دکتر صلاح الدین خدیو
کمتر کسی تصور می کرد که جنگنده هایی که روزانه پایگاه پ.ک.ک در قندیل را بمباران می کنند، روزی بر فراز آنکارا و استانبول دیوار صوتی را بشکنند و به مراکز حکومتی حمله نمایند.
رجب طیب اردوغان در نیمه شب تاریخی ترکیه هنگام رسیدن به فرودگاه آتاترک استانبول در محاصره هوادارانش به آسمان بالای سرش نگاه کرد و گفت: جنگنده های اف شانزده را خریده ایم تا دشمنان ترکیه را هدف قرار دهند نه اینکه بمب روی سر مردم بی دفاع بریزند.
اوت سال گذشته که با شعله ور شدن مجدد جنگ آتش بس دو ساله پ.ک.ک و دولت ترکیه فروپاشید، کمتر کسی تصور می کرد که جنگنده هایی که روزانه پایگاه پ.ک.ک در قندیل را بمباران می کنند، روزی بر فراز آنکارا و استانبول دیوار صوتی را بشکنند و به مراکز حکومتی حمله نمایند. اما همان زمان کم نبودند تحلیلگرانی که در مورد خطر بازگشت ارتش به عرصه سیاست در پرتو نظامیگری حکومت هشدار داده و طرفین دعوا را از تبعات آن برحذر می داشتند. ناظران موصوف در واقع نگران آینده دمکراسی نوپا و کم رمق ترکیه و وضعیت ژلاتینی نهادها و نمادهای دمکراتیک این کشور بودند.
ارتش کودتاچی و مداخله گر ترکیه که خود را وارث کمالیسم و حافظ سنت سکولار کشور می داند، در طول پانزده سال گذشته مرتب در برابر دولت اسلامگرای عدالت و توسعه در حال عقب نشینی بوده است و این امر یکی از توفیقات نهادی حزب عدالت و توسعه شمرده می شود.
جذابیت تجربه نسبتا موفق اسلامگرایان ترک در تلفیق نان و دین و آزادی تا جایی بود که سرچشمه الهام برای دیگر کشورهای مسلمان شده و از سوی دولتها و نهادهای غربی هم بدیده تحسین نگریسته می شد. در مقطعی حتی به نظر می رسید که بسته توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی توامان آن همچون پوشاک و کریستال و سریالهای ترک، از ارزشهای قانون عرضه و تقاضا پیروی می کند. تا اینجای کار مشکلی نبود. مشکل از آنجا آغاز شد که بهار عربی از راه رسید و به این وسوسه نزد اسلامگرایان ترک دامن زد که زمان صدور مدل ترکی و تشکیل بلوک اخوانی فرا رسیده است. سیاست تنش صفر با همسایگان در چرخشی که امروز مشخص شده چندان با حساب و کتاب نبوده به سیاست صدور مدل حکومتی و دخالت در امور همسایگان تغییر پیدا کرد.
پندی قدیمی می گوید که سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی است. تالی منطقی سیاست خارجی تهاجمی جدید، اقتدارگرایی روزافزون اردوغان در داخل و تلاش آشکار و پنهان برای تغییر نظام سیاسی این کشور و تجمیع قدرت بیشتر در راس سیستم سیاسی بود.
در واقع در پنج سال گذشته در داخل اردوغان هر چه میکرد و میگفت برای نیل به این هدف بود و در خارج هم بیش از پیش ناچار به پرداخت هزینه های طاقت فرسای سیاست خارجی نه چندان کامیابش می شد. در سوریه کلاهش با پ.ک.ک در هم رفت و این مساله به صورت شعله ور شدن دوباره آتش جنگ با آن خود را نشان داد و ترکیه را وارد دور جدیدی از تنش با قدرتهای محلی و منطقه ای نمود.
در هفته های اخیر اردوغان نشان داد که آماده تجدید نظرهای دردناک در سیاست خارجی آرمانگرایانه و پرهزینه اش و تلاش برای درانداختن طرحی نو است. روابط با روسیه و اسرائیل به سرعت ترمیم شد و تمهیداتی برای عدول از خط قرمزش در مورد برکناری اسد هم انجام گرفت. عمده ناظران دلیل اصلی این چرخشها را هراس از تثبیت بیش از پیش موجودیت کردی شمال سوریه و تحمیل حفره های امنیتی بزرگ به استراتژی پیشین این کشور می دانند.
تغییر جهت اساسی در سیاست خارجی آرمانگرایانه سابق که با مخالفت احزاب اصلی مخالف روبرو بود، این انتظار را به صورت منطقی ایجاد می کند، که در داخل هم نرمشهای مشابهی نشان داده شده و حزب حاکم به هارمونی قبل از ۲۰۱۰ برگردد. چرا که عدالت و توسعه متهم است در چند سال اخیر با افتادن در مدار کیش شخصیت اردوغان و تلاش برای تغییر سیستم حکمرانی محتوای لیبرالیستی نظام دمکراسی را فقیر کرده و چشم انداز ورود به اتحادیه اروپا بیش از هر زمانی تضعیف شده است.
به نظر می رسد کودتای نافرجام دیشب با تقویت اردوغان و تضعیف مخالفانش در ارتش و احزاب مخالف، امید چندانی برای خوشبینی در مورد کاستن از نقش منفی اردوغان و تداوم جنبه های موفق مدل ترکی اسلام میانه رو در کوتاه مدت باقی نگذارد و اصلاح سیاست خارجی حداقل در این برهه تغییر چندانی در سیاست داخلی ایجاد نکند. آخرین کودتای ارتش ترکیه از حیث طراحی ناشیانه و عدم همراهی بخش اعظم نیروهای مسلح و مهارت اردوغان و حزبش در بسیج نیروهای اجتماعی هوادارش، بیش از هر چیز یادآور کودتای نافرجام اوت ۱۹۹۱ شوروی سابق است. فرجام آن کودتا اضمحلال نهایی محافظه کاران حزب کمونیست و برآمدن یلتسین به عنوان قهرمان دمکراسی بود. در آنزمان نیز با تشویق یلتسین مردم به مصاف تانکها رفتند و با فتح آنها فرمانروای مسکو شدند. از دل این تجربه به ظاهر دمکراتیک، در دهه نود دمکراسی هدایت شده یلتسینی و در دو دهه اخیر هم اقتدارگرایی دمکراتیک پوتین سربرآورد.
صد البته چالشهای فراوانی فراروی تکرار تجربه پوتینیسم در ترکیه وجود دارد. غیر از تجربیات داخلی متفاوت دو کشور، تغییر سیاست خارجی نوعثمانی گری فعلی لاجرم به احیای عناصر غرب محور سیاست خارجی سنتی این کشور انجامیده و تعهدات و الزامات خاص خود را در پی خواهد داشت. مساله اصلی اما سوریه و چگونگی حل و فصل بحران خونین آن و رهایی ترکیه از تبعات سیاسی، مالی، امنیتی و استراتژیک خط مشی گذشته در قبال آن است. اگر از رقبای منطقه ای بگذریم، به نظر میرسد که این کشور قمار سوریه را حداقل به دشمن دیرینه اش پ.ک.ک باخته است. زایل کردن حاکمیت سرزمینی حزب متحد پ.ک.ک بر شمال سوریه تنها با هماهنگی با نظام بشار اسد و ایران و سوریه ممکن است و این هم چرخشی استراتژیک خواهد بود که به تضعیف اردوغان در قبال رقبایش در داخل و تخریب روابط با قطر و عربستان توام خواهد شد و این مطمئنا باب طبع سیاستمدار سرسختی نیست که انتظار دارد پس از کودتا قدرتمندتر و کارامدتر به نظر برسد.
گزینه دیگر طاق زدن فدرالیسم کردها در سوریه با حل مساله کردها در ترکیه است و این به معنای بازگشت طرفین به گفتگوهای صلح است. گزینه ای که باب میل آمریکا هم بوده و ظاهرا تلاشهای مخفیانه ای هم در این رابطه انجام داده است. کودتای اخیر نشان داد که سیاست مشت آهنین تبعاتی چون تقویت جایگاه افسران کودتادوست در ارتش را در پی دارد و بمباران روزانه قندیل جولان جنگنده های ارتش بر فراز بسفر و داردانل را موجب میشود.
حتی اگر اردوغان در پی افزایش محبوبیتش پس از کودتا به فکر انتخابات زودرس و وسوسه رساندن حزب اتحاد دمکراتیک و حزب حرکت ملی به زیر ده درصد هم بیفتد، باز کابوس سوریه و احتمال خودمختاری و استقلال کردهای سوریه رهایش نخواهد کرد.
تغییر سیاست خارجی بازنگری در سیاست داخلی را در پی خواهد داشت و شکست کودتا تنها وقفه ای کوتاه مدت در این امر ایجاد میکند. حل مساله کرد کلید رسیدن به صلح و دمکراسی در داخل است.
در دوران جنگ سرد ماشین تبلیغاتی بلوک شرق علاقه خاصی به جاانداختن دوگانه صلح و سوسیالیسم و تقبیح سرشت به ظاهر امپریالیستی جنگها داشت. اکنون مشخص شده که بین صلح و دمکراسی پیوندی تنگاتنگ برقرار است. از ایده صلح دموکراتیک ایمانوئل کانت گرفته تا مکاتب لیبرالیستی روابط بین الملل همه بر صلح طلبی دمکراسیها و چالشهای نهادی و اقتصادی فراروی سیاست نظامیگرا اذعان دارند. نمیشود در کشور مدل و دارای رشد شتابان اقتصادی و تجربه خیره کننده توسعه سیاسی صدای غرش فانتومها از صدای منتقدان و روزنامه نگاران بلند تر باشد. کردها هم این را فهمیده اند که بدترین دمکراسی برای آنها از حکومت ژنرالها بهتر است. همین امر بود که دمیرتاش را واداشت بدون لکنت زبان در کنار قانون اساسی و نهادهای دمکراتیک و پشت به کودتاچیان قرار گیرد. مهم شخص اردوغان و مهار تکرویها و جاه طلبیهای شخصی اوست. امید که ره آورد کودتای ناکام برایش فقط غرور نبوده و درس عبرت هم گرفته باشد.راه دمکراسی ترکیه از حل مساله کرد و بازگشت همیشگی نظامیان به پادگانهایشان میگذرد.