سخنگوی این گروه از انحلال ساختار نظامی سخن میگوید، اما همزمان عملیاتهای محدود در مناطق مرزی ادامه دارد و شاخههای وابسته همچنان در وضعیت آمادهباش هستند. چنین تناقضی باعث میشود که ادعای «گامهای برگشتناپذیر بهسوی صلح» بیشتر به یک تاکتیک موقت شباهت داشته باشد تا تغییر راهبردی.
از سوی دیگر، تأکید پ.ک.ک بر نقش عبدالله اوجالان بهعنوان رهبر معنوی و تصمیمگیر اصلی، نشاندهنده آن است که ساختار قدرت در درون این گروه هنوز بهشدت متمرکز و ایدئولوژیک باقی مانده است. این تمرکز ایدئولوژیک، که اغلب با شخصمحوری و تقدیس رهبر همراه است، خود مانعی بزرگ در مسیر هرگونه تحول دموکراتیک و گفتوگوی واقعی محسوب میشود.
از بُعد امنیتی نیز تداوم حضور پ.ک.ک و شبکههای وابسته به آن در مناطق مرزی، تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقه تلقی میشود. این حضور نه تنها موجب استمرار درگیریهای نظامی با ارتش ترکیه شده، بلکه با گسترش نفوذ گروه در شمال سوریه و ارتباط با شاخههایی چون قسد، زمینهساز اصطکاکهای تازه با دیگر بازیگران منطقهای نیز شده است. در چنین شرایطی، ادعای پ.ک.ک مبنی بر گذار از مبارزه مسلحانه به سیاست دموکراتیک، بدون شفافیت در مورد ساختار نیروهایش و آینده تسلیحاتش، با تردید جدی مواجه است.
افزون بر این، تجربه تاریخی مذاکرات گذشته (۱۹۹۳ تا ۲۰۱۵) نشان داده است که هرگاه دولت ترکیه و پ.ک.ک به نقطهای از تفاهم نزدیک شدهاند، تشدید دوباره فعالیتهای نظامی از سوی یکی از طرفین، روند اعتمادسازی را متوقف کرده است. اکنون نیز به نظر میرسد که پ.ک.ک با تکرار همان الگو، در پی آن است تا از شعار صلح بهعنوان اهرمی برای بازسازی سازمانی و تجدید نیروهای خود استفاده کند.
اگرچه سخنگوی پ.ک.ک از «استراتژی تازه آزادی و دمکراسی» سخن میگوید، اما واقعیتهای میدانی، ایدئولوژی سختگیرانه، و ساختار بسته گروه نشان میدهد که این تغییر هنوز در حد شعار باقی مانده است. بدون شفافیت درباره خلع سلاح، آینده نیروهای مسلح، و مرزبندی روشن میان فعالیت سیاسی و نظامی، پ.ک.ک همچنان تهدیدی بالقوه برای ثبات منطقهای و امنیت داخلی ترکیه و همسایگانش باقی خواهد ماند.



