طرح کندوی زنبور عسل چه بود/ چرا پرچم داعش سیاه است؟
مورخان پیدایش جریانها و گروههای سازمانیافته سلفی را به اواسط قرن ۱۳ هجری (اواسط قرن ۱۹ میلادی) نسبت میدهند.
کوردپاریز/ در آن زمان جهان اسلام موردتهاجم سیاسی، نظامی و فرهنگی همهجانبه غرب قرارگرفته بود. امپراتوری اسلامی عثمانی (۱۹۲۳-۱۲۹۹) پس از حدود شش قرن حکومت بر مناطقی از آسیای صغیری، بیشتر نقاط خاورمیانه، قسمتهایی از شمال آفریقا، قسمت جنوب شرقی اروپا تا قفقاز، به علل مختلف سقوط کرد و براساس معاهده سایکس ـ پیکو( توافقی سری میان بریتانیا و فرانسه که در ماه مه۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافقنامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد)، به چندین کشورخرد و درشت و هر کشور تحت قیمومیت و استعمار یکی از قدرتهای استکباری قرار گرفت. قدرتهای استکباری نیز در راستای حفظ و گسترش منافع خود، افرادی را بر کشورهای اسلامی گماشتندکه مجری سیاستها و دستورهای آنان بودند.
سَلَف در لغت به معنای پیشینیان و گذشتگان است، همچنین به بستگان نزدیک انسان که از دنیا رفتهاند نیز گفته میشود. سلف در اصطلاح فقهی نوعی دادوستد است که در آن خریدار ثمن را قبلاً میپردازد تا جنس مورد معامله را در وقت معین دیگری دریافت کندکه به آن معاملۀ سَلف می گویند. سلفی در اصطلاح امروزی، نام عدهای از گروهها، سازمانها و شخصیتهایی است که برای احیای دوران سلف یا احیای سیره سَلَف صالح جهت تغییر جوامع مسلمانان و ایجاد خلافت اسلامی میکوشد. از نظر سلفیون تاریخ اسلام به دو دورۀ«سَلَف» و «خَلَف»تقسیم میشود.
دورۀ سَلَف شامل سه نسل اول مسلمانان صدر اسلام است که به ترتیب عبارتاند از دوران صحابه، تابعین و تابعین تابعین. ازنظر سلفیون دورۀ سلف، هر نسل به مدت صدسال و جمعاً به مدت ۳۰۰ سال طول کشید. پس از دوران سلف، دوران خلف است که از اول قرن چهارم هجری شروع میشود. از نظر سلفیون در دوران خلف انواع انحرافات، بدعتها، اختلافات و اعمال شرکآمیز بین مسلمانان به وجود آمد. ازنظر سلفیون، معیار و مقیاس حق و باطل،سنت و سیرۀسلف صالح است.
خاستگاه اولیه جریان سلفیت، منطقه نجد در عربستان سعودی است که در قرن دوازدهم هجری توسط محمد بن عبدالوهاب با شعار احیای دوران سلف صالح باعنوان موحدون حرکت خود را شروع و زیر سایه آل سعود و با حمایت انگلستان در سرزمین عربستان به قدرت رسید. نخست عدهای از مسلمانان جذب شعار و اهداف آنان شدند، لکن بهمرور عملکرد تند و بیرحمانه پیروان محمدبن عبدالوهاب که برای رسیدن به قدرت از هیچ قتل، کشتار واقدامات بیرحمانهای فروگذار نبودند، موجب شد که در بین مسلمانان فرقهای خشن و گروهی بیرحم به نام«وهابی» معروف شوند. درباره تفاوت وهابیت با اهل سنت می توان به این موارد اشاره کرد:
همه گروههای سلفی درپی ایجاد خلافت اسلامیاند. لکن در جهانی بودن خلافت یا منطقهای بودن آن و همچنین در نام(خلافت، امارت، دولت اسلامی) و شیوه نیل به این هدف باهم اختلاف نظر دارند(برخی از گروهها داعیه ایجاد امارت اسلامی در منطقهای خاص را دارند، برخی دیگر درپی ایجاد خلافت جهانی اسلامی، و برخی به دنبال ایجاد دولت اسلامیاند). همچنین همهگروههای سلفی، به اعتقادات شیعیان با دید منفی مینگرند لکن در مورد نحوه تعامل و ارتباط با شیعیان، و کفر و ایمان شیعه دارای اختلاف نظر هستند.
تجاوز شوروی به افغانستان و اشغال آن کشور در سال ۱۹۷۹، زمینهساز موج مهاجرت گروههای جهادی از کشورهای مختلف به افغانستان شد. آمریکا با همکاری حاکمان برخی از کشورهای اسلامی خصوصاً حاکمان کشورهای عربستان، مصر، لیبی و الجزایر، توانستند بانفوذ در بین گروههای جهادی آنها را به این باور برسانند که در حال حاضر سرزمین اسلامی افغانستان توسط الحاد اشغالشده و در چنین شرایطی بر همه مسلمانان واجب است برای آزادسازی سرزمین اسلامی به جهاد با کفار و ملحدین قیام کنند.
بر اساس این طرح طبق گفته اسنودن که با عنوان «کندوی زنبور عسل» توسط آمریکاییها طراحیشده بود، موج مهاجرت جهادیون از کشورهای مختلف اسلامی شروع شد. هدف مجاهدین عربتبار که بعدها به عنوان «عرب افغان» معروف شدند، ایجاد خلافت اسلامی در این کشور بود. عرب افغانها، پس از ورود به افغانستان، همه مدارک هویتی خود را از بین میبردند و میگفتند یا همینجا کشته میشویم و یا خلافت اسلامی را از همینجا بر پا میکنیم.
نقطه آغازین مهاجرت عربافغانها با حضور دکتر عبدالله عزام( وی متولد شهر جنین در فلسطین اشغالی در در دهه ۱۹۸۰ وارد افغانستان شد و سازماندهی مجاهدین عربتباری بود که برای جهاد علیه شوروی وارد افغانستان میشدند)در پاکستان شروع شد. ازآنجاکه در آن زمان افغانستان در اشغال شوروی بود،
مجاهدین مجبور بودند ابتدا وارد پاکستان شوند و از آن طریق به جبهههای افغانستان اعزام شوند. عبدالله عزام برای سازماندهی مجاهدین تازه وارد، اقدام به تأسیس دفتری تحت عنوان خدمات المجاهدین در پیشاور پاکستان کرد. عزام معتقد بود در حال حاضر مسلمانان باید جهاد با آمریکا و اسرائیل را هدف خود قرار دهند و از جهاد با حاکمان کشورهای اسلامی (دشمن قریب) که مهرههای دشمن دور (آمریکا و شوری) هستند خودداری کنند. عبدالله عزام پس از سالها حضور در پاکستان و افغانستان، در سال ۱۹۸۹، درحالیکه برای امامت نماز جمعه بهسوی یکی از مسجدهای پاکستان در حرکت بود، بر اثر انفجار بمب کشته شد.
پس از کشته شدن عبدالله عزام، اسامه بنلادن که معاون پشتیبانی وی بود بهجای وی انتخاب شد. بنلادن، برای آموزش و سازماندهی مجاهدین پادگانی را به نام قاعده الجهاد (پایگاه نبرد مقدس) در پیشاور پاکستان ایجاد و در سال ۱۹۸۸ رسماً گروه القاعده را تأسیس کرد. ایمنالظواهری، نیز رهبر سازمان الجهاد مصر و نفر دوم تشکیلات القاعده شد که بر این باور بود که باید جهاد را ابتدا با «عدو بعید» (دشمن دور) شروع کرد، زیرا اگر آمریکا در قعر خانهاش مورد هجوم قرار گیرد، هدف قرار دادن افرادی همچون مبارک و حاکمان سعودی و دیگران بهراحتی امکانپذیر است.
در دوران فرماندهی اسامه بنلادن و تا قبل از عملیات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ساختار تشکیلاتی القاعده شامل یک شورا و چندین کمیته بود که برخی از آنها عبارتاند از: امور نظامی، رسانهای، مالی و مذهبی. در رأس این تشکیلات فتواها و نظرات شخص اسامه بندلان مافوق همه دستورات تلقی میشد.
القاعده از سال ۱۹۹۸ عملاً فاز نظامی جبهه جهانی اسلام علیه یهودیان و آمریکا، را شروع کرد و عملیاتهای متعددی در کشورهای مختلف آفریقایی و آسیایی علیه منافع آمریکا طراحی،سازماندهی و اجرا کرد. از این مقطع بود که القاعده بهعنوان یک گروه جهادی در سطح جهان معروف شد. برخی از عملیاتهایی که توسط القاعده صورت گرفته عبارتاند از: انفجار سفارتخانههای آمریکا در نایروبی کنیا و دارالسلام تانزانیا در نیمه دوم سال ۱۹۹۸،انفجار ناو آمریکایی، یو اساسکول در آبهای یمن در سال ۲۰۰۰و مهمترین و معروفترین آنها حمله به برجهای دوقلو و برخی دیگر از مرکز نظامی و امنیتی آمریکا در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بود که منجر به حمله به افغانستان و عراق شد. هر چند ابهامات و شبهات بیشماری در خصوص حمله به برج دوقلو و دخالت آمریکا وجود دارد که تا کنون پاسخی به آنها ارایه نشده است. نحوه قتل بن لادن و به دریا انداختن وی نیز به به این ابهامات افزود تا گره های کور این حوادث همچنان ناگشوده بماند.
درسال ۲۰۰۳ ابومصعب زرقاوی که از نزدیکان اسامه بنلادن و از فرماندهان القاعده در افغانستان بود، جهت ایجاد شاخه القاعده در عراق و جهاد با آمریکاییها وارد این کشورشد. بنلادن پس از چند روز در یک نوار صوتی که از شبکه الجزیره پخش شد، زرقاوی را بهعنوان امیر القاعده در عراق معرفی کرد و از همه گروههای جهادی مستقر در آن کشور خواست با وی بیعت کنند.
زرقاوی پس از ورود به عراق گروهی تحت عنوان«جماعت التوحید و الجهاد»بهعنوان شاخه القاعده در عراق ایجاد کرد.این گروه پس از اعلام بیعت با بنلادن در سال ۲۰۰۴ با نام «القاعده الجهاد فی بلاد الرافدین» مشهور شد.
هنوز مدت زیادی از جهاد ابومصعب زرقاوی علیه آمریکاییها در عراق نگذشته بود که وی در اوایل سال ۲۰۰۴،طی اطلاعیهای که در فضای مجازی منتشر شد، ضمن کافر معرفی کردن شیعیان، اولویت مبارزه و جهاد را به مقابله با شیعیان اعلام کرد. در بخشی از اطلاعیه وی آمده است: «مخالفان (شیعیان)، افعیها و دشمنان در کمین نشسته و عقربهای حیلهگر هستند… شرک نمایان شیعیان تا جایی است که قبرها را میپرستند و در اطراف قبور ائمه طواف میکنند، یاران پیامبر را کافر میدانند و به مادر مؤمنان و صالحان این امت دشنام میدهند و قرآن کریم را جعل میکنند.»
از آن پس جهاد و مبارزه علیه شیعه،در اولویت اول تمام گروههای تکفیری قرار گرفت. بهعبارتدیگر، جهاد با شیعه بهعنوان دشمن قریب جایگزین جهاد باآمریکاییهابهعنوان دشمن بعید معرفی شد.
زرقاوی در راستای تقویت و گسترش اقدامات تروریستی و ایجاد هماهنگی بین گروهها،سران گروههای مرتبط یا همسوی با خود را گرد هم جمع کرد و از مجموع آنهابهاصطلاح«شورای مجاهدین» را تشکیل داد. شورای مجاهدین وظیفه هماهنگی و همکاری بین گروههای تروریستی علیه دولت و هدفمند کردن حملات و اقدامات تروریستی را عهدهدار بود. چند ماه پس از تشکیل شورای مجاهدین، در ۷ ژوئن سال ۲۰۰۶ ابومصعب زرقاوی و همراهانش درشهر بعقوبه در شمال بغداد مورد هدف قرار میگیرد و همه آنها کشته میشوند.
پس از کشته شدن زرقاوی شورای مجاهدین تشکیل شد و پس از اتمام جلسه شیخ محارب الجبوری، سخنگوی شورا، با انتشار بیانیهای در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶، شورای مجاهدین را منحل کرد وآن را به«دولت اسلامی عراق»ارتقاء داد و ابوعمر الهاشمی الحسینی البغدادی معروف به ابوعمر البغدادی را بهعنوان رهبر این گروه معرفی و بعقوبه، محل کشته شدن زرقاوی را بهعنوان پایتخت دولت اسلامی عراق اعلام کرد.
دولت اسلامی عراق با حمایتهای مادی، معنوی و اطلاعاتی برخی از کشورهای منطقه،توانست مناطقی از استانهای دیاله، الانبار، صلاحالدین و بخش کوچکی از بابل را تصرف کند. دولت اسلامی عراق پس از تصرف هر منطقه،امیری برای آن تعیین و یک هیئت شرعی برای اجرای احکام منصوب میکرد و هیئتی برای قضاوت شرعی بین مردم و یک گروه نظامی تعیین میکرد که وظیفه حفظ امنیت را بر عهده داشت.
آنان جهت انعکاس نظریات و برنامههای خود، چندین مؤسسه تبلیغاتی و سایتهای رایانهای طراحی و راهاندازی و از طریق این مؤسسات و سایر مراکز تبلیغی بیانیهها، سخنرانیها، فتاوا، کتب و جزوات مورد نظر خود را منتشر میکردند. این گروه بیرقی را بهعنوان نماد برای خود طراحی کرده بودکه طبق برخی از نقلهای تاریخی نماد مسلمانان صدر اسلام شناخته میشد.
نماد یا پرچم داعش، پرچم سیاهرنگی است که در وسط آن با خط مخصوصی جمله لاالهالاالله و در زیر آن محمد رسولالله بهصورت مهر بارنگ سفید نقش بسته است. البته تمامی گروههای سلفی در کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی هرکدام بهنحو خاصی از این بیرق استفاده میکنند.
این نماد ریشه در تاریخ اسلام دارد. بر اساس برخی از روایتهای موجود، پیامبر اسلام (ص)از دو پرچم یکی به رنگ سفید و دیگری به رنگ سیاه بدون نوشته که «رایه العقاب» نامیده میشده استفاده میکرد.پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) خصوصاًاز زمان بنیعباس به بعد تمام خلفای اسلامی از پرچمهای مشابهی استفاده میکنند. از زمان سقوط خلافت عثمانیها تاکنون نیز اکثر گروهها و نهضتهای اسلامی از بیرق سیاهکه یادآور نماد مسلمانان صدر اسلام است، استفاده میکردهاند. بر روی بیرق داعش عبارت «شهادتین» نقش بسته است. گفته میشود شکل عبارت «محمد رسولالله»شبیه به مهری است که پیامبر اسلام در مکاتبات از آن استفاده میکرده است.
گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۰۷ برای اثبات مشروعیت بیرق اسلام سندی را منتشر کردمبنی بر اینکه بیرق یادشده نسخه مطابق با اصل بیرق پیامبر اسلام (ص) است.