حزب کارگران کوردستان ترکیه (پکک) هنوز گرفتار ایدئولوژی سابق چپ خود است و هنوز نتوانسته از آن فاصله بگیرند.
خاورمیانه دوره بسیار سخت و ملتهبی را سپری میکند. همه گونه مشکلات قومی و دینی آن را فرا گرفته و در راس همهی درگیریها قرار دارد. اما خاورمیانه تا ابد در این جهنم نمیماند. حتی اگر انقلاب ها شکست بخورند علم جامعه شناسی سیاسی همچنان آنها را انقلاب می نامد، برای این که در بنیاد اجتماعی و فکری منجمد جامعه خلل ایجاد کرد و آن را لرزاند و زمینه را برای تحولات و تولید افکار جدید مهیا کرد.
کوردپاریز/ این حرف را زدم تا به موضع سلبی حزب کارگران کردستان در برابر انقلاب های منطقه بپردازم. حزبی که خطابش نسبت به این انقلابها تفاوتی با خطابه کسانی که میخواهند به هر وسیلهیی، طعنهیی به آن بزنند و آن را توطئه امپریالیستی علیه نظامهای مدرن معرفی کنند. پکک نسبت به انقلاب لیبی به بهانه دخالت ناتو و فعال شدن گروههای اسلامگرای سیاسی شبهه وارد کرد. بعضی از رهبران آن می گویند: «قذافی روزی در کنار ما ایستاد.» در حالی که فراموش کردهاند که قذافی دیکتاتور طغیانگری بود که شرارتش حتی به خارج از لیبی رسید. او جایزه حقوق بشر را در حالی به اردوغان داد که او کرد ها را سرکوب کرد!
اگر کردها واقعا به فکر رسیدن به حقوق خود هستند باید در صف اول مدافعین انقلابها در منطقه باشند. اما متاسفانه اسیر مصالح تنگ نظرانه حزبی شدهاند و واقعیتهای منطقه را فراموش کردهاند. پکک برای توجیه مواضع سلبی خود دخالتهای امریکا و ترکیه و قطر و عربستان و امپریالیست در این انقلابها را بهانه میکند.
اوجالان در طول سالهای مدید بازداشتش تلاش سیاسی و فکری بسیاری کرد تا بتواند صفحه تازهیی در جنگ خود در ترکیه بگشاید. می توان گفت اردوغان به اوجالان مدیون است برای این که او بود که کمک کرد حزب عدالت و توسعه موفقیتهای در خور توجهی به دست آورد و به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی برسد، اگر اردوغان به این دستاوردها رسید به دلیل آسان گیریها و تساهل و کوتاه آمدن های بسیار اوجالان بود که در حل قضیه کردی به او کمک کرد. اوجالان تلاش بسیاری کرد که حزبش تحت کنترل بماند، علاوه بر آن تلاش کرد که حزبش را از اردوگاه نظامی به حیات مدنی وارد کند. پکک و رهبر آن اوجالان در بسیاری از دیدگاههای خود تجدید نظر کردند و تلاش کردند مفاهیم جوامع دموکراتیک و آزاد را درک کنند، اما واقعیت این است که هنوز گرفتار ایدئولوژی سابق چپ خود هستند و هنوز نتوانستهاند از آن فاصله بگیرند. از جمله در سوریه که همچنان با همان رویکرد چپ گرایانه برخورد میکنند، به گونهیی که انگ خیانت سادهترین چیزی است که به هر کسی که با آنها مخالفت میکنند، میبندند.
آیا اوجالان واقعا میداند که حزبش در سوریه چه میکند؟ آیا میداند که ذهنیت خیانت بر عملکرد پکک و تلاشهای حزبش مسلط است و در تمامی طرح ها و افکارش دنبال می شود؟ آیا میداند که حزبش از خشونت علیه همه حتی کردهای سوریه و تمام فعالان سیاسی و روزنامه نگاران مخالف استفاده میکند و شهروندان عادی را در شهر عامودا و کوبانی می کشد؟ آیا میداند که حزب او جنگ رسانهیی و سیاسی شدیدی را علیه حزب دموکراتیک کردستان عراق و مسعود بارزانی آغاز کرده و او را متهم به خیانت میکند؟ آیا اوجالان از فعالیتهای شیطنتآمیز بارزانی که ماه ها است در عراق و سوریه دنبال میکند، خبر دارد؟
به نظر میرسد بیشتر اطلاعاتی که به اوجالان درباره کردها سوریه و عراق میرسد؛ سرشار از مبالغه و گمراهی است. شاید به او خبر میدهند که بارزانی خائن و مزدور ترکیه است و علیه حزب توطئه میکند. اما اوجالان باید بداند که عدهیی با دروغ به فکر نفاقند. اوجالان باید بداند در این برهه تاریخی مسئولیت بزرگی به دوش دارد و اگر واقعا به فکر جلوگیری از خونریزیها است باید در رفتار و افکارش تجدید نظر کند. در غیر این صورت حزبش به برگه بازیای در دست دیگران تبدیل خواهد شد.