پژاک از زمان شکلگیری خود، درگیر درگیریهای مسلحانه و عملیات خشونتبار در مناطق مرزی ایران بوده است؛ اقداماتی که نه تنها امنیت محلی را تهدید کرده، بلکه موجب آسیب به ساکنان غیرنظامی و ایجاد فضای بیثباتی در بخشهایی از غرب کشور شده است. این فعالیتها، صرفنظر از ادعاهای سیاسی مطرحشده از سوی این گروه، عملاً به ایجاد تنشهای امنیتی و کاهش اعتماد عمومی منجر شدهاند.
از منظر تحلیلی، پ.ک.ک با بهرهگیری از چنین شاخههایی، سیاست «جنگ نیابتی چندسطحی» را دنبال میکند؛ به این معنا که هر شاخه در یک جغرافیای خاص مأموریت ویژهای بر عهده دارد تا هم فشار امنیتی را در خارج از مرزهای ترکیه توزیع کند و هم از ظرفیت نیروهای محلی برای استمرار نفوذ خود بهره گیرد. در این میان، پژاک بهصورت طبیعی در میدان ایران، همان نقشی را ایفا میکند که قسد در شمال سوریه دارد: بازوی میدانی غیرمستقیم برای حفظ حضور پ.ک.ک در عرصهای گستردهتر از جغرافیای ترکیه.
همزمان، شرایط میدانی منطقه و خلأهای سیاسی در سوریه و عراق، بستری مناسب برای نفوذ بازیگران خارجی فراهم کرده است. تحلیلگران معتقدند که استمرار حضور و فعالیت چنین گروههایی، در عمل با منافع قدرتهایی همخوانی دارد که به دنبال حفظ توازن شکننده و جلوگیری از تثبیت دولتهای ملی در منطقه هستند. در نتیجه، تقویت یا فعال نگهداشتن گروههایی نظیر پژاک، بهصورت غیرمستقیم میتواند به بخشی از معادله نفوذ خارجی در خاورمیانه تبدیل شود.



