این حادثه به ظاهر ساده که دهها مورد از آن در گوشه و کنار کشورمان میتواند اتفاق بیفتد، دستمایه دشمنان قرار گرفته و با ایجاد برانگیختگی روانی در سطح جامعه، اغتشاشاتی را در این شهر بوجود آوردهاند.
به گزارش کوردپاریز به نقل از خبرگزاری فارس، روح و وجدان جمعی در جامعه نقش مهمی در سلامت آن بازی میکند و سرمایه اجتماعی یک جامعه از سرمایههای مادی و منابع زیرزمینی و روزمینی آن به مراتب مهمتر است.
سرمایه اجتماعی به زبان ساده یعنی واکنش مثبت جامعه به حوادث و اتفاقات فردی و جمعی با هدف حمایت از آن. سرمایه اجتماعی از یک سانحه رانندگی گرفته تا یک بلای طبیعی فراگیر و تهاجمات خارجی و… میتواند ظهور بروز داشته باشد.
بر اساس گواهی بیگانگان که مستند به تحقیقات علمی است، سرمایه اجتماعی در میهن اسلامی ما ایران بالاست بطوریکه نواقصمان در بخشهای دیگر را جبران میکند.
البته از جامعهای که از فرهنگ زلال دینی برخوردار است نیز انتظاری غیر این نمیرود. جامعهای که شاعر پرآوازه آن سعدی به تأسی از آموزههای دینی و احادیث نبوی شعر جاودانه زیر را سروده:
بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
حال باید دید این نعمت الهی با این تأثیر عمیق از تطاول آسیب بدور است یا همانند سایر پدیدههای این جهانی خوف آسیب در آن میرود و در این بین وظیفه اعضای جامعه در استفاده بهینه از آن چیست؟
نخستین آسیبی که در واکنشهای جمعی سرمایه اجتماعی به چشم میخورد برانگیختگی آنی و دفعی بودن آن است، خصیصهای که برای بیشتر افراد راه تدبر و تعقل را بسته و به رفتارهای احساسی منجر میشود.
همین امر باعث شده این نعمت الهی در طول تاریخ مورد سوءاستفاده قدرتطلبان و دیکتاتورها قرار گیرد و با تحریک احساسات مردم بر موج احساسات آنها سوار شده و از سینرژی حاصل از روح و واکنش جمعی در راستای مطامع خود سود ببرند.
شواهد تاریخی در این زمینه فراوان بوده و در حد کلان آن میتوان به انگیزش ناسیونالیستی جامعه آلمان توسط نازیها که محصول آن جنگی ویرانگر و عالمگیر بود را مثال زد.
در کشورمان حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ و موجسواری اصحاب فتنه به بهانه تقلب انتخاباتی را از مصادیق آن میتوان برشمرد.
در سطح خرد و محلی آن نیز شواهد بسیاری وجود دارد: مواردی که پس از رقابتهای انتخاباتی پیش میآید (واکنش هواداران کاندیدای ناموفق)، مقالات مطبوعاتی و محصولات رسانهای که شئونات قومی را رعایت نمیکنند و نظایر اینها را میتوان مثال زد که بعضاً حرکتهای اجتماعی دامنهداری را سبب شدهاند.
پیشرفتهای تکنولوژیک در عرصه ارتباطات و اطلاعرسانی به همان میزان که بهرهبرداری از یافتههای علمی و میراث فرهنگی و تمدنی بشر را برای همگان آسان نموده، متأسفانه به همان میزان دست شیاطین را در اغوای نوع بشر باز نمودهاست.
امروزه به مدد تکنولوژیهایی چون فتوشاپ و غیر آن تصاویر و فیلمهای جعلی در حد وسیعی به خورد مردم داده میشود که شناخت صحیح از سقیم را دشوار میسازد.
حال این سؤال پیش میآید در این آشفته بازار اطلاعرسانی چگونه از شرّ دجالّان در امان باشیم؟ تعالیم حیاتبخش اسلام همانند همه عرصهها راه صحیح را در پیش پای ما نهادهاست. آنجا که قرآن کریم درآیه ۶ سوره مبارکه حجرات میفرماید: یا ایهاالذین آمنوا ان جائکم فاسقٍ بنباءٍ فتبینوا ان تصیبوا قوماً بجهاله فتصبحوا علی مافعلتم نادمین . ترجمه: ای کسانیکه ایمان آوردهاید اگر فاسقی خبری برایتان آورد، تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به قومی بیگناه حمله کنید و بعداً که اطلاع یافتید از کرده خود نادم شوید.
شأن نزول این آیه نیز این است که فردی بنام حارث بن ضرار پیش پیامبرصلیالله علیه و آله آمده و مسلمان شد، نبیاکرم از وی خواست که به قبیله خود برگردد و آنها را به اسلام و پرداخت زکات دعوت نماید و روزی را هم تعیین فرمودند که نماینده پیامبر صلیالله علیه و آله برای اخذ زکات جمعآوری شده به قبیله آنها برود.
روز موعود فرا میرسد و پیامبر صلیالله علیه و آله ولید بن عقبه را برای تحویل زکات به آن قبیله اعزام مینماید. ولی وی بخاطر ترس وعواملی دیگر از راه برگشته و به دروغ به پیامبر صلیالله علیه و آله میگوید آنها از دادن زکات خودداری کرده و میخواستند مرا بکشند.
پیامبر صلیالله علیه و آله لشگری را برای برخورد با آنان به قبیله مذکور اعزام میفرماید که اتفاقاً با حارث و اطرافیان او مواجه میشوند و باهم خدمت حضرت میرسند و وی واقعیت را به عرض حضرتش میرساند… (برای اطلاع دقیق به کتب تاریخی و تفاسیر مراجعه شود) این آیه در این خصوص نازل میشود.
بدیهی است انسان در زندگی اجتماعی از نیازی بنام اطلاع داشتن برخوردار است و همیشه برای خود وی امکان تجربه یا کسب خبر وجود ندارد و ناگزیر است از علم و اخبار دیگران استفاده نماید. در اینجا لازم میآید انسان به این اخبار اعتماد نماید و به صحت آنها یقین کند چرا که این اخبار و علوم میخواهد پایه عمل وی قرار گیرد.
در آیه مذکور به این نیاز و نحوه برخورد با آن پرداخته که عقل نیز آن را ثابت میکند. با این بحث مقدماتی میخواهم به یکی از معضلاتی که کم و بیش در جامعه ما مبتلابه هست بپردازیم و آن خبرگیری افرادی از جامعه از منابع معلومالحال و کذاب (فاسق) است، به ویژه آنجا که شایعات و اخبار کذب بدون مداقه پایه عمل فردی و جمعی قرار میگیرد.
این مسئله هر چند عمومیت ندارد ولی رفتار جمعی بخشی هر چند کوچک از جامعه نیز بر پایه شایعات و اطلاعات نادرست مشکلساز میشود.
برای روشن شدن ابعاد این آسیب بعنوان مثال حادثه ناگواری که چند روز قبل در شهر مهاباد اتفاق افتاده را بعنوان مثال میآوریم. این واقعه ممکن بود در هر جای دیگر کشور نیز اتفاق بیفتد و پرداختن ما به آن بعنوان مورد نوعی میباشد نه واقعه خاص آن شهر.
چرا که اولاً این اتفاق از سوی عده قلیلی از اهالی آن شهر اتفاق افتاده که قاطبه شهروندان از آن مبرا هستند آن هم شهری با سابقه فرهنگی و فرهیختگی چون مهاباد که بسان نگینی در غرب کشور میدرخشد.
قضیه از این قرار است که یکی از کارکنان زن هتلی در شهر مهاباد از بالکن طبقه چهارم این هتل مورخ ۱۳/۲/۹۴ سقوط کرده و فوت میکند. ظاهر قضیه میتواند سانحه یا خودکشی باشد. واقعیت این بوده که وی متأسفانه با یکی از مهمانان مرد ساکن در هتل ارتباط داشته و در زمان حادثه پس از خاتمه شیفت کاریاش پنهانی به اطاق وی تردد مینماید، در این اثناء متوجه میشود که همکاران وی از حضور نامتعارف وی در اطاق هتل مطلع شدهاند فلذا برای حفظ آبرویش میخواهد به دور از چشم همکاران از بالکن طبقه چهارم به اطاقی در طبقه سوم رفته و بیسر و صدا از صحنه خارج شود که در حین رفتن از بالکن به پایین سقوط کرده و به دیار باقی میشتابد.
در این حادثه خود متوفی، طرف متقابل وی، همکارانش چقدر محق یا مقصر بودهاند بحثی جداست که به آن نمیپردازیم. بلکه هدف ما پرداختن به حوادث بعد از آن که بعنوان واکنشی از سوی برخی از افراد جامعه به بهانه دفاع از متوفی صورت گرفته، است.
در واقع این حادثه به ظاهر ساده که دهها مورد از آن در گوشه و کنار کشورمان میتواند اتفاق بیفتد، دستمایه دشمنان قرار گرفته و با ایجاد برانگیختگی روانی در سطح جامعه، اغتشاشاتی را در این شهر به وجود آوردهاند.
گروهکهای ضدانقلاب و تروریست (حزب منحله دموکرات، کومله، پ.ک.ک، پژاک و…) که مخاطبین خود را در غرب کشور جستجو میکنند و خیالاتی تجزیهطلبانه برای مناطق کردنشین میهن اسلامیمان در سر دارند، این سوژه را مناسب برای ایجاد گرد و غبار تبلیغاتی، برانگیختن و تحریک افراد یافتهاند.
این گروهکها که در سالهای اخیر با مساعدت سیاسی و مالی اربابان آمریکایی و غربی خود صاحب تلویزیون ماهوارهای و سایتهای اینترنتی و… شدهاند.
این خبر به ظاهر معمولی را گرفته و با دستکاری عظیمی آن را در بوقهای تبلیغاتی خود میدمند. تروریستها برای ایجاد آشوب در جامعه خبر را چنین منتشر میکنند: “دختر کُرد مهابادی از ترس تجاوز مأمور امنیتی خودکشی کرد “، ” یک دختر مهماندار هتل تارای مهاباد که از قبل توسط صاحب هتل پیش زمینه تجاوز به وی از سوی یک مأمور امنیتی آماده شده بود، در پی حمله مأمور و بستن دربها از سوی صاحب هتل، مجبور به پریدن از پنجره طبقه چهارم هتل شده و جان خود را از دست داده است….. صاحب هتل برای خوش خدمتی و اخذ مجوز ۵ ستاره برای هتل این دختر جوان کُرد را برای تجاوز از سوی مأمور امنیتی در اختیار وی قرار داده است” و نظایر این اکاذیب که قلم از ذکر آنها شرم میکند.
در حالی که فردی که با متوفی ارتباط داشته و بعد از حادثه نیز بازداشت شده نه تنها نیروی امنیتی نبوده بلکه اساساً با هیچ یک از نهادهای دولتی همکاری نداشته و برابر ادعاهایش ارتباطش با متوفی با قصد ازدواج و آشنایی اولیه بوده است.
ثانیاً برابر نظر پزشکی قانونی هیچ گونه تعرضی به متوفی نشده بوده و فوت وی بر اثر سقوط از ارتفاع و ضربه مغزی بوده است. ولی با تحریک رسانههای تروریستی تعدادی از جوانان این شهر بیخبر از همه جا به سوی هتل مذکور روی میآورند. در بین آنها عناصر تشکیلاتی گروهکها و اوباشی که رفتارهای وندالیستی تنها هنرشان است صحنهگردان شده و به هتل یورش برده و اموال آن را به آتش کشیده و غارت میکنند.
دامنه این جوسازیهای دروغین میرفت که ادامه یابد و حتی به شهرهای دیگر نیز گسترش یابد که با اطلاعرسانی هر چند دیرهنگام مقامات مسئول موضوع خاتمه مییابد ولی به بهای سنگین اخلال در امنیت عمومی شهروندان، آسیبهای جسمی (در بین مجروحین این حادثه تعدادی از نیروهای جان برکف و صبور انتظامی نیز به چشم میخورد) و اتلاف میلیاردها ریال سرمایه ملی و آسیب معنوی به خانواده قربانی، حتی افرادی در خارج از کشور نیز تحت تأثیر این تبلیغات دروغین قرار گرفته و حرکتهای اعتراضی انجام میدهند.
این حادثه با همه ناگواری و تلخیاش پایان یافته ولی به عنوان مسئلهای اجتماعی تکرارپذیر جای واکاوی و بررسی دارد و بایستی علل و عوامل درونزاد و برونزاد این پدیده مورد شناسایی قرار گیرد تا از تکرار آن جلوگیری به عمل آید.
چرا که مشابه آن را حداقل در یک دهه گذشته بارها شاهد بودهایم. برای روشن شدن زوایای مشترک این وقایع ناگوار ذکر برخی از آنها لازم است:
مورد اول در همین شهر مهاباد اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بوده: در سال ۱۳۸۴ فردی بنام کمال اسفرام (شوانه) که به جرم تجاوز به عنف به کودکی و جرایم مشابه تحت تعقیب مقامات قضایی بوده به اخطار پلیس توجه نکرده و متواری میشود که نهایتاً مورد اصابت گلوله پلیس قرار گرفته و فوت میکند.
تا اینجای قضیه حادثهای معمول در تمام دنیاست. ولی این سوژه را گروهکهای تروریست (پ.ک.ک/پژاک و…) گرفته و با صحنهسازی دروغین در تلویزیون ماهوارهای و سایتهای خود چنین اعلام میکنند که یک فعال مدنی و حقوق بشری توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به پشت ماشین بسته و بر روی زمین کشانیده شده و پس از زجر و شکنجه فراوان کشته شده است.
این رسانهها از مردم میخواهند به این ظلم و بیداد واکنش نشان دهند. به مدد فتوشاپ نیز در تصویر جنازه مقتول آثار جرح و کبودی فراوان ایجاد کرده و به نمایش میگذارند تا ادعای دروغین خود را به اثبات برسانند و فریاد وا حقوق بشرا سر میدهند.
در این حادثه نیز عدهای نا آگاه تحت تأثیر قرار گرفته و وارد آشوبی ناخواسته میشوند که به قیمت کشته و زخمی شدن چند نفر از شهروندان پایان مییابد.
مورد دوم در سال ۱۳۸۵ سه تن از عناصر تروریست گروهک پ.ک.ک/پژاک (فرزاد کمانگر و همدستانش) در حین بمبگذاری در یکی از اماکن عمومی توسط نیروهای امنیتی دستگیر میشوند و دادگاه صالحه پس از سیر مراحل قانونی حکم به اعدام آنها میدهد ولی از همان ابتدای دستگیری رسانههای گروهک با آتش تهیه فراوان شروع به بمباران اطلاعات دروغین مبنی بر اینکه دستگیرشدگان فعالین مدنی و حقوق بشری بودند مینمایند و برای اثبات این مدعا شغل یکی از دستگیر شدگان را که معلمی بوده شاهد میآورند.
در این قضیه نیز عدهای فریب خورده و به انحاء مختلف از داخل و خارج کشور به نظام قضایی کشور فشار میآورند. سمبه تبلیغات گروهک چنان پُر زور بوده که سندیکای جهانی معلمین و انجمن صنفی معلمان تهران نیز در حمایت از عناصر بمبگذار وارد صحنه میشوند و میرفت که این مورد نیز به بحرانی تبدیل شود ولی با اطلاعرسانی هر چند دیرهنگام مسئولین مربوطه فیصله مییابد.
در موارد ذکر شده مشابهتهایی وجود دارد که این پدیده نامیمون را تکرارپذیر نموده است. پس بایستی با رویکرد علمی آنها را بررسی کرده و راه چارهایی یافت و از آنها درس گرفت و از تکرارشان جلوگیری کرد به قول رودکی:
هر که نامُخت از گذشت روزگار هیچ ناموزد زهیچ آموزگار
آنکه در نگاه اول به این وقایع دیده میشود آسیبی در نحوه اطلاعرسانی ملی است. در غالب موارد بلافاصله بعد از حادثه از طرف مقامات مسئول، اطلاعرسانی لازم به مردم دیده نمیشود. شاید دلیل آن عادی بودن این وقایع باشد و یا منتظرند با روشن شدن زوایای آن اطلاع متقن و کاملی ارائه دهند.
هر دلیلی داشته باشد ضدانقلاب صحنه را خالی از خودی و آماده شایعه پراکنی و نشر اکاذیب مورد دلخواه خود میبیند. با کمک ماهواره و اینترنت و… و فنون لازم جعل وقایع، وارد شده و به هر میزان هم تأثیرگذار باشد به هدف خود رسیده است.
چرا که اساساً روحیه کنجکاوی موجود در جوانان، وجود افرادی بیکار و امثالهم، عدهای را هم ناخواسته در کنار افراد تحریک شده قرار میدهد و در مدت زمان کوتاهی سیاهی لشگر مورد نیاز خود را آماده مییابد.
علیرغم همه خویشتنداری و صبوری که نیروهای انتظامی نشان دهند کافی است شلیک یک تیر از سوی عومال گروهکها و کشتهسازی مثل ندا آقا سلطان باعث شعلهور شدن و بحرانی شدن قضیه شود.
پس آسیبشناسی روند اطلاعرسانی ملی و اتخاذ تدابیر لازم در این زمینه و مقابله با سمپاشی رسانههای ضدانقلاب و بیگانه، گامی است که انتظار میرود مسئولین مربوطه در این راستا بردارند.
و اما وظیفه آحاد جامعه در چنین مواقعی چیست؟ آیا بارها دروغ و توطئه رسانههای ضدانقلاب و بیگانه برای ما آشکار نشده؟ آیا ماهیت تروریستی این گروهکها برای فسقشان کافی نیست؟ آیا بارها بر واکنش عجولانه و احساسی فردی و جمعی انگشت ندامت به دندان نگرفتهایم؟ و آیاهای دیگر ؟ پس بیائیم از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم من جرب المجرب حلت بها الندامه.
بیداری روح جمعی بسیار امر مبارکی است و احساس مسئولیت در مقابل وقایع پیرامونی نشانه حیات و مسئولیتپذیری است. بیاییم این نعمت الهی را که ضامن بقا و تعالی جامعه است به طور صحیح استفاده کنیم.
در مقابل اخبار منتشره با ملاک قرآنی و عقلانی (ان جائکم فاسق ….) برخورد کنیم. در حرکتهای جمعی تنها به احساس و برانگیختگی از هر جا بسنده نکنیم بلکه آمیزهای از تعقل، حکمت و نوعدوستی زیربنای رفتار ما باشد.
به آموزههای زیبای فرهنگ خود برگردیم و عجله در تصمیمگیری و خشم و غضب بیجا را از خود دور کنیم، خود را هم زمان در مقام شاکی، مدعیالعموم، قاضی و مجری قرار ندهیم.
اجازه دهیم کارها از مجرای قانونی خود پیش برود. تا جامعهای امن، با ثبات، شاداب و با طراوت داشته باشیم.
آخرین اخبار دریافتی از سطح شهر مهاباد بیانگر این است که فضای شهر آرام بوده و مردم با روشن شدن اکثر ابعاد این حادثه از اتفاقات رخ داده و خسارت های مادی و معنوی وارده به وجهه شهر و مردم با فرهنگ مهاباد اظهار تاسف داشته و علیرغم تلاش هایی که برخی جریانات سیاسی خارج نشین و مستقر در کوه ها برای بر هم زدن آرامش شهر صورت داده بودند این اقدامات ناکام مانده و فراخوان های متعدد و متنوع آنها با بی توجهی مردم مواجه شده که این امر نشانگر این است که این گروه ها پایگاه اجتماعی در بین مردم کرد زبان ندارند .