سید محمدصادق خرازی سفیر پیشین ایران در فرانسه
ما قربانی تروریسم هستیم اما ما را به انجام اقدامات تروریستی متهم میکنند. ما خود قربانی خشونت هستیم و خشونت در دامن آنهاست ولی ما را به خشونت متهم میکنند. اگر این بود که تا امروز ۳۶ انتخابات برگزار نمیکردیم، لذا غربیها نگاه حذوفگونهای به اصالت انقلابی ما دارند. به همین دلیل آنها راه را اشتباه گرفتند و موفق نمیشوند، تنها راه موفقیتشان اصلاح فکر خودشان است. ما قربانی ترور و تروریسم هستیم. در کوچه پسکوچههای این شهر جوانان ما تکهتکه شدند تا کشور ثبات پیدا کند منتهی به دلیل تضاد ذاتی که ما با سلطه بیگانگان و هژمونی غرب داشتیم کسانی را که ترور میکردند، در پناه قدرتهای جهانی مأوا و آرامش مییافتند. کسانی که تروریست بودند در آغوش صدام و غربیها بودند. اینها تضاد، تعارض، دوگانگی و پارادوکسهایی است که در رفتار و عمل غربیها مشهود است. طبق اطلاعات موجود از ویکیلیکس، برای ما مسلّم است که کشورهای منطقه نقش اول را در گسترش تروریسم دارند و از آن حمایت میکنند؛ مانند مبالغی که برخی کشورهای منطقه به گروهکهای تروریستی مجاهدین خلق، داعش، جبهه النصره و یا سازمانهای تروریستی مثل القاعده میدهند. غربیها در پارادوکس گیر کردهاند و میگویند «مبارزه با تروریسم» اما تروریسم که خوب و بد ندارد. تروریسم، تروریسم است. اگر امروز از یک گروه تروریستی حمایت میکنند فردا همین گروه دامن خودشان را میگیرد از اینرو تنها یک راه وجود دارد و آن این است که فکرشان را اصلاح کنند. اگر بخواهیم نگاه واقعبینانه به پدیده تروریسم داشته باشیم، میبینیم که تحولات قرن نوزدهم و بیستم پدیدههای شومی را در جهان بهدست خودِ سیستمهای لیبرالیسمی که در غرب بود، به وجود آورد و جهان را به سمت و سویی از خشونت کشاند. از قرن ۱۸ به بعد ما با پدیدههایی مثل آنارشیسم، رادیکالیسم، فاشیسم و لیبرالیسم روبرو هستیم. این پدیدهها با تاثیر و تاثر عناصر تلخی را در جهان پیرامونی خود به وجود آوردند که زادگاه این تفکر در غرب بود و چه بخواهیم و چه نخواهیم، جهان پیرامونی ما آلوده به این پلشتیها، زشتیها و دغدغههاست. انقلاب اسلامی ایران با فرهنگ ترور و خشونت بهوجود نیامد؛ حضرت امامخمینی(ره) مطلقا با برخوردهای خشونتآمیز و تروریستی مخالف بودند و یکی از انقلابهای مسالمتآمیز تاریخ را رهبری کردند. اگر بخواهیم ریشههای انقلاب اسلامی را آسیبشناسی کنیم، میبینیم که انقلاب اسلامی پدیدهای است از جوش و خروش یکپارچه مردم و پدیدهای است که در جنبش اجتماعی مردم رخ نموده است. این انقلاب، مبتنی بر کودتا، ترور و یا خشونت نبود بلکه مردم با دست خالی و سینههایی پر از احساس در برابر تانک و گلوله صف کشیدند و از حیثیت، استقلال و آزادی خود دفاع کردند تا توانستند سیستم سیاسی را بنیاد کنند. از اینرو انقلاب اسلامی، انقلابی است که بر شالوده و پایههای استوار جنبش اجتماعی مردم ایران پدید آمده است. این انقلاب ذاتا نمیتواند با ترور و تروریسم آمیخته باشد. همچنین این انقلاب نمیتواند اصولا تروریسم، فاشیسم و رادیکالیسم را احیا کند. انقلاب اسلامی در تداعی و تجلی احیاگری دینی پدید آمده است. تمامی کسانی که با مبانی انقلاب اسلامی آشنا هستند، با اصول آن و چارچوبهای فکری و نظری امامخمینی(ره) و انقلاب نیز آشنایی دارند و به این جمعبندی میرسند که انقلاب اسلامی حقیقتا یک جنبش اجتماعی احیاگر است. این انقلاب میگوید: «من آمدهام تا دین جدم را احیا کنم» و همین مسئله را امام حسین(ع) در روز عاشورا و امامخمینی(ره) در پگاه صبح انقلاب فرمودند. اما چه شد که در پگاه صبح انقلاب و با فرمایشات امامخمینی(ره) بایستی برای استقلال کشور این همه خون میدادیم؟ چون تمام مبانی فکری گروههای معاند و چپ منطبق بر تروریسم بود. سازمان مجاهدین خلق نیز سازمان تروریستی از قبل از انقلاب بود. مبانی چریکهای فدایی خلق نیز حذف بود و هدفشان برخورد بود، اما چه شد که موفق نشدند؟ دلیل این امر قدرت پیروزی خون بر شمشیر و خون بر قلمهای ناپاک بود. سازمان ملل به جای آنکه به حقوق بشر و مبارزه با تروریسم بپردازد، در جهت منافع غرب عمل کرده است. در صورتی که این سازمان باید به مبانی حقوقبشر جهان به صورت یکسان رسیدگی کند. آیا سازمان ملل باید چشمش را نسبت به آنچه که در خاورمیانه اتفاق میافتد، ببندد. آنچه ما در رفتار سازمان ملل میبینیم، عدالت نیست. پارادوکسها و دوگانگیهایی است که لطمه زیادی به شأن سازمان ملل متحد وارد کرده است. هنوز یک نهاد جهانی پیدا نشده است که ما بتوانیم به صورت واقعی آن را سازماندهی کنیم و بتوانیم سازمان جهانی قربانیان خشونت را شکل بدهیم و این امر بیشتر یکطرفه بوده است در حالی که اگر واقعا بخواهد کار جدی انجام شود، میتوان از تروریسم آشکار دولتی که علیه مردم یمن به کار میرود، شروع کرد و یا در سوریه و یا در عراق و یا دیگر کشورها کاری کرد. به نظر من باید جنبش اجتماعی وسیعی صورت بگیرد و یک سازمان مهم تاسیس شود که بهتر به مسایل حقوقبشری بپردازد. راه اگر به این صورت پیش برود ره به جایی نمیبرد و ما باید با منطق خاص خودمان کشورها را از این نظر راضی کنیم تا در جهت مبارزه با ترور حرکت کنند. همچنین اگر بین وزارت خارجه و نهادهای امنیتی و قضایی کشور دیالوگی برقرار شود و بتواند چنین نهادهای خصوصی و غیرانتفاعی تاسیس کنند، بیتردید میتوان در فضای خارج از کشور کارهای بزرگی انجام داد. منبع: پایگاه اطلاعرسانی دومین کنگره بینالمللی ۱۷۰۰۰ شهید ترور |