
ترکیه حضور نظامی خود را در شمال سوریه برای حفاظت از مرزها و مقابله با گروههای مرتبط با پکک حفظ کرده است. این سیاست، هرچند امنیت کوتاهمدت ایجاد میکند، در بلندمدت به تضعیف اعتماد میان جامعه کرد در داخل ترکیه و دولت مرکزی منجر میشود.
بازیگر اصلی میدانی در این منطقه، «نیروهای دموکراتیک سوریه» (قسد) است که بر پایه یگانهای مدافع خلق (یپگ) شکل گرفته و در نبرد با داعش از حمایت آمریکا برخوردار بوده است. برای کردها، قسد نماد نوعی مشروعیت بینالمللی است؛ اما برای آنکارا تهدیدی امنیتی محسوب میشود. تلاش دولت موقت سوریه برای ادغام بخشی از نیروهای قسد در ارتش نیز نه توانسته اعتماد کردها را جلب کند و نه نگرانیهای ترکیه درباره پیوندهای قسد با پکک را کاهش دهد.
در همین حال، حضور محدود نیروهای آمریکایی و شائبه همکاریهای اسرائیل با گروههای کردی به تقویت جایگاه قسد در منطقه منجر شده است. این وضعیت، برداشت آنکارا مبنی بر افزایش مشروعیت غیرمستقیم پکک در سطح بینالمللی را تقویت کرده و دور باطل بیاعتمادی را تشدید میکند: کردهای ترکیه به نیت دولت تردید دارند و بخشی از افکار عمومی ترکیه نیز صداقت پکک را زیر سؤال میبرد.
معضل «خرابکاران»
هر روند صلحی با خطر گروههای خرابکار مواجه است؛ جریانهایی که حتی در صورت تغییر مسیر اصلی جنبش، سلاح را زمین نمیگذارند. تجربه ایرلند شمالی و فیلیپین نشان میدهد که گروههای انشعابی میتوانند صلح را تضعیف کنند. با توجه به گستردگی شبکههای پکک، بیثباتی شمال سوریه میتواند زمینهای مناسب برای چنین گروههایی ایجاد کند و اعتماد به روند صلح را از ابتدا متزلزل سازد.
جابهجایی میدانهای نبرد
یکی دیگر از تهدیدها، پیوستن نیروهای خلع سلاحشده پکک به گروههای کردی در شمال سوریه است. مشابه این الگو در آفریقای غربی مشاهده شد؛ جایی که جنگجویان سابق لیبریا و سیرالئون بهراحتی وارد منازعات جدید شدند. در ترکیه نیز تا زمانی که شمال سوریه بیثبات باقی بماند، خلع سلاح نمیتواند به تحولی واقعی بینجامد.
عوامل دیگر
پناهجویان: حضور میلیونها پناهجوی سوری در ترکیه، همراه با فشارهای اقتصادی و تنشهای اجتماعی، نگاه منفی نسبت به آنان را تقویت کرده است. اگر روند صلح در چنین فضایی پیش برود، ممکن است حمایت عمومی لازم را کسب نکند. تجربه لبنان درباره پناهندگان فلسطینی نشان داده که این مسئله میتواند به عامل بیثباتی بدل شود.
هزینههای اقتصادی: ادامه عملیاتهای نظامی منابع کشور را از بخشهای حیاتی مانند آموزش، بهداشت و توسعه منحرف میکند. همانطور که تجربه کلمبیا نشان داد، اگر شهروندان منافع ملموس اقتصادی از صلح احساس نکنند، حمایت عمومی بهسرعت کاهش خواهد یافت. در ترکیه نیز صلح باید بهعنوان پروژهای اجتماعی و اقتصادی تعریف شود، نه صرفاً یک توافق سیاسی.
تجربه اقلیم کردستان عراق
تحولات روابط ترکیه با اقلیم کردستان عراق نشان میدهد که تغییر مسیر امکانپذیر است. در دهه ۱۹۹۰، اقلیم کردستان تهدیدی امنیتی تلقی میشد؛ اما اکنون بهواسطه همکاریهای اقتصادی، انرژی و امنیتی، به شریکی قابل اعتماد تبدیل شده است. روندی مشابه در شمال سوریه نیز میتواند شکل بگیرد، البته به شرط آنکه منافع مشترک بر نگاه صرفاً امنیتی غلبه کند. تفاوت اصلی اینجاست که برخلاف اقلیم کردستان عراق، نیروهای قسد/یپگ هنوز پیوندهای خود را با پکک بهطور شفاف قطع نکردهاند؛ مسئلهای که بیاعتمادی آنکارا را افزایش میدهد.
راهکارهای پیشنهادی
برای تضمین صلحی پایدار، ترکیه ناگزیر است معادله شمال سوریه را نیز مدیریت کند. برخی گامهای کلیدی عبارتند از:
عبور از سیاست صرفاً امنیتی و گشودن مسیرهای دیپلماتیک و سیاسی؛
ایجاد ارتباط مستقیم با بازیگران محلی کرد و تلاش برای تفکیک قسد/یپگ از پکک؛
گسترش همکاریهای بینالمللی فراتر از آمریکا و روسیه، با مشارکت اروپا و کشورهای عربی؛
ادغام ابتکارات اقتصادی در استراتژی امنیتی از طریق تجارت مرزی، پروژههای زیرساختی و توسعه محلی.
ترکیه در آستانه فرصتی تاریخی قرار دارد و باید به شمال سوریه نه صرفاً بهعنوان میدان تهدید، بلکه بهعنوان بستری برای همکاری منطقهای بنگرد. چنین نگاهی میتواند روند صلح داخلی ترکیه را تقویت کرده و به ثباتی پایدارتر در خاورمیانه منجر شود.
منبع: یتکین ریپورت