حسن بهشتی پور//
در شب یکشنبه تیراندازی به کلوپ همجنس گرایان در اورلاندو با مرگ ۴۹ نفر و زخمی شدن ۵۳ نفر همراه بود. مهاجم عمر متین ، ساکن فلوریدا با اصلیت افغانی بود که توسط پلیس کشته شد. این حادثه به یکی از بزرگترین جنایت ها بر اساس تعداد قربانیان در تاریخ آمریکا تبدیل شد.
در این حادثه چه کسی مقصر است؟
واقعیت این است که یک رفتار تروریستی در اصل این موضوع وجود دارد. این فرد در جامعه آمریکا تربیت شده است. او در خود جامعه آمریکا بوده و نمی شود نسبت داد که او مهاجر بود. درست است که پدر و مادرش مهاجر بودند اما عمر متین در داخل جامعه آمریکایی متولد و بزرگ میشود و یک روز می آید و عصیانگری می کند و دست به فعالیت تروریستی می زند. باید یک تحلیل جامعه شناختی انجام بشود که چه وضعیتی در جامعه آمریکا امروز حاکم است که چنین افرادی به عنوان اعتراض دست به اقدامات تروریستی می زنند.
نکته مهمی که در این قضیه وجود دارد این است که گروه داعش امروز نه فقط مسئولیت چنین اقدامی را به عهده گرفت بلکه گروه داعش امروز یک نقاب برای پوشاندن چهره تروریستهایی شده است که در اقصی نقاط جهان پراکنده هستند، تفکرات متفاوتی دارند و با ایده های متناسب با تفکرات تکفیری و وهابی سعی می کنند اقدامات خود را توجیه کنند و جوانان را به خودشان جذب بسازند.
اما این که عمر متین تحت تاثیر تبلیغات داعش چنین اقدامی کرده یا این که شخصا به عنوان اعتراض به همجنس گرایی چنین عمل نموده، در واقع یک سوال مبهمی است و نمی شود پاسخ دقیق را به این موضوع داد.
یک جنبه مهم دیگری که در این ماجرا وجود دارد، بهره برداری سیاست تبلیغاتی برای کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مثل دونالد ترامپ است که از این موضوع بهره برداری می کند. او مدعی است که اگر اجازه مهاجرت پدر و مادر عمر به آمریکا داده نمیشد، چنین تروریستی در آمریکا ظهور نمیکرد. اگر چنین تفکرغلط می خواهد صحیح باشد، پس ما باید بپذیریم که کل جامعه آمریکا مهاجر است و ۲۰۰ سال گذشته مهاجران بودند که آمریکا را ساختند.
نکته دیگر اینکه خانم کلینتون، کاندیدای دیگر ریاست جمهوری آمریکا به جای ریشه یابی فرد و مشکلاتی که تروریست پروری را در جامعه آمریکا زمینه سازی می کند، به یک جنبه دیگر اشاره کرده و مسئله خریداری آزاد اسلحه را مطرح می کند. جالب است که موضوع تجارت اسلحه و کمپانی های بزرگ آمریکایی که میلیاردهای دلار از فروش اسلحه درآمد دارند را زیر سوال می برد. در حالی که همین فرد مهاجم سه بار از سوی پلیس امنیتی بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفته بود. آنها حداقل می دانستند که صلاحیت لازمه برای دریافت اسلحه ندارد. ولی می بینیم که اسلحه را به راحتی به دست آورد و ۵۰ نفر را کشت. آمریکا به جای اینکه فرافکنی کند و موضوع اسلام هراسی را با سایر موضوعات ارتباط بدهد، باید واقعت را ببیند که در داخل آمریکا چه عواملی موجب پدیده های تروریستی می شود. حادثه ی اورلاندو یک بار دیگر تاکید کرد که تروریسم مرز ندارد.
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران این اقدام را محکوم کرده و اقدام تروریستی دانست. ولی موضوع این است که ما باید توجه داشته باشیم که هر فردی می تواند اقدامی تروریستی را انجام بدهد و عقیده اش مهم نیست. مگر در آمریکا تا به حال اقدامات نظامی علیه کودکان انجام نشده و بچه مدرسه را نکشتند؟ مگر این مجرمان مسیحی نبودند؟ کسی نمی آید و نمی گوید که این تروریست مسیحی بوده است. یا مگر فرد یهودی تا حالا اقدامات تروریستی را انجام نداده است؟ اما هیچ وقت به او تروریست یهودی نمی گویند. بحث نیست که اعتقادات و باورهای آن فرد چیست. بحث این است که چرا این اقدام را انجام داده و انگیزه هایی که به این اقدام وادارش کرده، چیست و چگونه می توان با این اقدامات مقابله کرد و ریشه تروریستی را از بین برد. در جامعه آمریکا آدرس را اشتباه می دهند. یعنی به جای این که علت این فرد برای کشتن ۵۰ نفر را ریشه یابی کنند، می آیند سریع به اسلام و گرایش اسلامی را به او ربط می دهند. و پس نتیجه این است که ما باید با متهمان برخورد کنیم.